بزرگ ترین دستاورد برای من، در این راه روشن این بوده است که از فراز و نشیب ها نهراسم، پیروزی ها را نردبان فراتر رفتن کنم و شکست ها را چراغ برای پیش گیری از اشتباه و خطا.
یک ـــ با ” مجاهدین خلق ایران” همراه شدن سخت است! با مجاهدین ماندن بسیار دشوار است! با مجاهدین بر ضد جمهوری اسلامی پیکار کردن، اراده ای پولادین، دلی دریایی و بردباری ورای تاب و طاقت صبورانی می خواهد که در افسانه ها حوانده و شنیده ایم. اما و امّا ؛ هرکس پای در این راه و با این شرط ها می گذارد، می تواند ادعا کند که تا به آخر با مجاهدین می ماند. ولی تنها راه اثبات ادعا، فقط و فقط تا به آخر ماندنش است!
دو ـــ مبارزه ی همراه با مجاهدین، ضد هیولای آدمی خواری به اسم جمهوری اسلامی ، کار آسانی نیست و کار هرکسی هم نیست. اما اگر کسی از روی تفکر و تحقیق و تجربه، این راه را برگزیند و در اتخاذ تصمیمش جز آگاهی و اراده ی خودش هیچکس و هیچ جیزی نقش نداشته باشد، لحظه لحظه این همراهی و مبارزه سرشار از شیرینی و افتخار می شود.
سه ـــ من برای پیکار با جمهوری اسلامی ، پیش از پیوستن به این مقاومت سالها با زنده یاد دکتر شاپور بختیار بودم. نزدیک به بیست و نه سال پیش ، ضمن حفظ احترامم به بختیار و به نیکی یاد کردن از او، بنا به عللی نتوانستم ادامه دهم. به مبارزه فردی اعتقاد نداشتم و به همین دلیل می خواستم برای تحقق هدفم که سرنگونی حاکمیت آخوندی بود با کسانی همراه شوم که یا هماندیشه بامن باشند یا هدف و راه و شیوه ی مورد نظرم را بطور حد اکثری در هدف، راه و شیوه کار آنها ببینم!
چهار ـــ بر این پایه پس از حدود دوسال مطالعه روی برنامه و کار گروههای مختلف اپوزیسیون از جمهوری خواه تا مشروطه خواه، از کمونیست تا خدا پرست ووو، در حد توان و امکانم، سرانجام خودم، آگاهانه و با اراده ی صد درصد خودم، به شورای ملی مقاومت پیوستم و نیروی محوری آن را که مجاهدین خلق ایران هستند، صادق ترین نیروی حاضر در صحنه ی پیکار برای سرنگونی جمهوری اسلامی شناختم. این نیروی معتقد و متکی به ایدئولوژی اسلامی ( با تفسیر و تعبیر و تبیینی که از اسلام ارائه می کنند) را یکی از جدی ترین و بهتر است بگویم جدی ترین نیروی مؤثر در پیکار با جمهوری اسلامی دیدم که هم در تئوری و هم در عمل خواستار یک “جمهوری دموکراتیک” برای آینده ایران و پس از سرنگونی حاکمیت کنونی است!
پنج ـــ برای من جمهوری با صفت دموکراتیک ویژگی هایی دارد که آنها را در اساسنامه، برنامه و طرح های شورا، طرح جبهه ی همبستگی ملی و برنامه ی ده ماده ای پیشنهادی خانم مریم رجوی، رئیس جمهور برگزیده مقاومت برای دوران گذار از جمهوری اسلامی، متبلور شده یافته ام! با توجه به این برنامه ها، من ” جمهوری دموکراتیک” را در شش ویژگی و بطور خلاصه برای خودم به این صورت تنظیم و تبیین کرده ام:
1 ـــ مبتنی بر اراده و تصمیم همهی شهروندان کشور است.
این اراده و تصمیم در همه ی انتخاب ها و رفراندم های پیش بینی شده در قانون اساسی اِعمال می شود! با این توضیح که شرط حد اقل و حد اکثر سن شهروند تصمیم گیرنده، در قانون اساسی کشور مشخص می شود. برای مثال: ” شهروندان با داشتن شانزده سال تمام می توانند برای انتخاب رئیس جمهوری ، رای بدهند”!
2 ـــ همه ی شهروندان جامعه با تصریح قانون ، حقوق شهروندی مدنی و سیاسی برابر دارند.براین پایه، میان شهروندان هیچگونه تبعیض و تمایزجنسی،دینی،ایدئولوژیک،قومی، فرهنگی و جغرافیایی نیست!
3 ـــ کلیه مقام ها و مسؤلیت هایی که در چارچوب حوزه ی حاکمیتی تعریف می شوند( دارندگان جایگاه های اصلی تصمیم گیری در بخش اجرایی، قانونگزاری و داوری( قضایی) انتخابی هستند. و هر شهروند علیالاصول می تواند به داوطلبان احراز این مقام ها رای بدهد و یا خود داوطلب آحراز آنها شود! مدت ماندن در این مقام ها، محدودیت زمانی دارند. برای مثال: ” مدت ریاست جمهوری چهار سال و حد اکثر دو دوره چهارساله “! به این ترتیب هیچ شهروندی نه دارای مقام و مسؤلیت تمام عمر است و نه مقامی به صورت موروثی به کسی می رسد!
4 ـــ در یک جمهوری دموکراتیک ، همه ی آزادی ها و حقوق انسانی مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر، با پشتوانه ی قانونی و تصریح در قانون اساسی، لحاظ و مراعات می شود!
5 ـــ از آنجا که منشاء قانون و حاکمیت در جامعه ، مردم هستند، کلیه قوانین برای اعمال این حاکمیت ، خاستگاه مردمی و زمینی دارد و با اراده اکثریت، تصویب و اجرا می شوند!
6 ـــ در یک جمهوری دموکراتیک ، اراده و رای اکثریت نمی تواند ناقض همه یا بخشی از حقوق برابر و قانونی شهروندی باشد!
باری، امروز و در بیست و هفتمین سال همدلی و همراهی ام با مجاهدین و مقاومت، بر پیمانی که برای این همدلی و همراهی، پیش از هرکس با خودم بسته ام استوارم .
برای انتخابم به خودم افتخار می کنم و می بالم. انتخابم را برای خودم همچنین یک پیروزی شخصی نیز محسوب می کنم.
من تحصیل دانشگاهی ام برا دوره ی دکتری را نیمه تمام رها کردم. علت هایش یکسره خصوصی بوده اند. اما بیاغراق می گویم که در دانشکدهی این مقاومت بیش از یک دکتر متخصص در علوم سیاسی و تاریخ ، دانش و معرفت گرفته ام.
بزرگ ترین دستاورد برای من، در این راه روشن این بوده است که از فراز و نشیب ها نهراسم، پیروزی ها را نردبان فراتر رفتن کنم و شکست ها را چراغ برای پیش گیری از اشتباه و خطا.
در بیست و هفت سالگی اینهمه همدلی و همراهی با مقاومت سرفراز ایران . به خودم صمیمانه تبریک می گویم و آرزویم این است که تا آخر در این کاروان شرف و مردمی بمانم!
جمشید پیمان،02 ـ 04 ـ 2021