نعمت فیروزی
ست گودین(Seth Godin) از رهبران و نظریه پردازان دنیای بازار و مارکتینگ ، در کتاب گاو بنفش خود (Purple Cow) همه دست اندرکاران تجارت ومارکتینگ را به ایجاد طراحی شیوههای جدید برای تبلیغات فروش کالاهای خود ملزم میکند او با ارائه نظریهی گاو بنفش! (رنگی که در میان گاوها وجود ندارد) به شما یاد میدهد که باید متفاوت عمل کنید! تفاوتی که منجر میشود شما در ذهن مشتری بمانید و او را تشویق کنید در میان انتخابهای زیاد و گوناگون بازار، کالای شما را انتخاب کند. اگر نمیتوانید آیندهای را تصورکنید که در آن بار دیگر افراد، مجذوب محصولتان شوند وقت آن رسیده است که درک کنید بازی عوض شده است. به جای سرمایهگذاری روی کالای مرده، سودها را برای ایجاد کاری جدید سرمایهگذاری کنید.در واقع شما باید خلاقیت داشته باشید و چیزی به مخاطبان خود اهدا کنید که بقیه حتی به ذهنشان هم خطور نکرده است!!
سلطنت در ایران همان کالای مرده ایی است که گاو آپیس وارث تاج و تخت ، برای بازپس گیری ارث پدری در یک تور مسافرتی اروپایی دو هفته ایی در لیوان توفان به پا کرد! تا شاید بتواند بقول زنده یاد منوچهر هزارخانی، حامیان «سیاست فسیل» مماشات را متقاعد کند که از حمایت آخوندها دست بشویند و به حمایت از او درآیند! طوفانش مافیای رسانه و لیوانش سالن جانبی کنفرانس مونیخ و پارلمان چند کشور اروپایی که قاطعانه او را تحریم کردند بود. رضا پهلوی که مدتی است متوجه شده کالای بنجل (سلطنت) او خریدار ندارد، سرانجام پس از همه کش و قوس ها و غمزه های جمهوری خواهی، نهایتا از کیسه اتاق فکرش در شعبده با خبرنگاران بر اساس استراتژی «گاو بنفش» گزینه محیر العقول «سلطنت انتخابی» را روی میز گذاشت. این چندمین بار است که او از فرط حماقت، مخاطبین سیاسی را انگشت به دهان میکند! او تصمیم گرفته بنا بر رویایش حرف هایی بزند که تا کنون شنیده نشده! شاید اینچنین برای تاج و تختش مشتری جلب کند. اینکه او نمی داند یا خود را به حماقت می زند فرقی نمیکند! اما این خرمایی را که او الان می خورد، ۴۴ سال پیش خمینی با هسته اش بازی کرد! او با گله آخوندها در خبرگان، قواره همین سلطنت انتخابی مطلقه فقیه را برای نظام دوخت. و ازقضا همین نقص (انتخاب)! سلطنت شاهنشاهی را برطرف کرده تا بتوانند با شعبده انتخابات «ولایت مطلقه جاوید» را بطور عملی و نه شعاری جایگزین «جاوید شاه» کند!
رضا پهلوی در این تور مسافرتی چند بار دیگر هم مخاطبین را انگشت به دهان کرد! یک بار آنجا که با دروغی آشکارگفت: در جنگ ایران و عراق شرکت داشته و خلبانی هواپیمای ایران را به عهده داشته است! و یک بار هم در پارلمان بلژیک نقش چرخ زاپاس ماشین دیپلماسی رژیم را که این روزها به سبب قیام پنچر شده است به عهده گرفت و خلاء دیپلماتیک رژیم را پرکرد و در دروغی آشکارتر گفت: مجاهدین به کردها حمله شیمیایی کرده اند! با واکاوی اینکه چرا او جا پای جای آخوندها گذاشته است و در بعضی موارد فراتر هم رفت، به دلایل زیادی می رسیم. اما اگر از دلایل خصلتی و صفات رذیله شخصیت او درگذریم، یک دلیل بیشتر ندارد: او همچون رژیم ملاها دریافته است لکوموتیو انقلاب با همین آهنگ حرکتش که به سمت تشکل یافتگی و آتش بیشتر در حال تعمیق است چیزی جز پا در آوردن استراتژی قهر با تاکتیک کانون شورشی در میان جوانان نیست و این یعنی حرفی که هم بازماندگان شاه و ساواک آن را خوب می فهمند و هم رژیم شیخ ۴۰ سال است هر شب کابوس آن را در خواب می بیند. بنا بر این، این لکوموتیو نه به خارج از ریل منحرف می شود ونه قابل توقف است اما شاید بتوان سرعت آن کند کرد. هر چه که از قیام میگذرد رژیم و فرصت طلب های رنگارنگ در صف انقلاب بیشتر احساس خطر می کنند. از این رو بر غلظت دروغ های شان علیه یگانه نیروی رهبری کننده انقلاب یعنی مجاهدین و شورای ملی مقاومت و دیگر هم پیمانان جبهه نه شاه و نه شیخ، می افزایند. جدیدترین دروغ ساخت کارخانه شیطان سازی رژیم نسبت دادن مسمومیت دختران معصوم دانشآموز به مجاهدین است! دروغ های پایان راهی و فاز سرنگونی به همان میزان که حیرت آور است مضحک هم هست. اما نتیجه اش این است که به جای تنفر علیه مجاهدین ، جهت تنفر را علیه خودش حتی در میان ساندیس خودهایش می چرخاند.
