نعمت فیروزی
«دستیابی یک رژیم سرکوبگر به سلاح اتمی میتواند فاجعهای برای بشریت باشد» (از نامه اینشتین به روزولت رئیس جمهوری آمریکا، ۱۹۳۹).
در تاریخ، رخدادهای مثبت یا منفی بسیاری رخ داده که در زمان خود بهدرستی درک نشدهاند. حتی اگر درک شده باشند، به دلایل مختلف، مواضع مناسبی در قبال آنها اتخاذ نشده است. تنها در تاریخ معاصر ایران میتوان به دهها نمونه برجسته اشاره کرد: از ملی شدن صنعت نفت تا کودتای استعماری ۲۸ مرداد، از ۳۰ خرداد سال۶۰ وآغاز مقاومت انقلابی تا تشکیل ارتش آزادیبخش ملی در جوار خاک میهن وآغاز جنگهای آزادیبخش در سال ۱۳۶۰، و ….. وسرانجام، افشای برنامه تسلیحات اتمی رژیم، که موضوع اصلی این نوشته است.
در دورانی که برخی محافل معلومالحال وپرهیاهو، آگاهانه تلاش میکردند رژیم ولایت فقیه را معادل ایران جلوه دهند، ومخالفت با جنگ ضدمیهنی علیه عراق واقدام عملی برای شکستن ماشین جنگی رژیم، بهعنوان حمله به ایران وخیانت به مردم ایران تلقی میشد. افشای پنهانکاریهای اتمی رژیم نیز تابویی بود که بهمثابه خیانت به منافع ملی ایران تفسیر میگردید. اکنون، پس از جانفشانیهای مجاهدین ودود شدن بیش از دو تریلیون دلار از ثروت مردم ایران، حقیقت آشکار شده است. جا دارد به ارزش این فهم استراتژیک رهبری مقاومت درود فرستاد. اگر در کارنامه مجاهدین وشخص آقای مسعود رجوی دنبال نقطه ای باشیم که بتوان از موضع میهن دوستی، بر آن فخر فروخت، همین تابو شکنی های شگفت در جنگ ضد میهنی وافشای پروژه اتمی رژیم آخوندی است. آنچه قرار بود تضمین ماندگاری نظام باشد را به طناب دار رژیم تبدیل کردند.
در آغاز جنگ جهانی دوم، در رقابت نفسگیر میان آمریکا وآلمان نازی برای ساخت بمب اتم، سرنوشت آینده جهان رقم خورد. در آن زمان آلمانی ها پیشتاز بودند، اما دو اقدام در تاریخ جهان فراموشی ناپذیر است. یکی فرار دانشمندانی چون آلبرت اینشتین و لئو زیلارد به آمریکا، و نامه افشاگرانه و هشدار دهنده اینشتین به روزولت رئیسجمهور آمریکا، و دیگری تخریب کارخانه آب سنگین نروژ در ۱۹۴۳ توسط پارتیزان های نروژی، پروژه هستهای هیتلر را ناکام گذاشت. در جنگ جهانی دوم، آلمان نازی تحت رهبری هیتلر به دنبال دستیابی به سلاح اتمی بود تا سلطه جهانی خود را تثبیت کند. اگر این رژیم به بمب اتم دست مییافت، میتوانست شهرهای متفقین را نابود کند، میتوانست جنگ را طولانیتر کند، میلیونها غیرنظامی دیگر را قربانی کند. و به سلطه نازیها و ویرانی شهرهایی چون لندن و مسکو منجر شود. ومسیر تاریخ را به سمت تاریکی سوق دهد.
تهدید ناشی از دستیابی فاشیسم دینی به سلاح اتمی یکی از خطرناکترین چالشهای قرن بیستویکم است. این تهدید، که ریشه در ایدئولوژی بنیادگرایانه وسیاستهای فاشیستی رژیم دارد، شباهتهای نگرانکنندهای با رقابت هستهای میان ایالات متحده وآلمان نازی در جنگ جهانی دوم دارد و افشاگریهای شورای ملی مقاومت ایران و سازمان مجاهدین خلق درباره برنامه مخفی هستهای رژیم ایران، صرف نظر از منافع میهنی آن، مشابه همان هشدار تاریخی اینشتین، زنگ خطر را بیش از ۳۰ سال است که برای جامعه جهانی به صدا درآورده است.
آخرین حلقه از سلسله افشاگری ها در ۸ می ۲۰۲۵، شورای ملی مقاومت، سایت مخفی «رنگینکمان» در ایوانکی استان سمنان را افشا کرد که به توسعه کلاهکهای هستهای وموشکهای بالستیک با برد ۳۰۰۰ کیلومتر مشغول بود. این افشاگری، که در آستانه مذاکرات هستهای به تعویقافتاده انجام شد، به دلیل تأثیرات عمیقش بر معادلات سیاسی، ودیپلماتیک به شوک دیپلماتیک وکاتالیزور فشار بین المللی تعبیر شده است. بطوری که در مصاحبه سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در پاسخ به سوال خبرنگار حول این افشاگری، آشکارا می توان بهت زدگی را دید آنجایی که گفت: «ما کامنتی نداریم! اما نهایتآ گفت این هم به موضوعات اضافه می شود!».
