نعمت فیروزی
تجربه همه جنبش هاو قیام های رهایی بخش بیانگر این است که هیچ قیام وانقلابی در یک خط مستقیم به پیروزی نرسیده است. بلکه همه دارای حرکت سینوسی (فراز وفرود) بوده اند. همه حاکمان ستمگر وحامیان داخلی وخارجی شان نیز هرگاه که جنبش ها در فرود بوده اند، با تبلیغات وسیع چنین وانمود کرده اند که همه چیز تمام شده واوضاع آرام وثبات برقرار است، ونتیجه می گیرند که زمان از سرگیری معامله وتجارت فرا رسیده است! این موضوع در مورد قیام مردم ایران بیش از سایر قیام ها مصداق دارد واین به ماهیت امپراطوری دروغ آخوندها برمی گردد. در چنین شرایطی، در حالیکه فاشیسم دینی سرمست از خیانت بقایای سلطنت، به سرکوب قیام پرداخته وآن را در نقطه فرود قرار داده است، ونمایش ثبات می دهد، دریک ماه اخیر فرود آوردن چند ضربه گیج کننده بر سر وروی نظام از سوی مقاومت ایران، بطور ملموسی نشان داد نمایش ثبات، کاذب است وآنچه در زیر پوست انقلاب ودر رگ های قیام جریان دارد، هماوردی ونبرد تمام عیار گلبولهای سفید جوانان شورشی وکانون های شورش ومجاهدین در مقابل اتحاد شوم شیخ وبقایای سلطنت واستعمار است. کانون های شورشی اکنون نه فقط به مثابة راهگشا وآتشزنه فیتیله قیام در کف خیابان، بلکه به عنوان سلولهای سیستم ایمنی پیکره قیام وانقلاب، در عرصه های مختلف مقاومت، وارد شده ونقش ایفا میکنند، واینچنین انقلاب از محاصره گاز انبری رژیم واستعمار، مصون نگه می دارند.
حرف اصلی ولی فقیه فاشیسم دینی به مزدوران خودش وحامیان بین المللی اش این است که: آنچه در این چند ماه قیام گذشت نه یک انقلاب ریشه دار که یک توطئه شورش موقت از جانب دشمنان بود که مهار شده ودر محاصره نابودی است. وتمام تلاش وخواستش برگشت به تعادل پیش از قیام ۱۴۰۱ است. اما حقیقت این است که بنا به همه شواهد واقعی امروز جامعه ایران، اوضاع رژیم نه تنها برگشت پذیر نیست، بلکه جریان مقاومت در عرصه های دیگر در گسترش است واوضاع هرچه بیشتر بازگشت ناپذیر وبه بن بست سرنگونی منتهی می شود. این حقیقت را در بطن جامعه ودر واکنش مردم در برابر شیوه های سرکوب رژیم بخوبی می توان دریافت. زیرا سرکوب، خشم وقهر بیشتر می آورد. این روند مارپیچ همراه با فراز وفرود، نه تنها بازگشت پذیر نیست که به نقطه عطف قیام قهر آمیز خلق منتهی خواهد شد ومرحله بعدی پیش روی قیام است. قیام هفتماهه از شهریور ۱۴۰۱ تاکنون، تعادل بین جامعه ایران وفاشیسم دینی حاکم ومختصات سیاسی بین این دو را، بکلی تغییر داده است. نتیجه آنکه مردم به چیزی کمتر از تغییر کل ساختار نظام تن در نمیدهند، وحاکمیت هم نشان داده نه می خواهد ونه می تواندکاری از پیش ببرد. این همان تغییر بنیادین مختصات وتعادلقوا بین مردم وفاشیسم دینی است که عبارت و ترم سیاسیاش میشود «موقعیت انقلابی» که پایینی ها نمی خواهند وبالایی ها هم نمی توانند.
جایگاه ضربات مقاومت
در اتمسفر سیاسی که در بالا گفته شد، ابتکار عمل وبرنامه ریزی چند ضربه بزرگ کم نظیر بر سر وروی نظام، از سوی مقاومت ایران بار دیگر نظرها را به سوی سرخرگ مقاومت وآلترناتیو اصلی ونبرد اصلی سرنگونی جلب کرد. مروری خلاصه بر این پروژه ها، درخشش گنجینه فنا ناپذیر مردم ایران را نشان می دهد که در هر شرایطی برای هر آنکه درد آزادی میهن دارد، نشان راه وراهبری مسیر به قله پیروزی است:
– کسب حمایت صدها پارلمانتر از کشورهای دموکراتیک در دو سوی آتلانتیک
– هک وتسخیر سرورهای وزارت خارجه آخوندها ومصادره اسناد آن.
– بیانیه اعلام حمایت ۱۰۹ تن از رهبران، روسای جمهور ونخست وزیران پیشین کشورهای مختلف جهان در حمایت از مقاومت ایران وبیانیه ۱۰ ماده ایی خانم مریم رجوی.
– دیدار مریم رجوی از بروکسل وسخنرانی در پارلمان اروپا.
– هک وتسخیر شبکه داخلی نهاد ریاستجمهوری رژیم ومصادره اسناد آن.
– برگزاری کنفرانس مطبوعاتی دفتر شورای ملی مقاومت در واشنگتن وافشای دور زدن تحریم ها توسط رژیم آخوندی وحامیان سیاست استمالت.
همه کسانی که دستی در آتش مبارزه دارند، ودر یک داوری بیطرف، معنی هریک از پروژه های فوق را بخوبی می فهمند. اما بیش از همه خود رژیم دریافته است که چه بر سرش آمده! زیرا فهم به روش تعقلی، با شیر فهم شدن از طریق ضربات پی در پی وحسی برابر نیست! در مثل به داوری در مسابقة مشت زنی میماند که یکی را برندة اعلام کند، اما مشت زن بازنده بهتر از داوران می داند چه بر سرش آمده!! با هر نگرشی هم که به پروژه های بالا نگاه کنیم، نمی توان نشانه های زیر را نادیده گرفت:
– جایگاه آلترناتیو وهماورد اصلی رژیم در همه عرصه ها و جبهه ها
– قدرتمند بودن گروه سایبری مجاهدین
– فشل شدن دستگاه امنیتی سایبری رژیم در اثر قیام و ضربات کانون ها
– مشروعیت واعتبار بین المللی آلتر ناتیو شورای ملی مقاومت
– تاثیرسازماندهی وگنجینه تشکیلات مجاهدین
واکنش رژیم و جبهه ضدخلق
پرداختن به واکنش مهره های ریز ودرشت رژیم در حوصله این نوشته نیست، اما می توان گفت ضربه ها آنچنان کاری بوده اند که به رسم انصاف باید به رژیم حق داد! که حتی همه صدر تا ذیل اش دسته جمعی سر به دیوار بکوبند! از عجز وعجوزه گی سیاسی است که نمی توانند بیش از این کاری کنند. اما بدون تردید وبرای مقایسه عرض می شود که اگر هنوز مجاهدین در عراق ودر أشرف یا لیبرتی بودند پاسخ هریک از هک ها از سوی رژیم، موشک باران، در پی داشت! اما از واکنش رژیم که بگذریم، واکنش های جبهه ضد خلق و پادوهای رژیم در میان اپوزیسیون تماشایی است! سازگارا پاسدار تاج نشان در مصاحبه با اینترنشنال گفت: «این اسناد واقعی است اما از طریق هک بدست نیاورده اند بلکه آنها را خریده اند! به یک کسی در دفتر ریاست جمهوری پول داده اند واین اسناد را خریده اند!» اینکه این پاسدار سلطنتی حماقت وتخرخر (خریت) میکند یا ماموریت دارد فرقی نمیکند مهم درد وسوزشی است که فوران حقد وکین را باعث می شود وماهیت برملا میکند. واکنش شعبان بی مخ های سلطنت بخصوص نسخه های زنانه آنها به هک بسیار تماشایی تر است! آنها پا را از سازگارا فراتر گذاشته وگفته اند این هک ها با همکاری رژیم انجام می شود! البته چنین اظهار نظرهایی نباید قابل تعجب باشد! آنها قبل از این ها با پذیرش تقدس اسپرم مذکر خانواده پهلوی سقف شوک آوری از گندیدگی فکر واندیشه را در قرن ۲۱ به نمایش گذاشته اند که این اظهار نظرهای حیرت آور زیر مجموعه آن است. اما اجازه دهید پاسخ این شیرین مغزی ها را از اسطوره ها وافسانه های ایرانی بدهیم. اما خوب است بدانیم که اسطوره ها، افسانه وداستان هایی خیالی اند که حقایقی ژرف را در خود دارند ونگرش جمعی از مردم در برهه ایی از تاریخ نسبت به مسایل بنیادین اجتماع انسانی را بیان می کند. بشر اولیه که نمی توانسته برای این مباحث، علت علمی بیابد، در جست وجوی علت پدیده ها در گسترۀ خیال خویش وبصورت شفاهی داستان ها وقصه هایی را ساخته وسینه به سینه منتقل شده تا به امروز رسیده است.
