بیژن زنگنه وزیر نفت، خودش را وزیر خارجه دوم کابینه معرفی میکند زیرا “با ارائه قراردادهای جذاب به کمپانی های نفتی غربی، آنان را به لابی علیه تحریم ها، تأثیر گذاری روی سیاست غرب در مورد ایران و قانع کردن غرب به نرمش در مذاکرات هسته ای مصمم تر میکند.” بدین ترتیب، قاسم سلیمانی دیپلماسی تروریسم، ظریف دیپلماسی لبخند و زنگنه دیپلماسی حراج نفت را به پیش میبرند
بیژن نامدار زنگنه وزیر نفت رژیم، در جلسه ای که حدود دو ماه پیش با سرمایه داران بزرگ رژیم در اتاق بازرگانی داشت گفت “در شرايط موجود پس از وزير خارجه، وزير نفت با يک ديپلماسي فعال انرژي نقش وزير دوم خارجه را ايفا ميکند.” معنای اظهارات زنگنه را مجله اکونومیست در گزارش اخیر خود توضیح میدهد: “زنگنه امیدوار است با ارائه قراردادهای نفتی چرب و نرم به کمپانی های بزرگ، آنان را به لابی در کشورشان برای برداشتن تحریم ها ترغیب کند.”
در همین زمنیه، سایت بی بی سی در یک گزارش، اهداف رژیم یعنی حراج نفت برای تأثیر گذاری روی سیاست های غرب را روشن میکند:
“ایران احتمالا سعی میکند از قراردادهای نفتی به عنوان مشوقی برای حل مناقشه هستهای استفاده کند. پیشنهاد پروژههای بزرگ با قراردادهایی که برای شرکتهای غربی شرایطشان جذابتر هم شده ، ممکن است دولتهای این کشورها را ترغیب کند در مذاکرات هستهای از خود انعطاف بیشتری نشان دهند. بعضی رسانهها حتی از احتمال پیشنهاد پروژههایی به شرکتهای نفتی آمریکایی حرف زدهاند، اقدامی که تهران امیدوار است به بهبود رابطه با واشنگتن کمک کند. تمام این سناریوها در صورتی عملا امکانپذیر است که دستکم بخشی از تحریمها برداشته شوند.”
اگر توضیحات اکونومیست و بی بی سی در مورد نقش وزیر خارجه دوم رژیم یعنی زنگنه کافی نباشد، بیژن خواجه پور دلال نفتی رژیم و همکار قدیمی تریتا پارسی در مقاله ای که برای سایت آمریکائی المانیتور نوشته، ابهامات را کنار میزند و می نویسد:
“زنگنه برای مقابله با تحریم ها 2 اقدام همزمان را در پیش خواهد گرفت. نخست، یه “دیپلماسی انرژی” روی میآورد. یعنی، وزارت نفت با استفاده از فرصت های نفت و گاز به رژیم کمک میکند تا به اهداف خود در سیاست خارجی دست یابد. مثلا، در سال 2000 وقتی ایران ذخائر نفتی آزادگان را کشف کرد، زنگنه که در آنزمان وزیر نفت بود پروژه توسعه این میدان را به سرمایه گذاران ژاپنی ارائه کرد تا آنان را ترغیب کند که در کشور خودشان روی دولت لابی کنند تا رابطه بهتری با ایران داشته باشد. اکنون نیز زنگنه تلاش میکند تا از فرصت های موجود نفت و گاز در ایران بعنوان وسیله ای برای ترغیب کمپانی های نفتی به لابی علیه تحریم ها و تأثیر گذاری روی سیاست های غرب در رابطه با ایران استفاده کند. اقدام دوم زنگنه این است که چهارچوب قراردادهای نفتی را بگونه ای تغییر دهد که کمپانی های نفتی با رغبت بیشتر وارد میدان شوند.”
