وبلاگ دلشدگان، غریبان زمینند- سانس دوّم فتنه با شرکت روحانی

 

علی خامنه یی با استفاده از تجارب چهار سال پیش اینبار در جریان شلّه قلمکاری که انتخاباتش نامیده اند، کاملا دست به عصا و حساب شده عمل کرد. ترس او از قیام مردم باعث شد تا آنچنان رفتار کند که هیچ شک و شبهه یی در جهت حمایتش از یک کاندیدای خاص برای کسی ایجاد نشود. به همین دلیل هم بود که  تا آخرین لحظه کسی متوجه نشد که او نسبت به کدام کاندیدا تمایل بیشتری دارد. ترسش هم بیجا نبود. می دانست که اگر دستش رو شود، مردم برای بر هم زدن محاسباتش از هیچ اقدامی کوتاهی نخواهند کرد. بی جهت نبود که پس از رأی دادن گفت که حتی خانواده و اطرافیانش هم نمی دانند که او به چه کسی رأی داده است.

انتخاب روحانی آنهم در مرحلۀ اول و با قاطعیّـت کامل نشان داد که چه دستهای پلیدی در پشت صحنه مشغول بازی دادن ملّت ایران بوده اند. بی شک رفسنجانی یکی از خرمهره های اصلی این زد و بند به حساب می آید. کسی که برای بوجود آوردن شور و هیجان در آخرین لحظه وارد صحنه شد، ثبت نام کرد و وقتی که صلاحیّتش رد شد، شکر خدا را هم به جا آورد.

چرا روحانی؟!

هیچکس بهتر از رفسنجانی و خامنه یی از حال و روز مملکت و خطراتی که حاکمیّت را تهدید می کند مطّلع نیستند. هردو دنبال راهکاری برای نجات این حکومت ننگین می گردند با این تفاوت که خامنه یی حاضر به پرداخت بهای آن نیست امّا رفسنجانی این آمادگی را دارد که در قبال برداشته شدن تحریمها و از میان رفتن خطرات دیگر و یا حداقل کمرنگ شدن آنها، چند جام زهر به خورد نظام و ولی فقیهش دهد. آنها و مخصوصا خامنه یی آگاهانه پی به این قضیّه برده اند که یک رئیس جمهور بی دنده و ترمز همانند احمدی نژاد در این مقطع نه تنها کمکی نمی تواند بکند، بلکه باعث تشدید فشارها و عملی شدن تهدیدها خواهد شد. به همین جهت با توجّه به سوابق روحانی که هم سر در توبرۀ باند خامنه یی دارد و هم در اصطبل اصلاح طلبان سابقۀ چریدن و پروار شدن دارد و هم سر و سِرّی با از ما بهتران دارد، به این نتیجه رسیدند که اوعنصری است که بغایت به درد این دوره از عمر حکومت می خورد.

روحانی آخوندیست که 27 سال پیش از جانب رفسنجانی در گفت و گوهای پشت پرده با آمریکائیها شرکت داشته است. همان تماسهایی که به کیک و کلت اهدائی آمریکائیها برای سران رژیم از جمله خمینی انجامید.

پس از آن، دَه سال پیش یعنی در زمان خاتمی نقش هدایت گفتگوهای هسته یی با غرب را بر عهده گرفت و با سه کشور بریتانیا، فرانسه و آلمان به بحث و گفتگو و در واقع خریدن وقت برای رژیم پرداخت و در همین راستا نیز دو سال پیش دست به انتشار کتاب امنیّـت ملی و دیپلماسی هسته ای زد که حاصل ذکر مراحل همان مذاکرات می باشد. بده و بستانها و نشست  و برخاستهایش با کارگزاران دولتهای غربی و مخصوصا انگلیس و جک استرای معرف حضور همگان، نشان از یک مهرۀ کثیف استعماری دارد.

این آخوندک بی حیا که طی مناظره ها سنگ مردم را به سینه می زد و از دردهای آنها می گفت و کلید حل مشکلات را هم از جیب گشاد آخوندی اش بیرون آورد و مژده داد که چنین و چنان می کند، همان آخوندیست که در جریان قیام دانشجویان قهرمان در تیر 1378 مسئولیّت شورای عالی امنیت ملی را بر عهده داشت و قول بررسی و شناسایی و سپردن عوامل قیام به دست عدالت را داد. ضمن اینکه حرمت شکنی چیزی که او *حریم مقدس ولایت* می نامید را به گروهکهای سیاسی ورشکسته و منزوی نسبت داد و این جنبش عظیم دانشجویی را به مزدوارن و وابستگان به قدرتهای خارجی نسبت داد. بارها هم از ولایت به عنوان مهمترین رکن حکومت و نظام نام برده است.

حالا همۀ اینها را که با هم سر جمع بزنیم در می یابیم که بعد از خاتمی، روحانی بعنوان فنتۀ شماره دو، قدم به میدان گذاشته است. از یک سو کاندیدای مشترک خامنه یی و رفسنجانی است. از سوی دیگر دولتهای غربی که قبلا با او سر میز مذاکره نشسته اند، قند در دلشان آب می شود که او اهل مذاکره هست و می شود با سلام و صلوات همه چیز را با او ختم به خیر کرد. به لحاظ داخلی هم که علاوه بر حمایت رفسنجانی، دعای خیر محمد خاتمی بدرقۀ راهش بوده است. همۀ اینها با هم می تواند نشانگر این موضوع باشد که این آخوند رمّال بغایت از خاتمی خطرناکتر و حقّه بازتر است.

البته این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که این دوران تفاوتهای عمده یی با دوران خاتمی دارد. صبر دولتهای غربی در خصوص فعّالیّتهای غیر مجاز هسته یی رژیم دارد به سر می آید و آخوندها کما فی السّابق نمی توانند با یکی به نعل و یکی به میخ زدن امورات خویش را به پیش ببرند. غربیها روی تعیین تکلیف هسته یی و مذاکرات مستقیم تأکید دارند و این می تواند چالشی بزرگ برای روحانی و کلّ رژیم باشد. بر همین اساس شش ماه آینده، ماههای حساس و سرنوشت سازی برای رژیم و تصمیم گیری نهایی اش در خصوص فعالیّتهای هسته یی خواهد بود. شکست مذاکرات و پافشاری سید علی بر مواضع نابخردانه اش، زمینه ساز یک فاجعۀ ملّی و میهنی خواهد شد.