کریم قصیم در ترهاتی جدید دیگربار شروع به چشمک و چراغ دادن به طرف حسابهایی کرده است و در ندامتنامه خود از گذشته و تصمیماتی که در کادر شورای ملی مقاومت گرفته شده است ، بامحمل و ظاهر عذر خواهی از فردی بنام “ایرج شکری” شروع به تخطئه ولجن مالی شورا کرده است. ذیلا قسمتی از ندامتنامه او را می آورم:
“من تا امرور از بسیاری از این مطالب که آقای شکری اکنون منتشر می کنند – یا شاید پیشتر هم انتشار داده و من خبر نداشتم – بی اطلاع بوده ام. زمانه رنج و اندوه و اعتراض ٍ آقای شکری به مسئولان و ارگانهای شورا و دیگران برای ایشان که دیگر به محل دیدار و نشستها نمی آمدند زمانه سخت تلخ و تنهایی بوده. از این بابت عمیقاً متأسفم. شخصاً بابت آن رأی نیز که ار راه دور و پستی رقم خورد بسیار متأسفم. نمی بایست آن رأی را امضاء می کردم. صریحاً می نویسم زیر جبرجوّ و نیز کم اطلاعی از ماوقع رقم خورد صمیمانه از ایشان عذر خواهی می کنم. ”
“این جانب ابا ندارم که اشتباهات احتمالی خویش را شناخته، بازگو کرده و در صورت امکان از طرف مربوطه که شخص مبارزی است پوزش بخواهم. انسان مبارز و فعال می تواند دچار اشتباه شود، به ویژه در شرایطی که خود آقای شکری در آن زمان شاهد بوده اند اضطرار به چه ترتیب بوده. اما اکنون که زیر فشاری نیستم و از طریق نوشته های طرفین آگاه شده ام بهتر می توانم به خبط خود پی ببرم”
اگر قصیم دیگران را هم چون خود آلوده به “خبط “خود نداند و خارج از دنیای ذهنی خودش بفهمد که در صحنه سیاسی ایران آگاهی های انقلابی مردم در حدی میباشد که لب کلام و مقصد غایی پیام او را تشخیص دهند و علیرغم هر تلاشی که برای قایم کردن تسلیم طلبی و ماهیت تسلیم طلبانه خود دارد ، مردم و نیرو های انقلابی ومترقی متوجه مقصد نهایی پیام این عنصر واداده و بریده از مبارزه هستند و در واقع امر فقط سر خودش را زیر برف کرده است!!!! و این ژست و قمپز در کردنها چیزی جدیدی نمی باشد ومردم نه به ادعا های صوری و تکرار شده حضرات بلکه در صحنه اجتماعی و عملکرد سیاسی و بطور مشخص با شاخص رژیم و دشمن ضد بشری تنظیم رابطه میکنند و موضعگیری میکنند و نکته دیگر اینکه علیرغم ماکزیموم توهم نسبت به خود و توانمندیهایش درآدرس غلط دادن و ایز گم کنی، در این ایز گم کردن و چراغ راهنمای چپ زدن و به سمت راست پیچیدن، نه اولین کس بلکه تقریبأ در آنتهای صف “خود عرضه کردن ” و اظهار ندامت از گذشته خود کردن وپیام رساندن به “اربابان بی مروت دنیا” و محافل ارتجاعی و استعماری میباشد . و اینگونه شعور سیاسی دیگران را به سخره گرفتن و فرافکنی و لجن پراکنی راه به جایی نمیبرد وفقط عرض خود میبرد و زحمت ما میدارد!! چرا؟ جواب این است که با توجه به مرحله ا
که در آن بسر میبریم (مرحله سرنگونی ) و شرایط منطقه ای و بین المللی که در آن قرارداریم بی مبالغه نشان از تحولاتی عمیق و گسترده بر علیه بنیاد گرایی و محاسبات ومعادلات در نظر گرفته شده در اتاقهای فکر “از ما بهتران”دارد ، و هم چنین با در نظر گرفتن آمادگیهای آلترناتیو انقلابی و سازمان پیشتاز پس از یک دهه اخیر وتمامی ابتلائا تی که از سر گذرانده است ،وهمچنین با به شکست کشاندن تمامی توطئه های ارتجاعی و استعماری مبنی بر انهدام آلترناتیو وسازمان پیشتاز (و البته با قانون طلایی “کس نخارد “)، برای هر شقی”و “اوضاع از هر طرفی که بچرخد” آماده و دارای راه کار م باشد،و کمترین شک و تردیدی حتی برای دشمنان باقی نگذاشته است که هر راه حلی بدون در نظر گرفتن مقاومت سازمان یافته ومردم ایران گورزاد میباشد و مقاومت سازمان یافته مردم ایران راه را بر همه راه حلهای استعماری و وابسته گرا بسته و آینده دمو کرا تیک مردم ایران را تضمین کرده است. وخود تبدیل به فولاد آبدیده در کوران حوادث بس سنگین وسهمگین تبدیل شده است ….
