دلالان و حامیان رژیم ایران در خارج، مسابقه ای شرم آور برای چاپلوسی از حسن روحانی و معرفی وی بعنوان رئیس جمهور منتخب و محبوب مردم ایران براه انداخته اند. اظهارات تهوع آور امروز علی عبدی و دوستان مثلا مترقی و ضد امپریالیست وی در صفحه فیس بوک که در وصف روحانی نوشته اند، تنها مشتی از خروار و یک نمونه از این سقوط اخلاقی است.
طی یک ماه گذشته، دلالان و حامیان رژیم ایران کارزار وسیعی در فضای مجازی و در رسانه های آمریکا براه انداخته اند تا از روحانی حمایت کنند، انتخابات قلابی رژیم را جابیندازند، نظام را مشروع و مردمی معرفی کنند و مخالفان نظام ولایت فقیه را مورد حمله قرار دهند. کارزازی که مایه شرم برای هر ایرانی و برای هر انسانی است که آشنائی اندکی با جنایات این رژیم و سوابق روحانی در جنایت و ترور داشته باشد. صفحات توئیتر و فیس بوک این جماعت، از تریتا پارسی و برخی از کارمندان بی بی سی، رادیو فردا و صدای آمریکا گرفته تا گروههای ریز و درشتی که پشت جبهه رژیم ایران هستند، مملو از اینگونه نوشته های تهوع آور است.
امروز یکی از هموطنان از صفحه فیس بوک علی عبدی و دفاع وی و دوستانش از روحانی عکس گرفته و برای سایت فوروم ایرانیان فرستاده است که مشتی از خروار و نمونه روشنی از این سقوط اخلاقی و سیاسی است. بمنظور آشنائی هموطنان با کارزار شرم آوری که در دفاع از رژیم در خارج از کشور براه افتاده، عکس ارسالی این هموطن از فیس بوک عبدی را بعنوان یک نمونه از صدها نمونه منتشر میکنیم.
علی عبدی که دانشجوی دکترای مردم شناسی در دانشگاه Yale یعنی یکی از بهترین دانشگاه های جهان است، از حواریون ضد امپریالیست حمید دباشی و یکی از مبتکران نامه اخیر علیه مخملباف است. وی و دوستان همفکرش سال گذشته یک سازمان ضد تحریم بنام هوار براه انداخته است و در کنار نایاک مشغول جذب نیروهای چپ آمریکائی و پیشبرد اهداف سیاسی رژیم ایران است.
نگاهی به نوشته کوتاه عبدی بیندازید و اظهار نظر دوستان همفکر وی را بخوانید. یقین دارم که مثل من دگرگون شده و ازاین سقوط اخلاقی، فقر فکری و پرروئی سیاسی حیرت میکنید.
یکی از دوستان عبدی بنام مقتدائی (که زن هم هست و قاعدتا بایستی صد برابر بیشتر از این حکومت ضد زن دور باشد) آنقدر از شنیدن مصاحبه مطبوعاتی روحانی ذوق زده شده که گویا جوان شده و از خوشحالی احساس کودکی میکند. وی می نویسد: “تابستونه ..هوام ابریه …اینجام شماله ..منم 33 سالمه ولی حس یه بچه مدرسه ای تازه بالغ رودارم که مدرسش تموم شده و میشه یک عالمه شادی کرد با هزار تا آرزوی بچه گانه…”