روز پنجشنبه 25ارديبهشت (15مه) خانم مريم رجوي از طريق ويدئو کنفرانس در جلسه استماعی که توسط زيرکميته حقوق بشر بين المللی کميته خارجی پارلمان کانادا برگزار شده بود سخنرانی کرد و به سؤالات نمايندگان پاسخ داد. رياست اين جلسه را که با شرکت نمايندگان پارلمان از هر سه حزب اصلی اين کشور برگزار شد، آقای اسکات ريد، از حزب محافظه کار به عهده داشت. اين استماع با هفته «حسابرسی از ايران» مصادف بود. در آغاز جلسه مريم رجوی به ايراد سخنرانی پرداخت.
آقای رئيس!
اعضای محترم کميسيون حقوق بشر پارلمان کانادا!
روز به خير. مايلم از شما به خاطر توجهتان به وضعيت حقوق بشر در ايران و بحران انسانی کمپ ليبرتی قدردانی کنم. همچنين مايلم ستايش عميق خود را نسبت به شما به خاطر تلاشهايتان در هفته ”حسابرسی از ايران“ ابراز نمايم. اين تلاشها همان طور که گفتيد ”زنگ خطری است در رابطه با تهديدات چهارگانهٴ رژيم ايران که شامل: هسته يی، تروريسم، تحريکات و به طور خاص، نقض سيستماتيک حقوق بشر توسط رژيم“ می باشد.
وضعيت کمپ ليبرتی ربط مستقيمی به بحران سياسی در ايران دارد. آنچه که امروز در ليبرتی می گذرد، آن روی سکة سرکوب و اختناق در داخل ايران است.
از زمانی که آمريکا حفاظت اشرف را به عراق سپرد، طی سه حمله به اشرف و سه حمله موشکی مرگبار به ليبرتی، تا کنون 116نفر توسط نيروهای عراقی به قتل رسيده اند، 1350نفر مجروح شده اند، هفت تن نيز به گروگان گرفته شده و هم اکنون بيش از هشت ماه است که در اسارت هستند.
همچنين طی اين مدت، 20نفر از مجاهدان اشرف و ليبرتی، به دليل محاصره پزشکی جان خود را از دست داده اند. سالها محاصره پزشکی، تأثيراتش را روی کسانی که عراق را هم ترک کرده اند، باقی گذاشته و راضيهٴ کرمانشاهی، روز گذشته در آلبانی به خاطر ساليان عدم دسترسی به درمان پزشکی مناسب فوت کرد.
پيش از او در 27آوريل، محمد بابايی نير به دليل کمبود امکانات درمانی در ليبرتی، فوت کرد. البته تا آنجا که به اعضای مجاهدين بر می گردد، آنها بهای ايستادگی خود برای آزادی مردم ايران را می پردازند.
از سوی ديگر، از آنجا که فاشيسم دينی حاکم بر ايران، در بحبوحهٴ بحرانهای سياسی، اقتصادی و بين المللی، سازمان مجاهدين را که نيروی اصلی تغيير در ايران هستند، تهديد جدی حاکميت خود می داند، رژيم هيچ فرصتی برای حمله به اين سازمان را از دست نمی دهد. به همين دليل، مجاهدان ليبرتی هدف اصلی وحشيگريهای رژيم هستند.
مايلم سه جنبه از شرايط ليبرتی را که بسيار مهم هستند، مطرح کنم: وضعيت امنيتی، شرايط زندگی و انتقال ساکنان به خارج از عراق.
موضوع اول، فقدان حفاظت کمپ ليبرتی در برابر حملات موشکی است. بنگالها انباشته شده از جمعيت و بدون ديوارهای حفاظتی يا سنگر برای ساکنان است که بتوانند در زمان حملات موشکی پناه بگيرند. آنها کاملاً بی دفاع و آسيب پذير هستند.
درگيريهای داخلی و شرايط امنيتی وخيم ماههای اخير عراق، خطر را برای ساکنان بالا برده است. اظهارات وزير دادگستری عراق در 2مارس امسال و نيز اظهارات سفير عراق در تهران در 27آوريل درباره استرداد اعضای مجاهدين ساکن ليبرتی، نيز نشانه ديگری از اين وضعيت ناامن و پرخطر است.
