ضرورت تعمیق شعارها در جنبش انقلابی
نعمت فیروزی
وقتی که حاکم ستمگر به امانت مردم که به او سپرده اند (اقتدار) خیانت می کند و آن را به حساب شخصی اش واریز می کند. وقتی که مسیر منتهی به صندوق رای با انواع ترفندها مسدود می شود. و وقتی خواست مردم با سرکوب پاسخ داده می شود انقلاب و قیام، تنها بیان ظهور «اقتدار» مردم است. آنها در اشکال مختلف، به مقابله برخاسته تا اقتدار خود را پس بگیرند. آن را طی پروسه ایی در خیابانها، در تظاهرات و تحصنها و اعتصاب و سرانجام تهاجم به مراکز حاکمیت، به ظهور می رسانند. شعارهای انقلابی ابزار اصلی آن است. از این منظر شعارها در پیشبرد یک جنبش انقلابی نقش زیادی در موفقیت آن دارند. شعارهای اصلی هر جنبش، چکیده مبرمترین حقوق و مهمترین خواستههاست. با شعار است که مردم مشخص میکنند چه نمیخواهند و چه میخواهند. در پی نابودی چه چیز و بنای چه چیزی هستند. شعار باید یک مسأله یا خواست معین را در یک عبارت مختصر و مفید خلاصه کند و مردم را برای مبارزه با آن بسیج نماید. هر شعار در واقع پیوندی حیاتی بین پیشتاز و مردم قیام کرده است. با طرح شعارهای مناسب، می توان مردم را بسیج، و درک جمعی خود را از مشکلات و راه حل های آن تعمیق بخشید. شعار یکی از راههایی است که پیشتاز می فهمد نبض جامعه کجا می زند و کجا باید انرژی خود را متمرکز کند. در شرایط اختناق مطلق هم که خیزش توده ها، مرحله ایی و با افت و خیز مواجه است، باز هم شعار برای توسعه جنبش و مبارزه در هر شرایطی از جمله در دوران افت حیاتی است. زیرا یکی از پل های ارتباطی با مردم است. در شرایط خفقان اگر نتوان تظاهرات شکل داد، از نوشتن روی دیوارها و نصب بنرهای در معرض دید مردم، ارتباط برقرار می شود. شعارها به عنوان تبلور موقعیتها و خواست های مرحله ایی دائماً مورد ارزیابی مجدد قرار می گیرند تا آنها که خواست اصلی جنبش را بیان نمی کند مشخص شود. از آنجا که مبارزه امری پویا است، یک شعار می تواند در یک مرحله درست باشد و در مرحله دیگر نادرست. تاثیر گذاری آنها به این معنی است که می تواند پیامدهای واقعی و مادی داشته باشد. یعنی مبارزه را پیش ببرد یا آن را به عقب براند، مردم را از خود دور کند یا به سمت خود بکشاند، حقیقت را منتقل کند یا فریب دهنده باشد. شعار می تواند از نظر تئوریک درست باشد، از این جهت که یک حقیقت سیاسی را بیان می کند، ولی از نظر عملی نادرست باشد، یعنی به شرایط خاص مبارزه توجه نشده باشد. زیرا شعارها عناصری هستند، که خطوط گفتمان سیاسی را با حاکم ستمگر شکل میدهند.
شعارهایی ماندگار است که حاکم ستمگر از تکرار و اجرای آن بیم دارد و نمی تواند آن را بپذیرد زیرا با پذیرش آن، علیه اتوریته و هژمونی خود عمل کرده است. بنا بر نکات بالا شعار باید دو خصیصه اصلی زیر را داشته باشد:
یکم: ساده، صریح، اصولی، سازش ناپذیر و غیر قابل دستبرد توسط دشمن باشد.
دوم: برای پذیرش توده عظیم مردم، دنبال “پایین ترین مخرج مشترک” در جبهه خلق نه بیرون از جبهه خلق باشد.