در همین راستا، مهدی حسینی از طرف زنگنه به عنوان «رئیس کمیته بازنگری در قراردادهای نفتی وزارت نفت» منصوب شده است تا قراردادهای نفتی را جذاب تر کند. وی در سال 1380 در کابینه محمد خاتمی از طرف زنگنه مسئول بستن قرارداد کرسنت با شرکت اماراتی شد. این قرارداد که گاز کشور را بسیار پائین تر از قیمت بازار به امارات می فروخت، از طرف برخی از کارشناسان، به ترکمانچای دوم تشبیه شده بود. (به این مقاله سایت خودنویس در مورد قتل یزدان پناه و نقش حسینی در واسطه گری در قرار داد کرسنت نگاه کنید)
تحریک و تشویق کمپانی های نفتی آمریکا و اروپا
کارزار جدید رژیم برای استفاده از اهرم نفت برای تأثیر گذاری روی سیاست های غرب و در نتیجه کمک به پیشبرد سیاست های کلان رژیم در زمینه هسته ای و تسلط منطقه ای، امر تازه ای نیست. در آغاز دهه نود میلادی، هاشمی رفسنجانی با ارائه یک قرارداد به کمپانی نفتی آمریکائی کونوکو، این کمپانی را به لابی در آمریکا برای برداشتن تحریم ها و تأثیر گذاری روی سیاست این کشور سوق داد. در سال 1993 این کمپانی بهمراه دیگر غولهای نفتی با استفاده از گری سیک و هوشنگ امیر احمدی لابی خود را شروع کردند و در سال 1997 با آغاز ریاست جمهوری محمد خاتمی این لابی ابعاد گسترده ای یاقت و به یک وزنه سیاسی مهم در واشنگتن تبدیل شد. (به این گزارش در مورد لابی نفت و سیاست های آمریکا نگاه کنید)
بیژن زنگنه از دو ماه پیش کارزار وسیع خود برای قانع کردن کمپانی های بزرگ نفتی برای لابی در آمریکا و اروپا را شروع کرد. سفر روحانی به نیویورک فرصتی استثنائی برای وی بود تا ضمن دیدار با نمایندگان کمپانی های نفتی، قول و قرارهای لازم گذاشته شود. خبرگزاری رویترز در گزارشی در این باره می نویسد:
” قرار بود که مسئولین کمپانی های نفتی با زنگنه در نیویورک دیدار کنند اما سفر زنگنه به آمریکا (احتمالا بدلیل عدم صدور ویزا) انجام نشد و نمایندگان غولهای نفتی قرار است با وی در کشور ثالث دیدار کنند. آنها میگویند که بلافاصله پس از برداشته شدن تحریم ها یا آب شدن یخ روابط با آمریکا به ایران هجوم میآورند. البته باید قرار داد ها جذاب باشند. زنگنه یک کمیته را مأمور بررسی قراردادها نفتی کرده تا شرائط بهتری را به کمپانی های بین المللی ارائه کنند. در همین راستا نیز حسین حسینی را مأمور این کار کرده است. حسینی که در دولت های گذشته مسئول فروش نفت و گاز ایران بوده، رابطه ای نزدیک با کمپانی های نفتی دارد و مورد اعتماد آنها است. حسینی به رویتر گفت که ما بدنبال قرار داد های برد – برد با این کمپانی ها هستیم.”
وعده و وعیدهای رژیم برای حراج نفت، کمپانی های بزرگ آمریکا و اروپا را تحریک کرده است و این کمپانی ها لابی خودشان در واشنگتن و پایتخت های اروپائی را افزایش داده اند. محمد نهاوندیان رئیس دفتر حسن روحانی و رئیس اتاق بازرگانی در سفر نیویورک با بسیاری از نمایندگان کمپانی های بزرگ دیدار کرد و آب از لب و لوچه آنان سرازیر کرد. نهاوندیان در مصاحبه ای که در بازگشت از نیویورک با نشریه دنیای اقتصاد داشته در این مورد میگوید:
“اینکه در کشوری که 35 سال ایران را تحریم کرده (یعنی آمریکا)، جلسه خصوصی برگزار میشود و موضوع جلسه بحث همکاریهای اقتصادی است و آنچه در بحثها موج میزند، نگرانی از در اختیار گذاشتن فرصتهای عظیم اقتصادی برای چین و اروپاییها است، نشانگر این موضوع است که خود آنها به جایی رسیدهاند که معتقدند باید دوره تحریم به سر بیاید. فایده قطعی دیگر این است که وقتی کشورهای دیگر ببینند که آمریکا با ایران ملاقات و مذاکره میکند و کشورهای دیگر در مذاکره با هیات ایرانی در نیویورک اعلام میکردند که ما با شما مشکلی نداریم و تحریمهای آمریکاییها به ما فشار وارد میکند و مهمتر از خود تحریم، جو تحریم بود، چرا که در همه این احساس ایجاد شده بود که نزدیک شدن به ایران آنها را دچار مخاطره میکند؛ ولی این سفر موجب شد که جو تحریم شکسته شود؛ مراجعات عمومی و خصوصی ظرف 2 هفته با گذشته قابلقیاس نیست و همه در مسابقهای شرکت میکنند که میخواهند زودتر بیایند. برخی بحثها مطرح شده که امیدواری جدی در خصوص کاسته شدن تحریمها وجود دارد، همچنین این سفر موجب شد که مرحله جدید برنامهریزی شده برای تشدید تحریمها علیه ایران و به صفر رسیدن فروش نفت ایران که آمریکا میخواست در کنگره تصویب کند، به تعویق بیفتد؛ بنابراین مذاکرات ژنو نیز امکان حرکت به سمت کاهش تحریمها را به دنبال خواهد داشت.”
سه وزیر خارجه رژیم: بمب، لبخند و نفت
رژیم ایران در سی سال گذشته با حراج سرمایه های کشور تلاش کرده است تا سیاست های خود را به پیش ببرد. بعنوان مثال، هادی نژاد حسینیان، معاون سابق وزارت نفت در مصاحبه ای که چند سال پیش کرد پرده از حراج بی سابقه نفت و گاز برداشت و گفت که دولت احمدی نژاد برای ترغیب هند و پاکستان به بستن قرارداد و راه اندازی خط لوله معروف به صلح، حاضر شد بیش از 225 میلیارد دلار به این دو کشور تخفیف بدهد.
بدین ترتیب معلوم میشود که رژیم آخوندی بطور همزمان سه وزیر خارجه دارد. وزیر اول قاسم سلیمانی است که با استفاده از بمب و موشک، سیاست های منطقه ای رژیم را به پیش میبرد. جواد ظریف “دیپلماسی لبخند و فیس بوک” برای فریب افکار عمومی را براه انداخته است و بیژن زنگنه با حراج سرمایه های کشور، متحد اصلی رژیم یعنی کمپانی های نفتی را راضی نگه میدارد تا مثل سی سال گذشته، در صف اول مماشات با رژیم و حمایت از نظام ولایت فقیه باقی بمانن