قبل از اینکه وارد محتوای ترهات و افاضات و اراجیف این دوموجود بشویم مروری گذرا در شرایط سیاسی منطقه ای و بین المللی ومخصوصآ وضعیت سیاسی جامعه ایران میکنیم : دشمن ضد بشری از ما هها پیش برای خیمه شب بازی انتخابات و “مانور اقتدار” و تصفیه حساب و جراحی در درون رژیم و یکپایه کردن خود وانجام مقاصد شوم خود بر علیه منافع ومصالح مردم ایران و منطقه برنامه ریزی کرده بود و ولی فقیه رژیم میخواست ونیاز ضروری داشت که با راه انداختن بساط نمایش انتخابات در حقیقت انتساب خودش را با یک گماشته دیگر(بدون گردنکشی و لگد پرانی چموش وعنترخود ـ احمدی نژاد هزار تیر ـ ) و ذف ” رأس “های دیگر رژیم خودش یک تنه “رأس ” رژیم شده و باصطلاح رژیم را یک “سره ” کند و خیز نهایی را برای بمب اتم و بدست گرفتن هژمونی منطقه ای و نجات رژیم بشار اسد ( بعنوان عمق استراتژیک خود ) ، بقای رژیم منحوس و ارتجاعی خودش را تضمین کند . شروع واستارت کار را خود ولی فقیه ارتجاع با توپ وتشر اینکه هر کس از الان تا انتخابات اختلاف و تضاد کار کند( با برنامه کاری او و اهداف ولی فقیه مخالفت کند )قطعآ به نظام خیانت کرده است ـ زد ولی درعمل و پیشبرد این استراتژی، ولی فقیه ارتجاع خیلی شاخ شکسته تر از آن بود که با اخطار و ارعاب جناحهای مختلف رژیم رابه اجرای خط و خ
طوط داده شده وادارد وعملأ قبل از هر باند و جناح مغلوب رژیم ،جناح و باندهای وابسته به ولی فقیه تمام قد در مقابل خامنه ای و منویات او صف آرایی کردند و دنبال سهم خواهی بودند .در یک کلام رژیم خود را در چنبره ای از مشکلات و تضاد های درونی میدید که هروز این جنگ گرگها بر سر تقسیم قدرت و چپاول اموال مردم ابعاد گسترده وعمیق تری بخود میگرفت …تضاد آشتی ناپذیر خلق با رژیم و شرایط انفجاری جامعه وانزوای منطقه ای و بین المللی و علی الخصوص نحریم های نفتی وبانکی و پولی رژیم از طرف مجامع بین المللی و کشورهای دنیا رژیم را در گردابی قرار داده بود که هر روز سران
کارگزاران رژیم بر اهمیت و تعیین کنند گی انتخابات بر سرنوشت نظام روضه ها میخواند ند که این انتخابات به امنیت و سرنوشت نظام بستگی دارد !! و هر شکا ف و اختلاف و روزنه ای به فتنه ای(شما بخوانید قیام توده ای)بزرگتر و خطرناکتر از سا ل 88 راه میبردکه کل سرنوشت کل نظام را به خطر می اندازد….