بر اساس دو خصیصه فوق شعارها اگر چه باید خواست بیشتری از مردم را در برگیرد اما این نباید ما را به ورطه همسویی با اقشار، طبقات و محافل بی مرز به حاکم ستمگر نزدیک کند، زیرا آنها نه می خواهند و نه می توانند وضع موجود را تغییر دهند. بعکس باید تضاد اصلی مردم با نظام حاکم را برجسته کند.
در سپهر سیاسی ایران در طول ۴۵ سال مبارزه مردم ایران با آخوندهای فاشیست شعارهای مختلفی در برهه زمانی مختلفی از میان توده مردم یا نیروی پیشتاز انقلاب مطرح شده است. در قیام ۱۴۰۱ شعار «زن زندگی آزادی» از جمله شعارهایی بود که در سطح وسیع از آن استقبال شد. این شعار برغم اینکه از دل جنبش نجوشیده بود، و از جای دیگری آمده بود، در مناطق کردی و مرکزی و همچنین در خارجه، محرک به میدان آمدن قشر خاکستری و عامل همبستگی مقطعی مردم شد. و در حال حاضر فقط در بخشی از محافل خارجه نشین بازتاب می شود.اما آیا می تواند و دینامیزم آن را دارد که برای همیشه شعار محوری جنبش مقاومت مردم ایران برای سرنگونی باشد؟ و دوباره می تواند انگیزه به میدان آوردن جوانان و بخصوص زنان باشد؟ آیا تعمیق آن به شعار «زن، مقاومت، آزادی» اصولی و مجاز است یا آنچنان که بعضی گفته اند، انحصار طلبی است؟ اصولا چه کسی مرجع مجاز دانستن و ندانستن و صدور حکم هایی از این قبیل است؟ هر کس می تواند برای خودش هر پاسخی برای این سوالها و سوالهایی از این قبیل داشته باشد. اگر تصوری پویا و زنده از جنبش و انقلاب داشته باشیم، و به جنبش و انقلاب به عنوان دو کلمه نگاه نکنیم، می توان دریافت که صحنه مبارزه و انقلاب واژه های استثماری را برنمی تابد. انحصار از خصلت های سرمایه داری کلان است که جلوی سود تجار و کسبه خرده پا را هم میگیرد. در حالیکه در عرصه انقلاب و میدان یک مبارزه خونین باید هر چه بیشتر پرداخت و فدا کنی! این دو، دو مفهوم فوق متناقض است. عرصه مبارزه و انقلاب انحصار بردار نیست، زیرا افرادی می خواهد که سرشت و جنم فدا کردن را بدست آورده باشند. آنها که به نیروی محوری مقاومت( مجاهدین) و شورای ملی مقاومت مارک انحصار می زنند اگر ناآگاه و دشمن نباشند، در امر مبارزه و انقلاب کوتوله اند و در فدا کردن خست بخرج می دهند. آنها می خواهند قد و قواره جنبش مقاومت را تا اندازه خودشان پایین بیاورند. وقتی شعاری تعمیق و رادیکال می شود، دسته گل از سوی دشمن بسویت پرتاب نمی شود بلکه تهمت و افترا و شیطان سازی و در نهایت سرکوب و گلوله بیشتر برایت پرتاب می شود. در میان توده ها هم آنها که متزلزل هستند، ممکن است با تزلزل خود بروند. واکنش دشمن ملاک سنجش خوبی است. تجربه نشان داده دشمن در بسیاری از مواقع هشیارتر از برخی مدعیان مبارزه است و معنی تعمیق را خوب می فهمد. دو نمونه تاریخی از انقلاب و جنگ های استقلال آمریکا و انقلاب اکتبر روسیه می تواند آموزنده باشد:
– وقتی در سال ۱۷۶۵ قانون مالیات تمبر توسط مجلس بریتانیا برای سرزمین های مستعمره و بویژه آمریکا به تصویب رسید، پس از چند سال منجر به نارضایتی مردم مستعمره نشین آمریکا که اکثرا بریتانیایی های مهاجرت کرده بودند، شد. در سال ۱۷۷۳ اعتراضات، با شعار «نه به مالیات بدون نمایندگی» اوج گرفت. این شعار سر آغاز انقلاب آمریکا و نبردهای استقلال شد. (۱) یک سال بعد که اعتراضات همگانی تر شد و بریتانیا سرکوب معترضین را شروع کرد، و جنبش گام هایی به سوی قهر برداشت، دیگر شعار «نه به مالیات» جوابگو نبود. شعار جنبش به شعار “به من یا آزادی بدهید یا مرگ!” تعمیق یافت، وقتی یا مرگ یا آزادی آمد، بعضی که برای لغو مالیات آمده بودند و از آن شعار نفع مادی داشتند مخالف کرده به خانه برگشتند. تصور شود که اگر شعار مردم آمریکا در حد همان شعار صنفی «نه به مالیات» می ماند، آیا هنوز آمریکا در مستعمره دولت فخیمه نبود؟
– پس از انقلاب مرحله اول روسیه(فوریه ۱۹۱۷)، در پی تغییر و تحولاتی، دولت موقت کرنسکی به قصد سرکوب به بخشی از شوراهای کارگری تحت نفوذ بلشویک ها، حمله می کند بعضی از رهبران بلشویک ها دستگیر می شوند و خود لنین به فنلاند رفته مخفی می شود. احزاب پیشروی آن موقع روسیه، مانند منشویک ها و انقلابیون سوسیالیست (SRs)، از سرکوب کارگران و سربازان توسط ارتش حمایت کردند، لنین در اواخر ژوئیه در حالی که در فنلاند بسر می برد، مطلب «درباره شعارها» را نوشت، و خواستار کنار گذاشتن شعار اصلی قبلی بلشویک ها «تمام قدرت به شوراها» می شود. او با این استدلال که مرحله جدیدی در انقلاب آغاز شده است، توضیح می دهد که تنها با شعار «تصرف قدرت توسط کارگران» (پرولتاریا)،که با مبارزه مستقیم علیه منشویک ها و SRsها (۲) همراه است، می تواند موفقیت انقلاب را تضمین کند. این نوشته او حتی در میان اعضای حزب خودش بلشویک ها، مخالفت هایی را برانگیخت. (۳)
همان موقع لنین استدلال کرد: «بارها اتفاق افتاده است که وقتی تاریخ چرخش شدیدی داشته است، حتی احزاب و افراد مترقی نیز برای مدتی قادر به تطبیق خود با وضعیت جدید نبوده و شعارهایی را تکرار میکنند که قبلا درست بوده، اما اکنون عقل خود را از دست دادهاند. زیرا که چرخش تاریخ ناگهانی بود.»
ذکر دو مثال بالا به وضوح روشن می کند که هر شعار خاص را باید از مجموع ویژگی های خاص یک موقعیت سیاسی مشخص استنتاج کرد. و شرایط الان با دوران قیام ۱۴۰۱ متفاوت است. همچنانکه اگر جامعه ایران روی شعار «رای من کجاست؟» که توده های میلیونی را به خیابان آورد می ماند، دیگر مهر پایان به بازی «اصلاح طلب اصولگرا» نمی گذاشت و تعمیق و رادیکالیزم جنبش به قیام ۱۴۰۱ نمی رسید. تعمیق شعارها مساوی است با پیشروی انقلاب و یک ضرورت است.
پاورقی:
(۱) نقل از ویکی پدیا انگلیسی
(۲)اسآرها سوسیالیستهای دهقانی و حامیان یک جمهوری سوسیالیستی دمکراتیک روسیه بودند. اسآرها، وارثان ایدئولوژیک نارودنیکها، بودند . منشویک ها نیز جناح انشعابی از بلشویک ها بودند.
(۳) لنین. «در باره شعارها» از مجموعه آثار ۱۲ جلدی، جلد پنجم