محمود نیشابوری: خورشید سواران اشرفی

ashraf22درشـبـسـتان چنین سـرد وخـمـوش

مـیـروم تـا شـورشـی بــر پـا کـنـم
تـا سـکـوت تـلـخ سـاحــل بـشـکـنـم
سـیـنـه را جــولانــگـه دریــا کــنـم

به ظاهر! همه چیز آرام است

اما در بطن این آرامش! توطئه ای در کار است

دژحیمان، جانیان، روبه صفتان تا دندان مسلح

بر آشیانه عقابان و مجاهدان اشرفی، بی ترس و بیم

یورش بردند!

آمده بودند که همه چیز را نابود کنند

همه ۱۰۰ اشرفی باید شهید شوند!

این خواسته رژیم. مالکی و مواجب بگیران مزدور بود

حمله آغاز شد

بر پیکر یلان اشرفی گلوله ها باریدن گرفت

کسی به فکر خودش نبود همه به فکر دیگران بودند

همه و همه بیدریغ تا فراسوی روح و روان

خدایا!

اینها رمز و راز ایستادگی و سبقت در فدا شدن برای همدیگر راکجا آموختند!؟

خواهران و برادران اشرفی، حماسه هایی خلق کردند که تصورش آنقدر

دشوار است که گویی داستان! است و امکان ندارد

ولی چرا،این دلاوران سقفهایی در فدا و ایثار زدند، بی نام و نشان

خدا یا، فرمانده ژیلا طلوع چه گفت:

«به راستی زندگی جز عقیده و جهاد در راه آن نیست. چنین زندگی چقدر شیرین است… باید مجاهد خلق بود تا به عمق زیبایی، طراوت و نشاط هستی پی برد و آنوقت می توان فهمید که زندگی جز پلی برای عبور نیست. … ایمان دارم که شب سرد و ظلمانی از میهن خمینی زده مان رخت برخواهد بست، و آفتاب عشق و زندگی و رحمت و رهایی بر سرزمینمان خواهد تابید.
«لحظه ای چند بر این اوج کبود، نقطه ای بود و سپس هیچ نبود.
«به رژیم و اعوان و انصارش که تمام قوا علیه ما صف بسته اند، می گوئیم اگر امروز اشرف از چهار طرف در محاصره است، شما در همه جهات در بن بست مطلق هستید و از هر طرف که بچرخید، راهی به پس و پیش ندارید. … در این نبرد همه جانبه به وظایف خود قیام می کنم»..
باسرمایه سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران، عصاره مبارزات خلق مان، ارتش آزادیبخش ملی ایران، یگانه پاسخ سرنگونی رژیم ضدبشر، با رود خروشان خون شهدایی که جان بر سر پیمان نهادند… به وظایف و مسؤلیتهای این دوران قیام می کنم… بر سر عهد و پیمان خون و نفس خود ثابت قدم هستم و خواهم بود. تا سرنگونی رژیم ضدبشری و آزادی خلق در زنجیرمان و تا تحقق آرمانهای والای مجاهدین، حاضر، حاضر، حاضر و این نبردی است تا پیروزی»

و آنجا که فرمانده زهره می خروشد:
«در تلاطم با شکوه اقیانوس کبیر مقاومت قایقرانان سختکوش و دستشسته از همه

وابستگیها برای رهایی خلق اسیر خود دست افشان و پاکوبان روانند»

درکجای دنیاچنین اتفاقی می افتد!

در درمانگاه اشرف به مجروحین دست بسته تیر خلا ص می زنند

اشرفیان قهرمان، چه جسورانه و بی با کانه رزمیدند، برای اشرف، برای پای داشتن بر ارزشهای متعالی انسانی

به خاطر خدا و خلق و برای آنانکه حتی مجاهدین را نمی شناسند

در باره هر شهیدی بدون اغراق می توان کتاب قطوری از پایداری و ایثار و فدای او نوشت، کتا بی که اوراقش طلایی، اما مرکبش سرشته بخون مجاهد است

خدایا نگاه گن!

هادی، خواهر زهره، ابراهیم، حسین، خواهر ژیلا، علی محمودی، سعید، و… چقدر آرام خفته اید، پاک، پاک، گویی خورشید هم تابش نورش را از دیدن چهر ه هایشان، ملایم می کند و در برایر آنها و به احترام آنها همانند روزهای قبل رمقی ندارد!

آهای ابراهیم اسدی شهردار درختان اشرف:

ashraf23چگونه سالیان دراز درختان اشرف را از نهال نو پا به درختان تنومندی تبدیل کردی، حالا خون پاکت را بیدریغ نثار خاک اشرف کردی

سلام سعید نورسی:

تو که دکتر ما بودی، چقدر به ما رسیدگی می کردی، حالا حین مداوای یارانت در درمانگاه اشرف، تو را نا جوانمردانه بشهادت رساندند

برادرم حسین مدنی، گفته ات، بیانگر صلابت و ایثارت بود:

«وه که ابتلا و آزمایش و سختی برای یک آرمان متعالی و در کسوت مجاهدین چقدر شیرین و انگیزاننده است »

فرمانده زهره : 
«در تلاطم با شکوه اقیانوس کبیر مقاومت قایقرانان سخت کوش و دست شسته از همه وابستگیها برای رهایی خلق اسیر خود دست افشان و پاکوبان روانند»

ashraf24به آزادگی، استواری و بی گناهی   شهیدان قهرمان، همه ماتم زده اند از درختان اشرف، گل و گیاه و چمنها و پارک و در یاچه ها و… ؛که با دستان اشرفیان ساخته شده بود .

یارانتان در داخل و خارج رهروان، راه و آرمان والای شمایا نند، راهی که

پیمودید راه آزادگی و ساختن هزار اشرف در سراسر دنیا و جای جای وطن است