با بیان اجما لی که فوقأ توضیح داده شد این مقطع زمانی از جمیع جهات برای همه و مخصوصأ رژیم تعیین کننده بود و میباشد وخط رژیم انقباض در درون و یکپایه شدن و مرزسرخش نیز همانا قیام توده ها بوده و میباشد و فرصت طلایی نیز که مقاومت ومردم ایران مترصد آن میباشند این بوده و است که تور اختناق شکاف بردارد که این امر به نابودی کل رژیم منفور و منحوس راه خواهد برد (پارامتر بسیار تعیین کننده وجود استخوان بندی و سیستم فرماندهی ارتش آزادیبخش در جوار خاک میهن می باشد که بسادگی کنترل و هدایت شرایط را میتواند بدست بگیرد و توده ها را سازماندهی کند .و در راستای کمک وا یجاد شرایط همین قیام مردمی، مقاومت با اعلام سال سرنگونی و تدارک انجام بزرگترین گردهمایی سیاسی و بین المللی و تبلیغی برای این اعلام و بسیج تمامی نیرو و امکانات در این راستا و ایجاد چتر سیاسی ـ حفاظتی برای کانون استراتژیکی نبرد و ارتش آزادیبخش که بدلیل توطئه های ارتجاعی و استعماری در زندان لیبرتی محصورند و به واقع در دهان اژدها ی خون آشام این مشعل را فروزان نگه داشته اند و امر سرنگونی را لحظه مره پیش میبرند).و در این شرایط بغایت خطیر وبحرانی، و نیاز مبرم رژیم به برون رفت از بن بستهای مرگبارو نیاز به هر امکان برای غرق نشدن در این گرداب مهلک
مساعدت وهرگونه کمک رسانی به ایجاد وفراهم ساختن ودادن این فرجه به رژیم از طرف هر کس وهر جریانی که باشد ، مدد رسانی به رژیم ددمنش برای ادامه بقاء و خیانت به عالیترین مصالح و منافع خلق در زنجیر، وامری نابخشودنی مبیاشد .و دقیقأ بهمین دلیل موضوع استعفای این دو عنصر در این برهه ومقطع زمانی و با این مشخصات سیاسی “خنجر زدن از پشت ” به این مقاومت خونبارمیباشد و بنظر من ـ و با توجه به جنبه اگاها نه بودن قضیه که خودشان نیز بر آن تأکید دارند ـ خیانت بر علیه عالیترین مصالح و منا فع مردم و انقلاب ـ ودر نتیجه کمک رسانی بلافصل به رژیم غرقه در بحران و جنایتکار
خوندی ـ میباشد . بتدریج که زمان میگذرد و پرده ها کناری میروند بوی تعفن وانزاجار آور این خیانت هر چه بیشتر بر ملا میشود و افشاگر ماهیت پلید این “اکت سیاسی ” میشود و این عنصر با دجالگری و شامورطه بازی و نعل وارونه زدن مدعی نیز میشود که مسئول شورا خود” بزرگترین شورا شکنی ” را کرده است !!واز” با لا وارد لاس و پاس ” با رژیم شده است !! و در اوج وقاحت و رذالت ضد انقلابی این سوال راپیش میکشد که آیا برای شورا و مجاهدین هم هنوز دشمن اصلی تمامیت رژیم میباشد !!! و…. و اینهمه هیچ هدفی جز” آی آی دزد کردن ” برای بدر بردن دزد اصلی ومخدوش کردن فضا وایجاد فضای پاسیویزم د بدنه نیروهای انقلابی از طریق تخطئه و لجن مالی و شایعه پراکنی و اتهامات کثیف و رذیلانه به با لا ترین نقطه امید و اعتماد خلق ـ” رهبری و مسئول شورا ” ـ ، و ایجاد فرجه بقای با لفعل برای رژیم ضد بشر، و آماده سازی و مقدمه چینی برای آلترناتیو های وابسته گرا نداشته و ندارد ( تداخل خطوط استعماری و ارتجاعی و مشخصأ رژیم که سود برنده با لفعل و مردم ایران اولین بازنده این معامله ضد انقلابی می باشند).
