ظرف وجود کارگر ایرانی، هنوز به اندازه چند قطرهای جای خالی دارد که تا حالا در نظاره گرانی افسارگسیخته قیمت کالاهایی که از «ضروریات» زنده ماندن یک انسان است، تاب آورده است.
نماینده کارگران در شورای عالی کار، میپرسم: «کارگر تا کی در مقابل این شرایط؛ این گرانی و تورم و محرومیت، تحمل میکند؟»
کارگر ایرانی؛ آن مرد یا زنی که اجیر کارفرمای مستاصلتر از خودش است، این روزهای ویروسزده، ناامید از باز شدن هر دری که پیش از این کوفته بود، منتظر است تا یک «آن» موعود.
باید از این «آن» بترسند. خیلی هم بترسند. از این «آنی» که وقتی موعد ظهورش برسد، از درزهای نادیدنی هر توصیه و نرده و حفاظ و استتار، نفوذ میکند و ریشهها را میسوزاند و امیدها را میخشکاند و حتی مجال تاسف و تاثر بر اهمال هم نمیدهد. از این «آن» بترسند. خیلی هم بترسند.
از اسفند پارسال و به دنبال شیوع کووید ۱۹، حدود ۴ الی ۶ میلیون نفر شغلشان را از دست داده و دچار آسیب شغلی شدهاند.
به دلیل افزایش آمار بیکاران در همه مشاغل، این خطر وجود دارد که افراد بیکار، به گروههای خلافکار ملحق شوند یا جرایم خرد افزایش پیدا کند. نیروی انتظامی هم گزارش داده بود که در این مدت، جرایم خرد و سرقتهای کوچک در کشور افزایش داشته. آیا شما هم این خطر را حس میکنید که ممکن است تعدادی از کارگران بیکار و اخراجی؛ چه آنهایی که در کارگاههای زیرزمینی کار میکردند و چه آنهایی که از کارگاههای رسمی اخراج و تعدیل شدهاند، برای تامین معاش به این گروهها ملحق شوند؟
ظرف ۸ ماه گذشته، کل کمک دولت به کارگران اخراجی و تعدیلی، پرداخت رقمهای ناچیزی به اسم «بیمه بیکاری کرونا» بود علاوه بر وام یک میلیون تومانی که البته دولت، یارانه وامگیرندگان را به عنوان ضمانت بازگشت وام بلوکه کرده و اقساط وام را از همین یارانه کسر میکند، گزارشهای وزارت تعاون نشان میدهد که از جمع کثیر کارگران بیکار شده، حداکثر یک میلیون نفر توانستند بیمه بیکاری کرونا را دریافت کنند و ماههاست که تعداد زیادی از بیکاران، چشمانتظار همین رقمهای ناچیز هستند.
رقمهای پرداختی به اسم بیمه بیکاری کرونا برای همان تعدادی که دریافت کردند هم، یک میلیون تومان و به قدری ناچیز بود که در مواردی، من به عنوان فعال کارگری، از پیگیری این ارقام برای کارگران شرم میکردم.
وقتی یارانه افراد را با سود به خودشان برمیگردانیم و دوباره از خودشان پس میگیریم، اسم این، کمک نیست.
به نظر من، تکلیف دولت در این ایام این بود که با برداشت از صندوق ذخیره ارزی یا سایر منابع، هم از نظر تامین اقلام بهداشتی و هم از نظر معیشتی به مردم کمک کند. دولت میگوید بودجه نداریم. این تضادها و رفتارهای غلط، برای جامعه، بیشتر از خود درد، دردآور است.
بیش از ۵۰ درصد حوادث شغلی در صنعت ساختمان اتفاق میافتد و با وجود آنکه ظرف دو سال گذشته، شاهد رکود در صنعت ساختمان بودیم، آمار حوادث شغلی در این بخش همچنان بالاست به همین دلیل که عوامل دیگری در این بخش باعث حوادث شغلی میشود.
چندی قبل گزارشی از وزارت بهداشت و انیستیتو تحقیقات تغذیه داشتم که اعلام میکرد بر مبنای نتایج مطالعات، دهکهای درآمدی پایین، به سمت حذف مواد غذایی مفید رفتهاند به این معنا که تعداد قابل توجهی از خانوادهها در طول یک سال گذشته، مصرف گوشت و لبنیات را قطع کردهاند.
سال گذشته و قبل از وقوع سونامی تورم و کرونا که معیشت همه اقشار را تحتتاثیر قرار داد، به دنبال انجام مطالعاتی در وزارت تعاون، اعضای کمیته دستمزد – نمایندگان کارگران و کارفرمایان و دولت – این توافق را امضا کردند که سبد هزینه ماهانه یک خانواده کارگری با بعد متوسط ۳.۳ نفر و برای تامین حداقلهای استاندارد، ۴ میلیون و ۹۲۰ هزار تومان است. امروز این رقم، باید بیش از ۶ میلیون و ۷۰۰ هزار تا ۷ میلیون تومان باشد، اما در حال حاضر، مزد تعیین شده برای کارگران شاغل و رسمی و برخوردار از بیمه، در محدوده ۲ میلیون و ۶۰۰ هزار تا دو میلیون و ۸۰۰ هزار تومان است .
تفریحات و سرگرمی تقریبا از سبد هزینه خانوادههای کارگری حذف شده و اینها، هشدارهای جدی برای جامعه است.
کارگر تا چه زمانی میتواند این شرایط را تحمل کند؟
تحمل را چطور معنا میکنیم؟ اگر منظور، معادل معنایی واژه تحمل است، تحمل کارگر خیلی وقت است که تمام شده.