خرداد سال 92 را در شرایطی سپری می کنیم که هنوز درد و رنج آسیب های وارده به مردم در سال 88 و پس از آن التیام نیافته است و بر روی قلب مان سنگینی می کند. هر روز می گوییم دریغ از دیروز، حکومت جمهوری اسلامی تنها زمانی مردم را به حساب می آورد که به رای آنها و در حقیقت نه به رای آنها، بلکه به سیل جمعیتی نیاز دارد که بتواند مشروعیت خود را با بوق و کرنا به تمام دنیا مخابره کند و به نمایش بگذارد. چهار سال پیش را همه به خاطر داریم.
روزهایی که مردم معترض ایران به خیابان آمدند و صدها نفر از زنان و مردان آزادی خواه کشورمان برای ساده ترین خواست خود به خیابان آمدند و به دست نیروهای امنیتی و اطلاعاتی کشته شدند. حال بدون آنکه بپرسیم بر سر مردمی که چهار سال پیش به خیابان آمدند و کشته شدند، چه آمد، خواست شان چه شد و چه کسانی پاسخ گوی این همه جنایت و آسیب اجتماعی شدند، باز سرگرم نمایشی دیگر می شویم؟! این گونه است که فراموشی و عدم پاسخ گویی به دیکتاتورها کمک می کند تا سرکوب گری و بی عدالتی و بیدادگری را ادامه دهند و مردم را مجبور به سکوت کنند.
همان گونه که با دروغ های ابتدای انقلاب ما را فریب دادند و با استفاده از رای مان، زدند و کشتند و هر روز وضعیت زندگی مان بدتر و بدتر شد، بدون اینکه هیچ مقام مسوولی پاسخی به مردم دهد. در شرایطی که تنها یک پرونده از جنایت های سال 88 به رسمیت شناخته شده است و هنوز هیچ مقام مسوولی محکوم نشده است و شاکیان را پس از چندین سال پیگیری، یکی یکی مجبور به انصراف از شکایت می کنند؛ هنوز پاسخ خانواده های کشته شده و آسیب دیده تیر 1378 را نداده اند؛ هم چنان پرونده قتل های زنجیره ای در ابهام است و پاسخی به خانواده های آنان نداده اند و اسف بار تر اینکه پس از 25 سال هنوز هیچ مقام مسوولی به چرایی و چگونگی کشتار گروهی زندانیان سیاسی در سال 67 پاسخی نداده است و ….
در شرایطی که زندان ها هر روز پر و پرتر می شود و بسیاری در زندان هایی گمنام شکنجه و محبوس می شوند و تعداد زیادی از انسان های آزادی خواه در شرف اعدام هستند. در شرایطی که هنوز حکم قرون وسطایی سنگسار در قوانین ما موجود است و زنان را هر روز به اشکال مختلف تحقیر و از عرصه اجتماعی و سیاسی حذف می کنند. در شرایطی که تورم و گرانی، فقر و بیکاری، فساد و اعتیاد بیداد می کند و بحران اقتصادی سراپای جمهوری اسلامی را گرفته است و وضعیت معیشتی مردم هر روز بدتر و بدتر می شود و زندگی مردم را جهنم کرده اند. در شرایطی که آزادی یافت نمی شود و سانسور و حذف دگراندیشان و محدود کردن رسانه های آزاد بیداد می کند و هر صدای مخالفی را خفه می کنند و هیچ شرایط دموکراتیکی برای انتخاب کردن و انتخاب شدن وجود ندارد، چگونه می توان از شرکت در انتخابات و ایجاد تغییر از این طریق سخن گفت!؟
ما مادران پارک لاله به مردم شریف و آزاده ایران تاکید می کنیم، اگر می خواهیم در سرنوشت خود مشارکت داشته باشیم و ما را به بازی نگیرند، رای دادن یا ندادن در شرایط کنونی اهمیت چندانی ندارد، مهم این است که ما همواره مطالبات خود را طرح و پیگیری کنیم و مسوولان جمهوری اسلامی را به چالش بکشیم تا پاسخ گوی جنایت های خود باشند تا شاید بتوانیم از تکرار سرکوب و خشونت و جنایت جلوگیری کنیم. ما از تمامی دادخواهان و خانواده های آسیب دیده می خواهیم که در پیگیری این خواسته ها با ما هم صدا باشند.
1- ما خواهان لغو مجازات اعدام و کشتار انسانها به هر شکلی هستیم.
2- ما خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم.
3- ما خواهان محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته توسط حکومت جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل آن تا کنون هستیم.
مادران پارک لاله
24 خرداد 1392