برای فهم ساده قضیه قسمتهای اصلی ادعانامه دجالگرانه و کثیف کریم قصیم را ضمیمه میکنم که بدور از هر گونه سوء تفاهم احتمالی متوجه منویات ضد انقلابی و توطئه گرایانه او بشویم که مضمون حرکت و عمل ا و وهر کسی که در این کارزار شیطان سازی بخدمت گرفته شده است ( به سان ایرج کذاب و خائن و سایر پاسداران سیاسی ولایت در خارج کشور ) همان پروژه انهدام مقاومت و شورا و ارتش آزادیبخش میباشد و لبه تیزو زهر آگین و کینه توزانه آن نیز بر اساس خط دیرینه ولایت فقیه واستعمار همان ” سر ورهبری مقاومت “و مشخصأ “مسعود” میباشد و علیرغم هر پشتک ووارویی که زد ند و میزنند و هر قسم ح رت عبا سی که خوردند و میخورند، نه دم خروس که خود ایرج خائن و مزدورو کریم قصیم خبیث و… از زیر قبای ملا آشکار است و بیرون میزند ( ومن شک ندارم که اگر مماشاتگران توانسته بودند که اسم سازمان را تا الان در لیست کذایی نگه دارند، به مجموعه اتهامات رذیلانه و خائنانه کریم قصیم ودیگر شرکاء به مجاهدین و شورا و مقاومت ” تروریست بودن “نیز اضافه میشد ) و به گویا ترین وجه د ر عمل اجتماعی و موضعگیری سیاسی ماهیت کثیف و ضد انقلابی واهداف و اغراض شوم و ویرانگرانه آنها که همانا خواسته اصلی ولی فقیه جا نی و قاتل رژیم است ، افشا ء میشود و چه بجا و بحق رفیق و دوست مبارز آقای مهدی سامع با ژرف اندیشی وتحلیل عمیق سیاسی این حرکت غیر مترقبه را “تغییر جبهه ” معرفی کرد ند و به این می گویند دگردیسی ضد انقلابی و بروز ماهیت ضد مردمی و وابسته گرایانه که حضرات باهزارنوع دودوزه بازی و شارلاتان بازی سعی در پنهان نگاه داشتن آن در انظار عمومی دارند و کوته بینانه فکر میکنند که اگر تظاهر به مخالفت صوری با رژیم بکنند آنها میتوانند به لغز خوانی و طرح دعاوی نخ نما شده محافل ارتجاعی و استعماری را بر علیه آلترناتیو انقلابی وسازمان پیشتاز و مشخصآ معمار اصلی این مقاومت خونبار و پاکبازـ مسعود عزیز ـ تکرار کنند . بیچاره شب پرستان و خود فروختگان که نمی توانند درک و فهم کنند که این مقاومت با رهبری پاکبازانه و فداکارانه او ـ مسعود ـ عزم جزم صد و هزار برابردارد که خشت خشت این بنای جور وظلم و جهل و خرافه پرستی را از بنیان برکند و بند از بند رژیم بگسلد و امانت بزرگ مردم ایران را «مریم پاک و رها » به پایتخت شیر و خورشید ــ حتی شده با ناخن و دندان ــ ببرد و قطعأ رو سیاهی به رژیم وعمله و اکره رژیم و مماشاتگران خواهد ماند.
درود بر رجوی ـــــ ـمرگ بر اصل و نسل ولایت فقیه ـــ برقرار باد شورای ملی مقاومت ــ زنده باد ارتش آزادی بخش ملی
۱- برچسب زدن و فضای امنیتی ایجاد کردن حول استعفاء و ما دو نفر بسیار بسیار عمل زشتی است.
2-شیوه اجرای استعفاء کوچکترین تضادی با اساسنامه و آیین نامه شورا نداشته. انتظار این که همه کارها، – حتی استعفاء هم تحت کنترل و چک لیست و بکن و نکن مسئولان مجاهدین و شورا صورت بگیرد انتظاری بسیار نادرست و مخصوص احزاب استالینیستی است، نه احزاب دموکراتیک.
چرا رفیق شما آقای سامع به دروغ می نویسد “جبهه عوض کردند” و مهر خیانت را معمولی می شمارد؟ ما از شورا استعفا کردیم، در میدان مبارزه که مانده ایم، جبهه عوض نکرده ایم، به طرف مقابل (رژیم) که نپیوسته ایم، حتی با نامه نوشتن به سران رژیم ….. مخالف بوده ایم و این یکی از مهمترین انتقادات ما بوده (نصیحت نامه های مسئول شورا به سران ….رژیم برطبق چند ماده اساسنامه شورا و به ویژه بر اساس اصل سرنگونی بزرگترین شورا شکنی بوده که تاکنون شورا به خود دیده ولی خانمها و آقایان عضو شورا ترجیح می دهند به جای شجاعت در بیان این مطلب و درخواست پاسخگویی از آقای رجوی پانصد نف ره زیر برچسب ” خیانت ” به ما امضا گذارند و سپس زیر یک بیانیه امنیتی 60 صفحه ای علیه دو عضو مستعفی.