از سوی دیگر این اقدام، جایگاه شورای ملی مقاومت را بهعنوان آلترناتیو دموکراتیک واقعی وحامی اصلی منافع ملی ایران نشان داد وامید به تغییر رژیم را در میان مردم تقویت کرده است. جایگزینی که به عنوان تنها نیروی سازمانیافته با پایگاه اجتماعی وکانونهای شورشی فعال در داخل میهن وبا قدرت سیاسی حمایت ۴۰۰۰ پارلمانتر جهان وصدها مقام پیشن جهانی، وتوان جمعآوری کمک مالی چند میلیون دلاری است. این الترناتیو با سیاست مقابله همه جانبه در مقابل فاشیسم دینی، عملا در صحنه سیاسی ایران برای مدت هاست که جایگاهی بلامنازع کسب کرده است. واکنش افسار گسیخته رژیم نیز نشاندهنده ضربه مهلک این افشاگری است. علاوه بر وزارت خارجه، بیش از ۱۰۰ رسانه ریز ودرشت رژیم واکنش نشان دادند و بعضا آن را با افشاگری سایت نطنز و اراک در سال ۲۰۰۲ مقایسه کردند وبدین وسیله آدرس دشمن اصلی و جایگزین نظام را دادند.
اما نکته مهم واهمیت این افشاگری ها، در استمرار آن است که نه یک بار ودو بار که سلسله ای طولانی ۱۱۰ بار و در طول ۳۴ سال است که تا کنون بلاوقفه ادامه دارد. کافی است که بدانیم این پروژه سری ترین پروژه رژیم است وطبیعی است که بالاترین تمهیدات امنیتی را برای آن چیده است، وقتی سری ترین با اوجب واجبات ولی فقیه که حفظ نظام است ضرب می شود، معنای قدم از قدم برداشتن یک عضو یا هوادار مقاومت در آن دستگاه چه معنایی دارد وچه خطری افشا کننده ها را می تواند تهدید کند. علاوه بر این کافی است تا به مختصات جغرافیایی اماکن افشاشده هم توجه کرد تا از گستردگی وپراکندگی آن پی به قدرت وکثرت نفوذ مقاومت در سری ترین پروژه های رژیم پی برد. از روی این کثرت می توان به پایگاه اجتماعی مقاومت پی برد. زیرا بوضوح روشن است که یک یا دو نفر نبوده که اطلاعات ۱۱۰ رشته افشاگری را بیرون داده اند. آیا به این پرسش نمی رسیم که این چه جنبشی وجریانی است که شبکه ای از صدها تن فقط در اصلی ترین و سری ترین پروژه رژیم دارد؟ واضح است که با صفی طویل از نخبه های پاک باخته از فرزندان مردم ایران مواجه ایم که در اوج شجاعت متحمل خطرناک ترین ریسک ها بر سرجان خود بخاطر منافع ملی مردم ایران شده اند. با این درک می توان دریافت که افشای پروژه اتمی رژیم تا کجا ملی و میهن پرستانه و مردم دوستانه بوده است.
تاثیر دیگر و مهم این افشاگری ها بر سیاست مماشات غرب بوده است که در بسیاری مواقع تمایل شان بر چشم بستن و ندیدن نقض قوانین بین المللی رژیم بوده است. آنها بخاطر توافقات تجاری، باچشمپوشی از نقض فوانین وحقوق بشر به امید اصلاح رفتار رژیم، بارها تداوم واستمرار این حکومت را باعث شده اند. تا آنجا که از زبان ژاک شیراک پذیرش یک یا دو بمب هسته ای هم توصیه شد. افشاگری سایت رنگینکمان، یک بار دیگر اعتبار این سیاست را زیر سؤال برد ونشان داد که رژیم همچنان به مخفیکاری ودروغ گویی ادامه داده است. زیرا عامل بازدارنده جدی که از او در سطح بین المللی حساب بکشد وپاسخگو کند نمی بیند.
حالا دیگر مماشاتگران هم دریافته اند که دستیابی رژیم آخوندی به سلاح اتمی یک فاجعه جهانی را در پی خواهد داشت. این رژیم با تفکر بنیادگرای مذهبی، بدون احساس مسئولیت نسبت به جان انسانها وبا تمرکز کامل بر حفظ قدرت، در صورت دستیابی به این سلاح، تعادل منطقه ای را بر هم خواهد زد. در چنین شرایطی مجاهدین خلق، با افشای اطلاعات حیاتی، هم به مردم ایران وهم به جهانیان کمک کردهاند تا این خطر را بشناسند ودر برابرش مقاومت کنند. این مقاومت نه تنها یک مبارزه داخلی، بلکه مقاومتی بینالمللی در برابر تهدیدی جهانی است. باید از سازمان مجاهدین خلق، که با فداکاری بینظیر خود سپری در برابر این تهدید بودهاند، قدردانی کرد. جامعه جهانی، مدیون شجاعت مقاومت ایران است ویک تشکر بزرگ به این فرزندان راستین ملت ایران بدهکار است.