اسطوره درخت واق واق! نقل از کتاب مصور” البلهان” متعلق به عبدالحسن احمد اصفهانی (در قرن هشتم هجری) می باشد: «درخت واق واق درختی است که از آن سرهای آدمیان روید، وچون باد در آن پیچد، از دهان اینان صدای واق واق آید، ودیوان زیر این درخت، سر خوش باشند!» این زبان حال محافل ودم ودنبالچه های فاشیسم دینی است که معمولا در یک کر هماهنگ در فضای مجازی علیه مجاهدین عقده گشایی میکنند. وقتی باد سرکوب وحشیانه آخوندها با چشم بستن استمالت گران بین المللی بر سرهای درخت اپوزیسیون فیک می وزد، به جای درگیر شدن با آخوندها، واق واق آنها علیه مجاهدین آغاز می شود! در این میان اما دیوان عمامه بر سر در میهن سرخوش وشادند که انها را به جان مجاهدین انداخته اند! وقتی شرافت به «یغما» رفته است، رابطه بسیاری از این نیروها وشخصیت های سیاسی با سیاست از طریق بند کیف پولشان برقرار می شود آنها به نانجیب هایی تبدیل شده اند که با بجیب زدن های مستمر خود را سیاسی تعریف میکنند. ختم کلام نقل قولی از چرچیل است که گفت: «شما هيچگاه به مقصد نخواهيد رسيد اگر درطول مسيرتان هربار بايستيد وبه سگ هايي كه به شما پارس ميكنند سنگ پرتاب كنيد.»
نتیجه:
از دیوار نوشته های پاریس در انقلاب دانشجویی ۱۹۶۸ فرانسه یک شعار بیش از همه شعارها بر دیوار ها نوشته شده بود ودر جریان انقلاب نیز اثبات شد زیرا که جوهر و محتوای آن انقلاب بود: «ما درخواست نمیکنیم! ما تقاضا نمیکنیم! ما تسخیر میکنیم! ما به کرسی می نشانیم!» همچنان که در بالا چند ابتکار عمل ائتلاف شورای ملی مقاومت ومجاهدین در محور جبهه خلق در کمتر از یک ماه گذشته برشمرده شد، آنها سامانه های وزارت خارجه و ریاست جمهوری رژیم را «تسخیر کرده» و خود را «اثبات کردند». این مقاومت چند باره مشروعیت بین المللی خود را در پارلمان اروپا ودر همه پارلمان های کشور های دموکراتیک و در جلب حمایت ۱۰۹ رهبر و رئیس جمهور و نخست وزیر پیشین جهان اثبات کردند.
اکنون همراه دیگر هم میهنان خود در حال تدارک برای «تسخیر» خیابان های پاریس در روز اول ماه آینده (جولای) است. با تسخیر خیابان های پاریس قلوب جریحه دار خلق از خیانت بقایای سلطنت، نیز شاد و تسخیر می شود. بله این مقاومت از بیگانه درخواست و تقاضا نمیکند، بلکه تسخیر میکند و اثبات میکند. با شرکت در این تظاهرات بزرگ نشان دهیم که خلق ایران بی کس و یتیم وگوشت قربانی نیست و می توانیم دستاوردهای قیام ۷ ماهه را به جیب خلق باز گردانیم.