مبارزان راه آزادی ایران – از هر گروه و دسته ای – چشمشان باز است و می بیننند کی خودش شورا شکنی می کند ودرعین حال اتهامات کثیف به دیگران می زند و شایعه پراکنی و لجن مالی می کند.
ما وجدانهای بیدار را به کمک و روشنگری فرا می خوانیم. البته که برای ما کماکان دشمن اصلی رژیم ولایت فقیه است ، در تمام باندها و جناحهایش. پرسش اینست که آیا برای شورا و مجاهدین هم هنوز دشمن اصلی تمامیت رژیم می باشد یا مایلند وارد شکافهای رژیم شوند و از بالا لاس و پاس بزنند و بازی کنند؟ من چیزی به نام ولایت مشروطه فقیه را قبول ندارم – که تز حجاریان و دیگر خاتمی چیها بود و هست ( در این باره آنها یک کتاب قطورمجموعه مقاله داشتند!)- من با کلیت رژیم ولایت فقیه مخالف آشتی ناپذیرم و راه سوم را در خیزش عمومی توده های مردم می دانم ، همان که در ترکیه و مصر و برزیل و … اتفاق افتاده و در ایران هم امیدش را دارم .
نمی شود هم با بالا بازی کرد و هم پایین . توده مردم و مبارزان آزادی این ریاکاری و دو دوزه بازی کردن را می بینند. این رویه ازشرافت انقلابی رهروان پیکارآزادی بدور و درعمل رسوا و محکوم به شکست است. با هیاهو راجع به استعفای دو عضو دیرینه پیکار آزادی نمی توان گرد و خاک راه انداخت و در ابهام و غبار آلودگی هوای سیاسی از بحث مطرح «بیلان یکانها؟ وسال سرنگونی؟» فرارکرد و آن کار دیگر را پیش برد (چشمک به استحاله و چراغ به آمریکا و..). در چنین بازی به برد ولایت فقیه کمک می شود که شد ….
به تکرارمی گویم ….بازی با شکافهای بالا شورا شکنی است. می فهم که شما مایل نیستید راجع به تک تک مفاد استعفای ما که دقیقا یک برنامه مبارزاتی است – بحث کنید . ولی. آن دو نوشته را باید جدی گرفت. همین طوری نمی توان از آنها و از دو بیاننیه امنیتی – لجن پراکنی گذشت. همین طور افترای آقای سامع را نمی تواند خواند و گذشت. مثلا دیدگاه توطئه در تیترگذاری استعفا را – که مورد ادعای ایشان و مطلقا نشان از یک نوع سنخ فکری خاص(وهم توطئه) است، در حالی که آن ماجرا یک اشتباه جزیی سایت البرزنیوز بوده و شما می توانید این واقعیت را از خود خانم بهاردوست بپرسید….
همین طور مسأله نصیحت به سران رژیم را که ابدا نمی شود ماست مالی کرد و کوس رسواییش در سراسر فضای مباززه ایرانیان برای آزادی زده شده است. لطفا به آن مسایل بپردازید . طرح مبارزاتی ما در همان استعفا نامه و نوشته های بعدی آمده. اما ما در سایتهای (به قول خودشان مِلک ِ مجاهدین) جایی ندیدیم که خط ولایت مشروطه فقیه و مسآله بسیار مهم نصیحت نویسی و استحاله طلبی از سران جنایتکار رژیم توضیح داده شوند.
همچنین تعرض به حقوق بشر دیگران و حمله به همجنسگرایی یک آدم که به رژیم پیوسته -و این عملش صد در صد محکومست – مورد بحث شورا و مجاهدین قرار نمی گیرد، چرا؟ حقوق بشر یک امر تقسیم ناپذیرست یا این که شما فکر می کنید حقوق بشر فقط برای اعضای مطیع مجاهدین و شورا اعتبار دارد و حقوق بشر شامل دشمن نمی شود؟. اگر شما می توانید توضیح بفرمایید.