نعمت فیروزی
به مناسبت۴خرداد سالگرد شهادت بنیانگزاران مجاهدین
قرار گرفتن بسیاری از واژه ها در دایره لغات بشر به قیمت خون و رنج قربانیان بیشمار در طول تاریخ بوده است. پروسه نقل و انتقال این واژه ها از نسلی به نسل دیگر در طول زمان، «زبان» را ساخته وتکمیل میکند. و در دایره وسیعتری به کمک اندیشه، «فرهنگ» بشر را می سازد. آنچه بشر را از سایر موجودات زنده متمایز کرد همین روند بود. بر این اساس میتوان گفت خلق یا ابداع واژه ها، علاوه بر هوش و خلاقیت بشر، انعکاس عینیت درد و رنج و نبرد و ستیز او در مسیر تکامل است، که در هر برهه واژه ای مناسب را خلق کرده است. بخشی از واژه ها در زندگی بشر تبدیل به کلید، راه حل و بن بست شکن شده اند. یعنی بدون آن بشریت ممکن نبود در مدار فعلی از زندگی خود باشد. واژه « فدا و ایثار» از این جمله واژه هاست.
در جوامع بشری با پیدایش استثمارو بهره کشی عده ایی از عده دیگر، طبقات شکل گرفت. به بیان ساده تر وقتی قدرت و ثروت در جایی انباشته شد ، ایجاد برتری میکند. این برتری منجر به سلطه عده ایی بر عده دیگر و افزایش ثروت و قدرت می شود. این چرخه تا بی نهایت ادامه می یابد مگر اینکه از جایی شکسته شود. تحت سلطه ها و زیر ستم ها برای شکستن این دور و چرخه بدنبال بر قرار کردن تعادل قدرت و ثروت هستند. برای ایجاد این تعادل و برقراری موازنه تعادل قوا نیاز به امکاناتی است تا بتوان با طبقات سلطه گر وارد نبرد شد. اگر همه امکانات ( دانش، نیرو ، سازماندهی، پول و سلاح و…) فراهم باشد، دست آخر، آمادگی و اراده پرداخت هزینه است که راه میگشاید و موازنه تعادل قوا را به نفع مردم فرودست می چرخاند. آنچه که در آمادگی برای پرداخت هزینه ظهور می یابد، «فدا» و «ایثار» نام دارد. ایثار یا فداکاری در تعریف به معنی «سود دیگران را بر منفعت خویش مقدم شمردن است». بدان معنی که آدمی از روی قصد و نیت خِیر، دیگران را بر خود ترجیح دهد و برگزیند. آنها که طرفدار ایثار و دیگرگزینی هستند، این عمل را متعالی و اخلاقی می دانند و در مقابل آن، استیثار یا «خودگزینی» قرار دارد. نخستین بار توسط فیلسوف فرانسوی اگوست کنت، ایثار را مقابل «خودپرستی» بکار گرفت . ایثار هم میتواند ارزشی فردی به حساب آید و هم در ردیف ارزشهای جمعی و اجتماعی قرار گیرد. و در همه ادیان و مکاتب و ایدئولوژی ها از ارزشهای مهم و اساسی شمرده شدهاست.
ایثار جان خود و فدا شدن، در شکل و بصورت فیزیکی مانند یک مرگ عادی است. چیزی جز از بین رفتن و نبود شدن جسمی نیست، اما در محتوا، معکوس است و همین نبود و نیست شدن، در کارکردی فوق متناقض ماهیت عوض میکند و به بود شدن و ماندگاری می انجامد چرا؟ زیرا خاصیت زنده کننده و حیاتبخش دارد. بخشش از خویش و «فدا» نشان اوج سخاوت است. سخاوت در پیکره اجتماع، روح زندگی جاری میکند. به هرکس که می دهی یا برای هرکس که فدا میکنی او را توانمند کرده ایی و به عبارتی زندگی بخشیده ای. لذا هر فداکاری بدل به آجری در دیوار مقاومت می شود. وقتی هم که جمعی می شود پوسته میشکند و تبدیل به سدی بزرگ و قطور با مقاومتی بیشتر بر سر راه دشمن میشود. ارتش شهیدان مقاومت ایران و مجاهدین همین نقش را داشته و مقاومت را ماندگار و حیات بیشتری داده است. بر خلاف مرگ معمولی که یاس و دلمردگی و اندوه می آورد، این فدا و فداکاری ها باعث انگیزش و خیزش و ورود نسل های پیاپی به میدان شده است. هرکس از موزه شهیدان مقاومت ایران بازدید کرده باشد به عینه انگیزش آن را در خود و دیگران می بیند.
تئوری «فدا ضد نابودی»، اصلیترین پاسخ به مساله «بقا و ماندگاری»، در تاریخ معاصر ایران از جانب مجاهدین خلق بکار گرفته شده است. بنیانگزاران مجاهدین زمانی که به این تئوری رسیدند، اول از همه خود به آن عمل کردند و با پذیرش فدا شدن در مسیر مبارزه، هم این تئوری را اثبات کردند، و هم سازمان و استراتژی خود را بیمه و ماندگار کردند. آنها آغاز کننده مسیری بودند که سال ها بعد در زمان شیخ به «فدای حداکثر» ارتقا یافت و بالغ شد. شاید آن زمان پاسخ تئوریک به مسأله بقای سازمان، کار سختی بود اما گذشت ۵۹ سال از آن روز ها و رویدادهایی که پس از آن اتفاق افتاد باید دلیلی متقن و گواهی تاریخی اثبات شده ایی باشد، که آنچه ضد نابودی و عامل بقا و ماندگاری است، «فدا» بوده است. آن هم در شرایطی که تعادل قوا بطور مطلق به نفع شاه بود و هیچ چیز جز نابودی سازمان، در چشم انداز متصور نبود.