به گزارش خبرگزاری حکومتی فارس ولی فقیه ارتجاع حاکم بر ایران، علی خامنهای، روز پنجشنبه (۱۶ اکتبر برابر ۲۴ مهر) در دیدار با رمضان عبدالله، دبیرکل گروه “جهاد اسلامی” گفت: «جنگ با رژیم صهیونیستی، یک جنگِ سرنوشت است که باید تکلیف را نهایی کند و باید کاری کرد که دشمن همان نگرانیهایی را که از ناحیه غزه دارد، از طرف ساحل غربی نیز احساس کند».
وی در همین رابطه از برنامهریزی برای همراه شدن بخش غربی کرانه اردن در رویارویی با اسرائیل سخن گفته و آن را یک پروژه اساسی دانست.
این اولین باری نیست که مقامات رژیم وحوش در ایران بر طبل جنگ میکوبند و ان را راه حل بحرانهای خاورمیانه قلمداد میکنند.
رژیم برجای مانده خمینی از همان ابتدای اعلام موجودیتش، به عبارت خودشان برای بر قراری یک “حکومت جهانشمول اسلامی”، و حفظ ان، راه حل جنگ، صدور تروریسم و سرکوب داخلی را به عنوان ابزار پیشبرد این مقصود به کار بسته و طی 36 سال موجودیت خود پیوسته بر طبل انها کوبیده است.
خمینی، بنیانگذار رژیم ولایت فقیه، در این مورد بارها تاکید و از جمله با مواضعی از قبیل : «ما انقلابمان را به تمام جهان صادر میکنیم» (امام خمینی 1385 ج 12: 148) و همچنین با نفی تفکر مخالفان صدر انقلاب: «ما باید در صدور انقلابمان به جهان کوشش کنیم و تفکر اینکه ما انقلابمان را صادر نمیکنیم کنار بگذاریم» (امام خمینی 1385 ج 12: 202) پایبندی خود را به اصل صدور انقلاب به صورت قطعی اعلام داشته بود.
فراموش نکرده ایم که وی همیشه در ان زمان در مورد ایجاد “ارتش 20 میلیونی” به همراه حمایت از گروهای تروریستی خود ساخته، برای پیشبرد این سیاست تاکید میورزید و فرافکنی میکرد.
پاسدار عباسعلی فرزندی “رئیس دانشکده فرهنگ و ارتباطات سپاه” و از نظریه پردازان نظام ولی فقیه، در این مورد بر اساس نظریه خمینی مینویسد: “انقلاب اسلامی تأثیر” عمیق و گستردهای بر ملتها و به ویژه مسلمانها بر جای گذاشته. البته این تأثیرپذیری در جوامع خاص چون لبنان و فلسطین از عمق بیشتری برخوردار بود و تغییر باورها و ایجاد خودباوری و همگرایی با ملت ایران را در آن جوامع به همراه داشت. 1
وی با تاکید بر سیاست تجاوزگرانه خمینی مینویسد: جمهوری اسلامی ایران به دلیل برخورداری از ساختار ایدئولوژیک و اصول حاکم بر قانون اساسی و همچنین پایبندی مسئولان کشور به مواضع اصولی امام خمینی براساس ضرورت میبایست چارچوب مناسب و مطلوبی را برای انجام تعهد خود در راستای اهداف برونمرزی انقلاب اسلامی تعیین و ترسیم کند، تا همه مسئولان رسمی وغیررسمی براساس آن بتوانند با جهتگیری واحد با بازیگران منطقهای و بینالمللی تعاملکرده و به توقعات بر حق ملتها ـ به ویژه جریانات اسلامی ـ پاسخ مناسب دهند.
وی همچنین با تاکید بر این سیاست جنگ طلبی و سرکوبگرانه برای حفظ نظام موجود و می اورد: … از طرفی، تبیین چارچوب فوق میتواند بین متولیان صدور انقلاب همگرایی ایجادکند تا در عرصههای نظری و در صحنههای عمل، فرصتهای مناسبی را برای جمهوری اسلامی ایران فراهم کنند و آسیبها و تهدیدات ناشی از اختلاف سلیقه و تعارض عملی در این زمینه را از نظام جمهوری اسلامی ایران دور سازند.
او سپس و در ادامه به تشریح سیاست کلان خارجی خمینی، که همانا حفظ حیات رژیم از طریق جنگ افروزی است میپردازد و: « تلاش برای گسترش آموزههای اسلامی چون بیداری اسلامی، ضدیت با استکبار، خیزش مستضعفین، آزادی قدس و… به عنوان محور اصلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تلقی میکند».
البته پیش از این هم دولتمردان رژیم در طی این سالیان بارها و بارها بر اجرای همین سیاست تاکید ورزیده اند. سخنان احمدی نژاد، مبنی بر محو اسرائيل از صفحه روزگار، انهم در زمانی که دشمنان خود ساخته غربی رژیم با “بسته های تشویقی “متعدد در پی استمالت و دلجوئی از این رژیم بر امده بودند، خود به اندازه کافی خود محور اثباتی اجرای همین سیاستی که برای پیروان ان حیاتی است.
اما در شرایط کنونی که کشورهای متعدد اروپائی ، یکی پس از دیگری، راه حل اصلی و معقول و قابل اجرای تشکیل دو دولت اسرائیل و فلسطینی و در نتیجه حقوق فلسطینی ها به را به عنوان یک کشور مستقل به رسمیت میشناسند، شاخ و شانه کشیدن جنگ طلبانه خامنه ای معنی خاص خود را دارد.
اینگونه اظهارنظرها هیچ جای تردیدی باقی نمیگذارد که رژیم حاکم بر ایران یکی از اصلی ترین منابع و سرچشمه بروز بحران، تروریسم و جنگ در منطقه است و بدون تردید نمیتواند بخشی از راه حل باشد.
برای حل این بحرانها باید سرچشمه انها را خشکاند.
مجتبی قطبی، 17 اکتبر 2014
پاورقی: