ولادیمیر پوتین رییس جمهور مستبد روسیه با حمله به کشور مستقل اوکراین شرایط پیچیده ای برای دنیا رقم زده است. از آنجایی که رژیم ایران باوردارد روسیه شریک راهبردی کشور است در تله افتاده و نمی داند آیا باید با ادامه گفت وگوی مستقیم با امریکا یقه اقتصاد را از چنگ تحریم بیرون بکشد یا اینکه بازهم منتظر وضعیت تازه باشد. حالاکه نزدیک یک ماه از جنگ اوکراین گذشته است و روسیه برخلاف انتظار به کامیابی نرسیده است سناریوهای ادامه وضعیت و تاثیر هرکدام از سناریوهای جنگ پوتین علیه اوکراین برآینده نظام سیاسی ایران در کانون توجه است.
سه سناریو به شرح زیر برای پوتین و ارتش روسیه قابل پیشبینی است:
سناریو اول: بیرون کشیدن خرس کمتحرک از باتلاق جنگ
در این سناریو محتمل است که پوتین به آنچه میخواهد، میرسد و با درهم شکستن اوکراین بهعنوان پایگاه نظامی غرب، از دیپلماسی بهعنوان تکمیل هدف خود بهره میبرد. اجرای این سناریو بهنفع پوتین است.
سناریوی دوم: فرو رفتن در باتلاق جنگ
این سناریو به غرب فرصت میدهد، زمینه تغییر از درون را بهوجود آورد و خواب و خیال پوتین را برای همیشه برهم بزند و او را در ردیف استالین و یلتسین در یک قاب تاریخی قرار دهد.
سناریوی سوم: جنگ فرسایشی
تحقق این سناریو، همه جهان را درگیر خواهد کرد و محتمل است که هر لحظه، جرقه این جنگ دامنگیر دیگر نقاط جهان شود که در آن صورت سرنوشت هیتلر برای پوتین محتملتر است تا آمریکا و اروپا.
اگر سناریوی اول محقق شود، روسیه به ایران بهعنوان یک برگ بازی با غرب نیاز دارد؛ اما برگ برندهاش اسرائیل است که علیالقاعده برای تضمین موفقیت کارت بازی روسیه با غرب، ایران نخواهد بود؛ بلکه ایران کارت معامله با اسرائیل است.
اگر سناریوی دوم تحقق یابد، بیشترین آسیب را خواهیم دید؛ چون تحت فشار همزمان روسیه، غرب و اسرائیل قرار میگیریم و کشور چون گوشت قربانی بهدنبال راه فرار از دست شکارچیان درنده خواهد بود. واقعا این یک هشدار جدی به مسئولین دفاعی، امنیتی، نظامی و دیپلماسی ایران است که این سه کشور، ایران را به این نقطه خطرناک دلالت ندهند.
سناریوی سوم نیز همچون سناریوی دوم است؛ کمی با این تفاوت که در آن صورت ما بهسختی میتوانیم بیطرف بمانیم و خواهناخواه به منازعهای کشیده میشویم که نقشی در مدیریت آن نخواهیم داشت.
اکنون با همه این اوصاف، کاری که میتواند در اولویت سیاست خارجی ما باشد، ابتدا برحذر بودن از همراهی و همرایی با ادامه جنگ است و دوم، تفهیم این موضوع به دو سوی جبهه منازعه که ایران سیاستی فعال مبتنی بر تحقق صلح و ثبات دارد و از این موضع اصولی، پیروی میکند.سومین نکته ضروری، پایان دادن به اظهارنظرهای غیرکارشناسی افراد غیرمسئول و ارائه یک حرف واحد از سوی مسئولان و طلب کمک از کارشناسان و رسانههاست. و شاید مهمترین و آخرین کاری که باید کرد، داشتن طرح و برنامهای منسجم برای روبهرو شدن بااین سناریوهاست.
منبع- دیپلماسی ایرانی -نویسنده: امیر دریادار دکتر سجاد کوچکی، فرمانده اسبق نیروی دریایی ارتش