عباس عبدی در مطلبی با عنوان «زندگی بدون استاندارد» در روزنامه اعتماد نوشته است : علل سقوط سطح استانداردها فراوان است. چگونه کارهای خیریه میتواند منشأ فساد باشد؟ در این باره باید گفت که امور خیریه در جامعهای که فاقد نظارت کافی و شفافیت است، بهترین زمینه برای انجام فسادهای به ظاهر پاکیزه؟! است.
آیا تاکنون از خود پرسیدهایم که چرا یک نفر سرمایهدار که با انواع و اقسام شیوهها از پرداخت مالیات فرار میکند، همزمان تعدادی از پاسگاههای کلانتری آبادان را ساخته یا نوسازی میکند؟ یا چرا باید به ساخت بناهای قوه قضاییه و زندان کمک کند؟
اصولا مگر دولت بودجه ندارد که این کار را به واسطه افراد «خیر امنیتساز»! انجام میدهد؟ یا برای ساخت اضافهبنای غیرقانونی همین ساختمان متروپل، شهرداری آبادان را هم شریک خود میکند.
دادگاه و پاسگاه و فرمانداری و شهرداری که باید در برابر شهروندان مستقل باشند و مانع تخلفات آنان شوند، چگونه میتوانند درباره کسی که ولینعمت آنان بوده مستقل باشند؟
کدام ساختمان زندان حاضر است سازنده خیر خود را به عنوان زندانی در چاردیواری خود نگهدارد؟ در واقع نه فقط مسوولان بلکه نهادهای شهر و استان به نحوی رهین منتهای چنین فرد نیکوکاری! میشوند .
در هر دو دولت قبل و فعلی از عبدالباقی تقدیر میشود یک بار به عنوان چهره ماندگار صنعت ساختمان و یک بار هم به عنوان مدیر منتخب، که هر دو مورد هم با مُسما بودند؟! به همین علت است که در این ماجرا سه شهردار بازداشت میشوند که نشان میدهد، تغییرات مدیریتی و سیاسی در شهرداری، در رفتار نظارتی شهرداران در برابر این فرد تأثیری نداشته است، چون این نهاد شهرداری است که استقلالش را در برابر او از دست داده بود.
نهادی که آلونک یک پیرزن در حاشیه شهر را به علت تخلف از مقررات شهرداری تخریب میکنند، ولی اجازه میدهند که یک ساختمان بلندمرتبه در مرکز شهر و در خیابانی کم عرض و خلاف مقررات ساخته و در اجرا نیز ۴ طبقه بر اصل جواز اضافه شود و نظارت بر اجرا نیز چنان ضعیف است که حتی جوشکاری اتصالات در مسخرهترین شکل انجام شده است. تازه در تبلیغات این مجتمع برای فروش هم میگویند ساختمان ضد زلزله است؟!
زمین آبادان با اندکی حفاری به آب میرسد، با این حال، این ساختمان در ساخت طبقات زیرزمین هم تخلف داشته است؟! اینها نشان میدهد که با وضعیتی فراتر از تخلفات موردی مواجهیم، نشان از یک فساد نظاممند عمیق و گسترده دارد .