به نظر میرسد که نرمش های قهرمانانه اینک تبدیل به غلط کردم های قهرمانانه، انهم در قطر شده است تا شاید طرف مقابل تکه استخوانی برای رژیم بیاندازد که بعید به نظر میرسد. ترس رژیم از قطعنامه شورای امنیت و همچنین مهلت دو هفته ای باقی مانده برای تمام شدن مسئله برجام رژیم را به تکاپو انداخته است و دست به دامن شیوخ منطقه شده است. بعد از اروپا و امریکا تنها امید رژیم فقط کشورهای عرب منطقه هستند که هر روز به انها فحش و ناسزا میگوید و حالا مجبور است که دست بوس انها بشود و درخواست تشکیل جلسه برجامی کند.
این را هم باید اضافه کنم که بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا بعد از سفر خود به تهران، مشخصا تاکید کرد که این جلسه برجامی نیست که قبلا در وین برگزار میشد زیرا در جلسه برجامی همه اعضا باید حضور داشته باشند که در قطر این طور نیست و به گفته وی مذاکرات مستقیمی بین امریکا و رژیم ایران برقرار خواهد شد که رژیم هم انرا غیر مستقیم از کانال قطر اعلام کرده است.!!!!
روزنامه کیهان دریادداشت روز خود با عنوان «مذاکره در قطر نگاه تاکتیکی یا راهبردی؟» این گونه آورده است:
روز شنبه جوزپ بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در سفر به تهران چهار ساعت با حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه کشورمان پشت درهای بسته گفتوگو کرد. مهمترین نکته کنفرانس خبری دوطرف آن بود که مذاکرات هستهای برای احیای برجام به زودی آغاز خواهد شد و به گفته برخی منابع، این مذاکرات به میزبانی یکی از کشورهای منطقه – به احتمال زیاد قطر- انجام خواهد پذیرفت.
در همین زمینه یک مقام وزارت خارجه آمریکا در اثنای سفر بورل به تهران گفت: «ما آمادهایم تا به سرعت توافقی که برای بازگشت متقابل به اجرای کامل برجام در وین مذاکره کردیم را نهایی کرده و آن را اجرا کنیم. اما ایران باید خواستههایی را که فراتر از برجام است، کنار بگذارد.»
ترامپ رئیسجمهور سابق آمریکا به امید دستیابی به اهداف فرابرجامی، از توافق هستهای خارج شد و وزیر خارجه او روز اول خرداد سال 97 طی یک سخنرانی رسمی در بنیاد هریتیج، لیستی مشتمل بر 12 مورد از این خواستهها را اعلام کرد که نیمی از آنها مربوط به نفوذ منطقهای ایران بود؛ از لزوم خروج ایران از سوریه گرفته تا عدم حمایت از حزبالله لبنان و انصارالله یمن و حشدالشعبی در عراق.
جو بایدن در عمل همان سیاست را در پیش گرفت و گفت آمریکا به دنبال توافقی قویتر است و منظور خود از توافق قویتر را مهار قدرت موشکی و نفوذ منطقهای ایران اعلام کرد.
کمتر از سه هفته پیش (18 خردادماه) شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی قطعنامه پیشنهادی آمریکا و تروئیکای اروپا علیه ایران را تصویب کرد.
اگرچه راهبرد جمهوری اسلامی هیچوقت ترک میز مذاکره نبوده اما آغاز مذاکرات غیرمستقیم میان ایران و آمریکا در قطر، پیام اشتباهی را به طرف مقابل مخابره میکند. آنها گمان خواهند کرد تصمیم تهران محصول اقدام خصمانه آنها در آژانس است و زمینه را برای حرکتهای خصمانه بعدی هموار میکند. موافقت با ادامه مذاکره با غرب بر سر احیای توافق هستهای، شاید با این تلقی صورت گرفته باشد که ما ترککننده میز مذاکرات نیستیم اما آیا از منظر راهبردی هم، چنین است؟ شک و تردید فراوانی در این خصوص وجود دارد.
دولت سیزدهم یکی از سیاستهای اصولی و کلان خود را جداسازی معیشت مردم از مذاکرات هستهای اعلام کرده است. تصمیم اخیر در سطح کلان به این سیاست اصولی ضربه میزند هرچند واقعاً دولت در سطح کلان خود قائل به این جدایی باشد. دو گروه هستند که علاقه فراوانی به پمپاژ این گزاره غلط دارند؛ «بدون احیای برجام نمیتوان مشکلات کشور و مردم را حل کرد.» گروه نخست طرف غربی- از آمریکا و تروئیکای اروپا گرفته تا حتی رژیم اسرائیل- است که به شدت از بیاعتبار شدن این گزاره در هراس است.
مذاکره غیرمستقیم با آمریکا در قطر، هدیهای ناخواسته به دو گروه فوق است. اواسط خردادماه نشریه آمریکایی فارینپالیسی در مقالهای با عنوان «حماقتهای آمریکا در قبال ایران» به بررسی سیاستهای واشنگتن در تقابل با جمهوری اسلامی پرداخت و بسیاری از آنها را اشتباه و احمقانه توصیف کرد.
این مقاله طولانی با یک جمعبندی قابل تامل به پایان میرسد و آن هم اینکه علت باجخواهی و زیادهطلبی آمریکا در برابر ایران آن است که هنوز هم خیلیها در واشنگتن به براندازی جمهوری اسلامی ایران امید دارند و در مقطع فعلی هم برخی اعتراضات معیشتی و صنفی علت این توهم و امید است.