انتقال پیروزمندانه و بدون خونریزی همه مجاهدین و ساکنان لیبرتی به آلبانی و سایر کشورهای اروپایی یک شکست بزرگ برای رژیم آخوندها و بر بادرفتن سرمایه گذاری ۱۴ ساله آنها برای از بین بردن مجاهدین در عراق است.
خنثی شدن کلیه اقدامهای سرکردگان و مهرهها و عوامل رژیم در عراق برای جلوگیری از خروج و دستگیری مسئولان و چهرههای شناخته شده مجاهدین و بی نتیجه ماندن طرحهای موشکی و حملات تروریستی علیه لیبرتی به بحرانی در داخل سپاه و اطلاعات رژیم به ویژه نیروی تروریستی قدس و وزارت خارجه تبدیل شده است. در همین رابطه ایرج مسجدی فرمانده نیروی قدس در عراق، سرتیپ پاسدار مجتبی ابطحی از سرکردگان قدس در عراق و دانایی فر سفیر رژیم در عراق به تهران احضار شده و مورد بازخواست قرار گرفته اند. این شکست فضاحت بار باعث ایجاد اختلاف در درون شورای عالی امنیت رژیم بین سرکردگان نیروی قدس، دژخیمان وزارت اطلاعات و دیگر سردمداران رژیم شده است.
نیروی قدس و سفیر رژیم در بغداد به سردمداران رژیم قول داده بودند قبل ازخروج مجاهدین ضربات موشکی سنگینی به آنها وارد کرده و تلفات زیادی خواهند گرفت. همچنین با کمک مهره ها و عوامل خود در حکومت عراق از خروج مسئولان مجاهدین و فرماندهان ارتش آزادیبخش جلوگیری خواهندکرد.
پاسدار سرتیپ ایرج مسجدی در توجیه علل شکست طرحهای رژیم علیه لیبرتی در شورای عالی امنیت گفت ما بخاطر آرایش امنیتی بغداد مجبور شدیم ترکیب تیمهای عملیاتی را تغییر دهیم و از نیروهای شبه نظامی عراقی استفاده کنیم. اما آنها تجربه لازم را نداشتند و طرحها پیش نرفت… ضمناً برآورد ما اینست که مجاهدین از طرحهای عملیاتی و برنامه های موشکی ما از قبل مطلع می شدند و خود را آماده می کردند.
مسجدی افزود، مجاهدین درکنار تمامی مکانهای استقرار خود در لیبرتی حفره های زیادی ایجاد کرده بودند و برای حفظ و افزایش آمادگی بدنی و رزمی کار کرده بودند. به رغم این که ما مدتها تبلیغ می کردیم که آنها مسن و فاقد توانایی رزمی و آمادگی بدنی هستند، دستگاه آنها در برابر حملات موشکی ما در آمادگی بالایی قرار داشت و تلفات را به حداقل می رساندند. متقابلا ما برای اینکه از آنها تلفات سنگین بگیریم موشکهای با کلاهک سنگین انفجاری مانند فلق وآتشفشان را انتخاب کرده بودیم. ما این موشکها را در هماهنگی با فالح فیاض و ابومهدی مهندس، تحت عنوان ارسال تجهیزات نظامی برای بسیج مردمی، به بغداد وارد می کردیم. اما این موشکها هم به رغم انفجارات سنگین به دلیل آمادگی مجاهدین و رفتن به سنگرها نتوانست تلفات زیادی به آنها وارد کند. در حملات بعدی می خواستیم موشکهای فجر را وارد کنیم اما دیر شده بود…. آقای دانایی فر برای خلاص کردن خودش از اینکه کاری نکرده دائما به رخ ما می کشد که در وسط ماه مرداد اعلام کرده بود که «منافقین» تا ۴۵ روز دیگر لیبرتی را ترک می کنند. ولی از قضا همین اعلام ایشان، آنها (مجاهدین) را هوشیار کرد ضمن اینکه آنها هم طراحی کردند و ۱۲ روز زودتر از زمانبندی که آقای دانایی فر گفته بود جا خالی دادند.کسی فکر نمی کرد که اینها در ۲۴ ساعت بتوانند از ظهر پنجشنبه ۱۸ شهریور تا ظهر جمعه ۱۹ شهریور سه هواپیمای اختصاصی و دربست هوا کنند که ۴۲۰ نفر را ببرد و ما گیج بشویم که ۶۰ سوژه در کدامیک از آنها جا گرفتند و جاسازی شدند. تیمهای متخصص دارند الان روی این موضوع کار می کنند…
اما به رغم این توضیحات و توجیهات، موقعیت پاسدار ایرج مسجدی زیر سؤال رفته و اختلافات زیادی را در درون نیروی قدس و نیز بین نیروی قدس با اطلاعات رژیم دامن زده است. رژیم اطمینان داشت که با ارائه برگه های قرمز به انترپل و با انبوه احکام جعلی دستگیری در عراق قطعاً مانع خروج مجاهدین خواهد شد.
