ابراهیم نبوی که نظیرمسعود بهنود معمولا یکی دوماه قبل ازانتخابات یا وقایع اساسی کشور بلندمی شود درمطلبی تحت عنوان “دعوتی از خاتمی” ازوی بعنوان آخرین مهره قدرتمند مردم دربازی اصلاح نظام نام برده وبوی تفهیم کرده است که باید قدرت نامزدی اش را باورکند و بازی حاکمیت یا همان ایران سوزان را بهم بزند !
این نه اولین بار و نه آخرین باراست که داور، بدون کفش وسط بازی بزرگان می پرد هرچه هم که گاف می کند از رو نمی رود . فکرکنم با این سرعت بزودی جای احمدی نژاد را نه تنها درسنگ پای قزوین بلکه درطنزخودش هم بگیرد .
بوی می گویم آخه عزیردل برادرخیلی خوش …دم کولرهم می نشینی این مزخرفات چیه درمورد خاتمی می نویسی مگر نمی دانی درکشورما همه مقامات فکرمی کنند تنها آنها هستند که می توانند کشوررا ازبلیه خودساخته شان نجات بدهند؟ مگریادت رفته که دکترعارف هرچندسال یکبارادعا می کرد که رژیم وی را برای روز مبادا درآب نمک خوابانده است، مهندس موسوی بیچاره هم فکرمی کرد که خامنه ای وضعیت بحرانی کشوررا درک کرده وباکشاندن وی به انتخابات ۸۸ می خواهد بدست وی کشوررا ازبحران ومنجلاب نجات بدهد، کروبی وهاشمی ومعین وقالیباف ورضایی و… همه تصورشان این است که ذخیره نظام برای روز مبادا هستند آنوقت شما این وسط با دمپایی پریده ای وسط ماجراومدعی شده ای که امروزهمان روزمبادا برای به میدان آمدن خاتمی است؟!
اصلا فکرنکردی که جدا ازبازی پوتین –مدودف رفیق احمدی نژاد ومشایی ممکنست حتی کاندیداهایی بسیارقوی تر و همولایتی شما بنام علی نیکزاد از اردبیل ظهوربکند و با یکدست نظیررضازاده سه تا وزارتخانه زیربنایی نظیر راه وترابری، مسکن وشهرسازی ومخابرات وتکنولوژی اطلاعاتی رایک ضرب بلند کرده و مثلا شما را بکند معاون اول رییس جمهور وهمه را انگشت به ….بکند(منظورم دماغ بود فکربدنکن)
داورجان،
فرموده ای خاتمی بیاید تا همه بعض ها بشکند ظاهرا یادت رفته است اصلا بعض بازی اززمان خاتمی شروع شد وقتی که وی ۲۲ میلیون رای را فدای خوشامد قهر و نازها وبا دست پس زدن وبا پا پیش کشیدن های خود برای رهبری کرد ومهمترین دغدغه اش عبای شکلاتی اش بود باورکن این را نه ازدشمنی با وی می گویم که خود تهیه کننده گزارش ” هر نه روزیک بحران” وی بودم ازآن جهت می گویم که خاتمی خود یکی ازعوامل اصلی تولید کلان بغض درکشور درحد تیم ملی بود.
بگذاربرایت یک چند مثالی بزنم آنروزکه ۲۴ تن ازفرماندهانی که بعضا درسالهای اولیه جنگ هم رده یا دررده های پایین تر ازصاحب این قلم بودند درپس ماجرای ۱۸ تیر۷۸ خاتمی را تهدید به کودتا کردند و او لام ازکام نگشود آنروزما بعض زده شدیم، آنروزکه سعیدحجاریان راترورکردند وبرخی ازفرماندهان سپاه دربیمارستان سینای تهران به بهزادنبوی اعلام کردند که با ۵ هزارنیروی مسلح به جنگ این شجره خبیثه درسپاه می رویم و ریشه شان را می سوزانیم و بهزاد آنها را که نمایندگان دهها رزمنده و جانبازوخانواده شهید بودند جواب گفت آنروزبعض مان گرفت، آنروزکه خامنه ای درمصلی تهران دستورقتل عام نشریات مستقل واصلاح طلب رامی داد وآقای مهدی کروبی بدنبال حکم حکومتی “آقا” لایحه دفاع ازمطبوعات راازدستورکارمجلس خارج نمود آنروزبعض مان گرفت و…
داورجان، نگذاربیشتربرایت ازدوران خاتمی بنویسم که بعض ام می گیرد ازاین همه اراجیفی که برای خوشامد وی سرهم کرده ای. بینی وبین الله ازت می پرسم آیا واقعا به این عبارت خودت ایمان داری که می گویی ” بغضمان را فرو میخوریم به امید آنکه خاتمی دوباره بیاید، امید و گرمی به اصلاح و بهبود زندگی مردم در جانمان بدمد و از سرمای کابوس نابودی سرزمین رهایمان کند.”
خاتمی که صراحتا درکرمانشاه از زبان مردم ایران می گوید ” ما نظام سکولار وبدون ولایت فقیه نمی خواهیم ” چگونه می خواهد جان درکالبد زندگی مادی ومعنوی مردم بدمد سرزمین ایران راازسرمای کابوس نابودی برهاند؟! آخه برادرمن چراشعری می بافی که درقافیه اش بمانی. این درست است که ایرانی ها حافظه نزدیک شان ضعیف است اما حیای گربه کجا رفته است!
