سَندرُم syndrome به فرانسوی یا « نشانگان « به فارسی در پزشکی و روانشناسی به آمیزهای از علائم و نشانهها که با هم حاکی از اختلالی خاص است گفته میشود. اختلال نشخوار غذایی یاذهنی یکی از این سندروم ها است و زمانی رخ میدهد که قبلاً فردی غذای جویده و بلع شده را دوباره و شاید چند باره بالا می آورد و می جود و بلع میکند. نشخوار ذهنی نیز به اختلالی گفته میشود که فرد یک موضوع را چند باره به یاد می آورد و تکرار میکند که یک حالت عصبی است . مبتلایان به این اختلال کودکان یا بزرگسالانی هستند که دارای تاخیر رشد یا ناتوانی ذهنی نیز می باشند. به عبارت دیگر به مجموعه ای از نشانه که با هم بیماری خاصی را یا نشان می دهند، سندروم می گویند.
این روزها تب بالا رفتن از منبر کلاب هاوس بد جوری به جان کارگزاران رژیم و مزدوران محسوس و نامحسوس اش افتاده است . و در هفته های اخیر کارگزاران رژیم در بالا رفتن از این منبر از یکدیگر سبقت گرفته اند . کلاب هاوس جدیدترین شبکه اجتماعی است که به بازار مکاره دنیای مجازی پا نهاده است . به نظر میرسد که کارگزاران ولایت برای دروغ و نفرت پراکنی و وعده و وعیدهای آخوندی بخصوص در آستانه انتخابات نمایشی منبر جدیدی پیدا کرده اند. از این رو این شبکه که هنوز تکمیل نشده به لوث وجود کارگزاران رژیم چه نرم تنان و چه سخت سران! آلوده شده است و کارگزاران محسوس و نامحسوس بسیاری درآن به جست و خیز پرداخته اند. تازه ترین آنها عباس واحدیان مامور نامحسوس است. وی یکی از 14 امضا کننده بیانیه استعفای خامنه ایی بوده است که با دستمایه و سرمایه قرار دادن این بیانیه و مدت محدودی زندان، به اسم مبارزه اما به سودای گندم ری به میدان آمده است . برخلاف دیگر اعضای مقاوم این بیانیه مانند آقایان نوریزاد و هاشم خواستار که هنوز در زندان هستند، خیلی زود از زندان آزاد شد. چندی نگذشت که خداوند دو عالم به کله ایشان الهام کرد که خودش چیزی کمتر از رهبری ندارد و خلاصه کون و مکان چرخید و چرخید تا ایشان یک روز از خواب بیدار شدند و در خود احساس رهبر شدن یافتند ! و لابد به توصیه دوستان! ، دست بکار ساخت وساز جایگزینی برای نظام شد تا بسان اسب های عصاری دیگر در مسابقه آلترناتیوسازی بخت خود را بیازماید، تا با پاشیدن خاک بر چشم مردم چند صباحی بیشتر سنگ آسیاب ولایت بر خون بچرخاند و دیرکرد و عقب ماندگی 40 ساله در مبارزه را با پرشی! تا رهبری جنبش جبران کند. و چنین شد که «شورای همگرائی جنبش های ایرانیان – شهجا » چند ماهه شاید هم چند روزه! به دنیا آمد. اطبای سیاست متفقا بر این هستند که بدنیا آوردن این نوزاد در دوره جنینی ، بسیار نارس و دچار عارضه ناتوانی ذهنی و عقب ماندگی خواهد شد اما زود و نارس بدنیا آمدن بهتر از دیرشدن است که تهدید سقط جنین و مرده به دنیا آمدن دارد ! کسی چه میداند شاید برای ماموریت «نشخوار» بیشتر در آینده به همین کفایت شود. علی ایحال الله و اعلم بما لانعلم . حال که بحث بدینجا کشید بد نیست بدانیم که خداوند عالم جهان را با شگفتی های حکیمانه بسیار خلق کرده است یکی از آن شگفتی ها همین پدیده «نشخوار» است! که آن را برای حیوان نجیبی مانند «گاو» بطور بیولوژیک مجاز و در زمره مراحل گوارش قرار داده ولی از برای انسان چنین عملی را غیر مجاز و و ارتکاب آن را نشانه بیماری مبتلا به عارضه سندروم قرار داده است .
