ابوالحسن بنی صدر، نخستین رئیس جمهوری نظام آخوندی ، مُرد!
بسیاری از کرده هایش مایه ی عبرت اند برای دل های عبرت بین!
آنچه از او می شود آموخت و عبرت گرفت:
یک ـــ بنی صدر به شدت خمینی دوست بود. خودش را فرزند خمینی می دانست؛ فرزند از پدر طرد شده ای که آرزوی بازگشت به آغوش پدر و بوسه زدن دوباره بر دست های او را تا دیرگاهی پس ار افتادن از چشم آن پدر ، با همان شور و شوق نخستین،در دل شعله ور داشت( کسی از دلش خبر ندارد، شاید هم تا دم مرگ)
دو ـــ بنی صدر انقلاب ضد سلطنتی مردم ایران را انقلاب اسلامی می دانست، تا آخر هم بر این باور بود. انقلابی که برای آزادی و دموکراسی بود و فقط ملا خور شده بود!
سه ـــ بنی صدر در استحکام قدرت ملایان به قدرت رسیده در سپهر سیاسی ایران، نقشی پر رنگ و مهم داشت!
چهار ـــ بنی صدر دچار توهم خود رهبر بینی مفرط بود و تا آخر عمر در این خیال غوطه می زد که هشتاد ملیون مردم امروز ایران همان سی و شش ملیون سال 1357 هستند و در شب تیره و تار جمهوری اسلامی چهل و سه ساله، چراغ به دست و کورمال کورمال در پی یافتن او و بازگرداندنش به مقام ریاست جمهوری اند!
پنج ـــ بنی صدر بیش از هر کس به شورای ملی مقاومت ، سازمان مجاهدین و رهبر آن، مسعود رجوی، دشمنی می ورزید و کینه ی آنها در دلش هرگز نه شفا یافت و نه کاستی گرفت!
شش ــ بنی صدر جان خود را و در حقیقت چهل سال آخر زندگی خود را مدیون مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت و مسعود رجوی بود. اما نه تنها اندکی از دینش را ادا نکرد، بلکه در دشمنی و کین توزی تا آنجا پیش رفت که همراه و همنشین و هم سفره و همزبان مزدوران و ماموران شناخته شده جمهوری اسلامی شد و در اعمال و توطئه های آنها علیه شورای ملی مقاومت و بویژه مجاهدین و شخص مسعود رجوی ،مشارکت ورزید.
هفت ـــ شورای ملی مقاومت و شخص مسعود رجوی با رعایت کامل اخترام و فروتنی، پایان همکاری با بنی صدر را بی پرداختن به علل و عوامل آن اعلام کردند. اما بنی صدر در پی این جدائی چنان راه دروغ و کین را پیش گرفت که مسعود رجوی ، نه از باب تلافی یا مقابله به مثل ،که برای ثبت حقیقت امر در تاریخ، ناگزیر شد در کتابی بیش از هفصد صفحه، با ارائه ی اسناد و مدارک پر شمار و آوردن صدها دلیل و شاهد، مردم ایران را در جریان واقعیت امر پیوستن و جدایی بنی صدر ،قرار دهد!گسستن نا به هنگامی که ضربه و زیان پر هزینه ای به مقاومت و مبارزه مردم ایران برای سرنگونی نظام جمهوری اسلامی زد!
هشت ـــ بنی صدر از پیروزی های شورای ملی مقاومت در برابر حاکمیت آخوندی ، چه در میدان داخلی و چه در عرصه جهانی، به شدت آزرده خاطر می شد و بارها ، این آزردگی را به شکل های گوناگون نشان می داد.
نُه ـــ تنها نکته ی مثبتی که در کارهایش پس از خلع از ریاست جمهوری اش ، دیدم شهادتش در دادگاه میکونوس بود که برای محکومیت آمران و عاملان کشتار رستوران میکونوس به دادستان و دادگستری آلمان کمک کرد!
باری هر زنده ای سرانجام چشنده ی مرگ خواهد شد: هم او مرگ را می چشد و هم مرگ او را !
من از مرگ بنی صدر نود ساله غمگین شدم و هیچ شادمان نشدم، اگر چهل سال پیش هم می مرد، هیچ علتی برای اندک رضایت خاطر از مرگش نداشتم!
درباره ابوالحسن بنی صدر ، داوری های گوناگون خواهد شد، اما تاریخ که داور داورهاست، حکم آخر را صادر خواهد کرد!