به گریه خاتمی درآغازدوره دوم ریاست جمهوری اش اشاره کرده ای ایکاش به درون همان هفته نامه ای که عکس وی را زینت بخش طرح روی جلد خودکرده بود هم نیم نگاهی می انداختی همان مجله ای که هم مقاله “مرد به همین راحتی” تورا زده بود وهم مقاله “اوین ومردان” دیگری را!
ازتومی پرسم آیا گریه های خاتمی بخاطراین نبود که ازیکطرف عشق برخورداری ازعنوان ریاست جمهوری ایران کلافه اش کرده بود وازطرف دیگرمی دانست که وعده هایش به مردم دروغ است ووی یک تدارکاتچی بیشترنیست؟! بازهم گلی به جمال سعیدحجاریان که درسال پنجم ریاست جمهوری خاتمی می گفت ما اصلاح طلبان استراتژی وتاکتیک که هیچی حتی یک ستاد هم نداشتیم آنوقت شما طرف مقابل را به تولید بغض برای مردم متهم می کنی؟! ازقدیم گفته اند سوزنی به خود وجوالدوزی به دیگران، برادر انصاف هم خوب چیزی است.
به خاتمی گفته ای که بدلیل نزدیکی تبدیل ایران به ویران خانه ای که ماجراجویی وبی لیاقتی دروغ گویان قدرت طلب آن رابه مرزانهدام رسانده اند برای نجات کشوربه پاخیزد، خاتمی که خود یک طرف این بی لیاقتی ها ودروغ گویی ها وقدرت طلبی ها بوده است چگونه می تواند به نجات ایران بشتابد کسی که یک سال با افکارعمومی ایرانیان با انتخابات مجلس بازی می کند وآخرسر دریک روستای دماوند رای خود را پنهانی به صندوق مشروعیت کودتاچیان می ربزد آیا خاتمی دروغگو وقدرت طلب نیست؟ وچه خفت وخواری بدترازآن که شورای نگهبان بخاطرهمان یک رای خاتمی آرای آن شهرراباطل نمود ووی دم برنیاورد؟!
کسی که برای شرکت دراجلاس سالیانه خلع سلاح اتمی ژاپن ازسوی یک ماموردون پایه امنیتی شفاهی ممنوع الخروج می شود وچندین سال است بدون کوچکترین اعتراضی درحال گذران حبس درکشورخود است چگونه می خواهد ایران رانجات بدهد؟!
شنیده ام درادامه فعالیت برخی ازاصلاح طلبان ازجمله حمید جلایی پوردوست سی واندی ساله ام که ۴۰ دلیل برای آمدن خاتمی به صحنه ردیف کرده است تعداد ۴۶ تن ازاصلاح طلبان نیزباارائه یک گزارش تحلیلی تحت عنوان برنامه اصلاح طلبان برای اداره کشور درصدد تشجیع خاتمی برای کاندیداتوری می باشند جدا ازاینکه تنظیم یا تبیین کنندگان این گزارش نشان داده اند که مومن ازیک سوراخ نه یکبار ودوباربلکه استعداد آنرا دارد که صدها بارگزیده شود اما ازسوی دیگر نیز نشان داده اند که ید طولایی درقلب حقایق دارند. این افراد که البته ترکیبی ازانسانهای صادق وفرصت طلب می باشند باید از خودبپرسند با چه پشتوانه ای اقدام به تنظیم چنین تحلیل ودرخواستی کرده اند خاتمی واصلاح طلبان دولتی درامیدسوزی مردم ایران چه کارهایی نکرده وچه ترفندهایی را برای مهارقدرت خامنه ای نزده اند که قراراست دردورآینده بکارببرند؟
آیا واقعا آنها فکرمی کنند تنها راه نجات کشورازویرانی وتبدیل ایران به سرزمین سوخته که نمونه هایش رادرعراق ولیبی وسوریه دیده ایم ازطریق دادن شعارهای بی پشتوانه وبه انتظاربرسرعقل آمدن خامنه ای و باند تبهکارهمراه وی است؟
آیا شباهت سرنوشت دیکتاتورها وپندنگرفتن آنها ازتاریخ نباید ما راواداربه تاملی جدی درمواضع مان بنماید که درنهایت به تشویق دیکتاتوربه تداوم راه باطل خود وسرکوب آحادملت ختم می شود؟
درخاتمه برادرجان با عرض معذرت باتوجه به عملکرد منفی خاتمی درطی هشت سال ریاست جمهوری خود ترغیب وی به کاندیداتوری ومشارکت درانتخابات آتی ریاست جمهوری را نه تنها خیانتی آشکاربه نسل فعلی بلکه نسل های آتی می دانم. امروزاگرجلایی پور۴۰ دلیل برای آمدن مجدد خاتمی به عرصه انتخابات ردبف می کند هرکسی دیگری با بررسی نه چندان مختصرعملکردخاتمی ۶۰ دلیل برای مضرات آمدن خاتمی به انتخابات وتحمیل خسارات چبران ناپذیربرجنبش مردم ایران را می تواند ادعا کند. پس بیایید باهم بجای همدستی با حاکمیت شعار”تحریم یا انتخابات آزاد” راسربدهیم که حداقل خواسته ایرانیان ازهرقشروگروهی است.