الغرض ! آقای عباس واحدیان در برنامه ایی برای انجام ماموریتی نامحسوس! از منبر کلاب هاوس بالا رفته و در باره مجاهدین و ائتلاف شورای ملی مقاومت جملاتی را اظهاراتی داشته که نشانه بروز بیماری سندروم نشخوار را در او می توان یافت. ایشان از گرد راه نرسیده در نقش وکیل ملت ایران، مجاهدین را مخاطب قرار داده و خواسته است که : «بیایند از همه بخاطر عملیاتهای مرزی عذر خواهی کنند! » نگارنده با شنیدن این حرف متوجه اختلال بزرگسالانی شدم که دارای تاخیر رشد یا ناتوانی ذهنی نیز می باشند که از قضا نشانه های همین بیماری است ! زیرا تا آنجا که به عقل سلیم انسان غیر آلزایمری برمیگردد، وقتی کسی خود را بعد از دهها سال به صف مخالفین رژیم می رساند باید تفاوت مبارزه و نبرد بارژیم آخوندی را با حمایت از رژیم دانسته باشد. بخصوص که مسئولیت همگرا کردن جنبش های مردم ایران را هم یدک بکشد! نه اینکه به جای همگرایی، گرای خودی را به دشمن بدهد. ایشان مانند آن دزد ناشیانه یا به فرمان ! به کاهدان زده و از قضا به جایی از مجاهدین ایراد گرفته که باروی شرف و بازوی پر اقتدار مردم ایران در این سالیان سیاه بوده است. حالا جای شکرش باقیه که برای همگرایی آمده ، اگر مامور به واگرایی بود چه میکرد و میگفت؟ حضرتش به جای آنکه پاسخ دهد که چرا در جنگ ضد میهنی خمینی شرکت کرده و سلاح برای رژیم بدست گرفته (البته اگر در فقط در جنگ برای دفاع از رژیم سلاح به دست گرفته باشد و نه در داخل میهن اشغال شده برای سرکوب مردم. ) حالا بسیار نامحسوس! تلاش میکند ضمن جبران عقب افتادگی به همپالکی ها پیام ورود به جمع نشخوار کنندگان بدهد. بنظر میرسد نظام ولایت در پایان وقت اضافه با تنگی وقت روبرو است و نیاز ندیده است که برای مدتی او را در آب نمک بخواباند تا جا افتاده تر وارد میدان شود . به سبک دکتر بزن بهادر در برنامه پیک شادی، باید به اوگفت: مشنگه برای پوشاندن نقطه ضعف خود، تلاش میکرد نقطه قوت حریف را نادیده بگیرد! ها ها ها ها …..
کلام آخر
آزادی زود هنگام از زندان، اعزام به خارجه ، تبدیل به اسب عصاری در دور باطل و بی پایان آلترناتیو سازی ، نشخوار کهنه استفراغات خشک شده دیگر ماموران محسوس علیه مجاهدین، وقتی با کلیپ مکالمه تلفنی با اسیر سرافراز معلمین ایران زندانی سیاسی آقای هاشم خواستار کنار هم گزاشته میشود ، همه و همه مجموعه ای از نشانه است که با هم بیماری خاصی را نشان می دهند، که به آن سندروم «مامور نامحسوس در صف اپوزیسیون» می گویند. نگارنده در این سالیان در بطن و متن حوادث بسیاری بوده و از نزدیک دیده ام که هرکس و جریان به میزانی که قیمت مبارزه میدهد وصداقت دارد می تواند قدم از قدم بردارد و اعتماد جلب کند و به پیش بتازد. بی هزینگی و مفت خواری و مفت گویی و طلب کاری مشخصه ایدئولوژی آخوندها ست و در میدان مبارزه و صحنه سیاسی امروز ایران این افراد و جریانات اگر خانه نشین نشوند و دنبال زندگی شرافتمندانه شخصی نروند لاجرم یا به جاسوسی برای سرویس های اجنبی روی می آورند یا هم در لیست حقوق بگیران نامحسوس در دفترچه های سبزی مانند دفترچه اسد الله اسدی ثبت نام میشوند .که از قضا از هردو سو به مجاهدین و ائتلاف شورای ملی مقاومت می تازند و البته که این جز بر شرف جبهه مقاومت ایران نمی افزاید. در پایان باید به همه یاران و دوستان مقاومت خاطر نشان کنم ، به تجربه در آستانه برنامه سالانه کهکشان باید بیش از اینها را از جانب جبهه دشمن ضدبشری انتظار داشت. بردباری از کف ندهیم سنجیده و منطقی به پیش بتازیم، این سنگ ریزه ها از سر راه کنار خواهند رفت .