بعدازظهر دوشنبه در ۲۴مین نکته جالبی که امروز دوشنبه ۴ اکتبر بعدازظهر در دادگاه حمید نوری جنایتکار رخ داد.در یکی از شاهدان که خودش متولد و از کسانی بود که در شهرستان گوهردشت کرج زندگی کرده بود شهادتش را شروع کرد. این شاهد به نام حسن گلزاری شهادتش بصورت انلاین از کانادا به دادگاه صورت میگرفت. جرم وی پخش اعلامیه و فروش نشریه مجاهد بود.
وی که اشراف نسبتا خوبی به زندان و افراد انجا داشت و بدلیل بومی بودن تسلط کافی نیز بر شهادت خود داشت در حالیکه میخواست اسامی نزدیک به ۲۰نفر را که توسط حمید نوری به جوخه اعدام سپرده شده بودند را بازگو کند یکی از مزدوران رژیم و یا شاید وکیل نوری سروصدایی ایجاد شد و اعلام کردند که این فرد دارد از روی یک کاغذ میخواند.!!!! و سعی کردندکه شاهد را بی اعتبار کنند. دادستان از وی پرسید که ایا شما همراه خود نوشته ای اورده ای و از روی چیزی دارید میخوانید که وی گفت نه . من نوشته ای با خودم ندارم و فقط یک کاغذ اینجاست که من بعضی چیزها را روی ان مینویسم.
بعد با اجازه دادستان، دادگاه به کار خود ادامه داد و هنوز ۵دقیقه ای نگذشته بود که مجددا سر و صدایی بلند شد و باز هم مزدوران رژیم و طرفداران حمید نوری اعلام کردند که ما داریم اینجا میبینیم و این طور به نظر میرسد که این فرد دارد از روی یک متنی میخواند و موقع جواب دادن چشمهایش به زیر است و از روی چیزی میخواند.!!!!!
در این موقع دوباره دادستان مجبور شد که دادگاه را قطع کند و از وی سوال کرد اینجا میگویند که به نظر میرسد که شما دارید از روی چیزی میخوانید. در این هنگام حسن گلزاری گفت اینطور به نظر میرسد چی است این که مدرک نیست. اینجا پلیس حضور دارد و پهلوی من نشسته است و من از روی چیزی نمیخوانم.
سپس به زبان انگلیسی از پلیسی که در اتاق شهادت وی در کانادا حضور داشت سوال کردند که ایا این فرد از روی چیزی میخواند؟ که پلیس نیز اعلام کرد که نه یک کاغذ جلویش است که گاهی چیزهایی را یادداشت میکند که دادستان گفت نه اشکالی ندارد و دادگاه را ادامه داد.
به نظر میرسد که مزدوران رژیم در پی بی اعتبار کردن و بهم زدن دادگاه بودند و علیرغم اینکه بار اول وی کاملا واضح و اشکار پاسخ داد که نوشته ای همراه خود ندارم اما انها سعی میکردند که تمرکز وی را بهم بزنند و به قول خودشان ان تقلب هایی را که خودشان در کارهایشان انجام میدهند را یک بار امتحان و ازمایش کنند. اینهم شیوه جدید درماندگی رژیم بود.
نکته ای که در شهادت وی نیز چشمگیر بود وی گفت صدها بار حمید نوری را در زندان گوهردشت بدون چشم بند در حال ضرب و شتم دیده است و توضیح دادکه وقتی ناهار جمعی در بند میخوردیم وی میامد و مسئول غذا و تیمی را که کار میکردند را میبرد بیرون و کتک میزد و دوباره انها را به بند میاورد و میگفت که ناهار جمعی ممنوع است و هر کس باید به تنهایی غذا بخورد.!!!!!