از این پیشتر در سالهای قبل «مخابرات و استخبارات» مالکی، تحت امر خلیفه ارتجاع در تهران برای مجاهدین به ویژه فرماندهان ارتش آزادیبخش ملی، صدها حکم مجعول دستگیری صادر کرده بودند. از تیرماه ۱۳۸۹ نیز رژیم با دود و دم بسیار در یک دروغپردازی آشکار ادعا می کرد که گویا دادگاه عالی جنایی عراق حکمی علیه ۳۹ نفر صادر کرده است که اول آن مسئول شورای ملی مقاومت ایران است. اما در واقع، مطلقاً چنین دادگاهی وجود نداشت چه رسد به اینکه چنان حکمی صادر کرده باشد! در همان زمان در اطلاعیه دبیرخانه شورا در ۱۴ تیر۱۳۸۹ خاطر نشان شده بود: «محکمه عالی جنایی در عراق که از سال ۲۰۰۳ برای رسیدگی به پروندة مقامات پیشین این کشور تشکیل شده بود, هیچ ربطی به مجاهدین و مقاومت ایران ندارد. رئیس قبلی محکمه در پایان سال ۲۰۰۹ خاتمة کار این دادگاه ویژه و عدم قبول هر پرونده جدید از سوی آن را اعلام کرد». با این حال مالکی و رژیم ایران, به طور صوری این دادگاه را چندی به عنوان یک اهرم فشار سیاسی و تبلیغاتی سر پا نگهداشتند و فردی از وابستگان مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق و سپاه 9 بدر را هم به ریاست آن گماشتند اما باز هم آبی علیه مجاهدین گرم نشد و ناگزیر از جمع کردن این بساط شدند. مسئول حقوق بشر ملل متحد در عراق بعداً گواهی داد که در همان زمان به دیدار رئیس دادگاه مزبور رفته اما به رغم پرونده های قطور (و ساختگی) حتی یک سند هم وجود نداشته است که دادگاه به استناد آن بتواند کسی را محکوم کند. جالب اینکه در همان زمان مهمانپرست، سخنگوی وزارتخارجه رژیم، در کنفرانس خبری وزارتخارجه رژیم در روز ۱۵ تیر ۸۹ در پاسخ به سؤال در مورد این احکام دستگیری، موضوع را به طور کلی دور زد و تصریح کرد که خواست ما و دولت عراق (مالکی) اینست که مجاهدین باید زودتر از آن کشور بروند (شبکه خبر رژیم-۱۵ تیر۱۳۸۹).
اما پس از شش سال، اکنون در تابستان ۱۳۹۵، رژیم که در پهنه های سیاسی و قضایی یارای مقابله با مقاومت ایران را نداشته و ندارد، باز هم بر روی راهکارهای تروریستی و نظامی علیه مجاهدین در لیبرتی متمرکز بود. با توجه به کثرت جمعیت در یک مساحت کوچک در لیبرتی به نسبت اشرف، آخوندها و پاسداران و اطلاعاتی ها در انتظار پایان خونین لیبرتی بودند و هرگز انتظار این خط کار مجاهدین را که توانستند بدون یک قطره خون، همه اعضا و کادرها و مسئولان شناخته شده را در آخرین روزها خارج کنند، نداشتند.
آخرین شناسایی به روز شدة مواضع دفاعی مجاهدین بر روی زمین در لیبرتی، در روزهای ۱۰ و ۱۱ و ۱۲ مرداد گذشته توسط عوامل نیروی قدس صورت گرفته و به تفصیل توسط گلّه یی از مأموران اطلاعات و نیروی قدس در پوشش «خانواده مجاهدین» عکس و فیلم گرفته شده بود (برخی تصاویر مزدوران ضمیمه است).
از سوی دیگر مجاهدین میباید علاوه بر آمادگی برای حملات موشکی، برای حمله زمینی، کامیون انفجاری، شبیخون از پنج شکاف عمدی باز گذاشته شده در چهار دیواری قرارگاه که از روز اول موضوع اختلاف آنها با مارتین کوبلر در مورد این محل بود، آماده شده و ابزار کار را برای هر یک از تابلوها آماده می کردند.در عمل هم چنین کردند و تیمها، دسته ها و یکانهای فدایی تا آخرین شب (پنجشنبه شب ۱۸ شهریور۱۳۹۵) با آمادگی کامل در مواضع خود مستقر و آماده مقابله با انواع حملات محتمل از سوی دشمن بودند.
دشمن زبون به پایانی بسا خونین تر از اشرف در لیبرتی چشم دوخته بود اما پوزه اش به سختی بر خاک مالیده شد. یاران اشرف نشان به درستی برخروشیدند که «خامنه ای چشمت کور، همه را با هم ما بردیم»!
شورای ملی مقاومت ایران
کمیسیون امنیت و ضد تروریسم
۲۹ شهریور۹۵ (۱۹ سپتامبر۲۰۱۶)