موضوع دوم، شرايط زندگی در ليبرتی است. از جهات مختلف حقوق انسانی ساکنان کمپ به صورت سيستماتيک نقض می شود. گروه بازداشتهای خودسرانهٴ ملل متحد در دو گزارش مختلف تأييد کرد که ليبرتی يک زندان است.
ساکنان حق تردد آزادانه ندارند، مجاز به ديدار خانواده های خود نيستند، از ملاقات با وکلای خود محرومند و تحت محاصره پزشکی قرار دارند.
دولت عراق همچنين تلاش می کند، که اموال مجاهدين در کمپ اشرف را به سرقت ببرد و تا کنون مانع فروش اموال آنها شده است.
موضوع سوم، انتقال مجاهدان ليبرتی به ساير کشورهاست. پس از گذشت دو سال و نيم از انتقال اعضای مجاهدين به کمپ ليبرتی، تنها حدود 10 درصد از 3200نفر به خارج عراق منتقل شده اند و چشم اندازی برای انتقال بقيه وجود ندارد. اين در حالی است که کميساريای عالی پناهندگان با تمامی ساکنان مصاحبه کرده است.
اکنون سؤال اين است که چه بايد کرد:
1. قدم اول، انجام يک تحقيقات مستقل بين المللی در مورد کشتار ساکنان، به ويژه قتل عام 52تن از ساکنان و به گروگان گرفتن هفت نفر در دهم شهريور سال 1392 است.
اگر يک تحقيقات جامع در قبال اولين قتل عام صورت گرفته بود و عاملان آن در مقابل عدالت قرار گرفته بودند، ما شاهد قتل عامهای بعدی نبوديم. اين تحقيقات، يک اقدام حفاظتی خواهد بود. از اين رو از کميتهٴ بين المللی حقوق بشر می خواهم که فراخوان به انجام يک تحقيقات مستقل بدهد و از دولت کانادا بخواهد که ابتکار اين تحقيقات توسط يک مقام ذيصلاح بين المللی را در دست بگيرد.
2. برای ممانعت از وقوع يک سربرنيستای ديگر، جامعه بين المللی بايد حفاظت ساکنان را تا زمانی که هم چنان در ليبرتی هستند، از طريق استقرار ناظران بين المللی و يک تيم کلاه آبی تأمين کند. دولت کانادا می تواند با اعلام حمايت مالی و لجستيکی از اين ابتکار، بهانه ها و موانع در مقابل اين ابتکار را کنار بزند.
3. نقض حقوق ساکنان ليبرتی، يک جزء اساسی از نقض حقوق بشر در ايران است. خانواده های 3000 ساکن ليبرتی در ايران، در بدترين شرايط به سر می برند بسياری از آنها دستگير شده/ و مورد آزار قرار گرفته اند. برخی نيز اعدام شده و يا در معرض اعدام قرار دارند. اين شايان رسيدگی در مجمع عمومی ملل متحد است، لذا من از شما می خواهم دولت کانادا را به طرح اين موضوع در کميته سوم مجمع عمومی ملل متحد ترغيب کنيد.
4. دولت کانادا همچنين می تواند در امر انتقال مجاهدان ليبرتی به کشورهای ديگر، مشارکت فعال داشته باشد.
در پايان مايلم از مواضع قاطع دولت و مجلس کانادا عليه ديکتاتوری تروريستی حاکم بر ايران قدردانی کنم. در سالهای اخير، قطع روابط ديپلوماتيک دولت کانادا با اين رژيم و حمايت اعضای مجلس کانادا از مقاومت ايران، مايهٴ پشتگرمی هموطنان ما در تلاشهايشان برای کسب آزادی بوده است.
آخوندها به خاطر ضعف، سرکوب را تشديد کرده اند. به رغم ادعای اعتدال از سوی رئيس جمهور اين رژيم، در يک سال اخير بيشترين تعداد اعدامها طی ربع قرن اخير صورت گرفته است. ماه گذشته زندانيان سياسی در زندان اوين هدف حمله وحشيانه يی قرار گرفتند و ملايان حملات خود به اشرف و ليبرتی را افزايش دادند.
در چنين شرايطی، حمايت کانادا از حقوق بشر و آزادی و مقاومت ايران بيش از هر زمان ديگر مؤثر است.
از توجه شما تشکر می کنم و خيلی خوشحال می شوم که نظرات شما را بشنوم.