اگر وقایع انقلاب را مستمرا دنبال کرده باشیم در می یابیم در این ۶ ماه که از آغاز قیام ۱۴۰۱ می گذرد می بینیم که رضا پهلوی نیز به موازات رژیم، بتدریج صدای آهنگ های خلسه آور دموکراسی را که مدت ها برای جلب مشتری پخش می کند پایین کشیده و صدای حملات کین توزانه و دروغ های غنی شده علیه مجاهدین، را بالا برده و عملا با قورت دادن حیا در جبهه ملا ها ثبت نام و سرخم کرده است. به همین موازات از سوی دیگر هم تبلیغ برای سفید سازی ساواک را با چاپ پرچم گشتاپوی سلطنت بر روی تی شرت برای ایجاد کابوس تروریست های آینده! را بالا برده است. وقتی آدمی دولا می شود و می خواهد از لای پاهایش دنیا را ببیند یا تماشا کند قطعا که دنیا را سرو ته خواهد دید! براستی او با همه این نقش هایی که بازی کرده است وقتی از دموکراسی حرف می زند دقیقا چه مفهوم مشخصی از آن در ذهن خودش و بازماندگان ساواکی در اتاق فکرش شکل می گیرد؟ و توقع دارد چه مفهومی در ذهن مخاطبین اش شکل بگیرد؟
رضا پهلوی و اتحاد در عمل ساواکی – سپاهی، در تور اروپایی، به رغم تبلیغات پر رونق مافیای رسانه ایی حتی نتوانست حمایت بی رمق سیاسی از جانب حامیان سیاست استعماری مماشات بدست آورد. بطوریکه در مونیخ در سالن کناری جا داده شد و به سالن اصلی راه نیافت. در پارلمان اروپا با تحریم قاطع نمایندگان روبرو شد و بجز دو نفر نماینده دعوت کننده فقط یک نفر را یافت که به صحبت هایش گوش دهد. و در پارلمان بلژیک با دعوت کننده اش جمعا ۵ نفر را یافت که حاضر شدند در جلسه شرکت کنند. معنی و مفهوم این برخوردها از جانب نمایندگان اروپا را زمانی می توان خوب دریافت که آنها مواضعشان را بارها و به قاطعانهترین صورت در طی دو ماه اخیر در حمایت از شورای ملی مقاومت و مجاهدین ابراز کردهاند. از جمله در بیانیة ۲۱۰نمایندة پارلمان اروپا، قطعنامة شمارة۱۰۰ کنگرة آمریکا، بیانیة ۲۵۰تن از نمایندگان مجلسین انگلستان از همة احزاب این کشور و بیانیة مشترک ۱۲۰پارلمانتر بلژیکی.
ماموریت رضا پهلوی به نیابت از رژیم، به مانند این است که کودکی با انگشت گذاشتن لای چرخ دنده های تاریخ بخواهد حرکت آن را یا متوقف کند و یا به عقب برگرداند، و واضح است که چرخ دنده از حرکت باز نمی ایستد و این انگشت است که قطع می شود. درک این موضوع بسیار سخت نیست که یک شاهزاده وارث سلطنت که بعد از چهل سال خوابیدن یک باره از خواب بیدار شده و تصمیم گرفته ارث پدرش را به روش قربان صدقه رفتن حاکمان غاصب، بازپس بگیرد! نتیجه اش به کجا ختم می شود؟ تاریخ گواه صادقی است و بارها در جغرافیای مختلف این کره خاکی در سینه خود ثبت کرده است که عصر تملک بر یک سرزمین تحت عنوان ارث پدر! مدت هاست که سپری گشته است. تاریخ باز هم گواه است که در همه موارد و نمونه هایی هم که درعصر پیش از این وجود داشته است، ورثه! فقط با سلاح و نبرد توانسته اند ارث تاج و تخت پدری را باز پس بگیرد! این میزان از مفت خوری این بچه به داستان مورد علاقه کودکان در سریال تلویزیونی «سلطان و شبان» می ماند که از مضحکه های تاریخ است! نسبت دادن این دروغ های آشکار و همنوا شدن با جبهه مزدوران و رژیم در شیطان سازی علیه مجاهدین، همچنانکه در تیتر این نوشته آمده است: شاخ زدن های گاو آپیس سلطنت با استراتژی گاو بنفش، به انقلاب است.که البته بطور اتودینامیک از فضای مبارزه و انقلاب جواب خواهد گرفت! به همین دلیل عقل سلیم مردم به آنها حکم می کند که اول از شاخ گاو برحذر باشند! و سپس همچنانکه مردم پدر را از کشور فرار دادند، پسر را نیز از غلط ادعای ارث فرار خواهند داد! منطق انقلاب مانند خود لکوموتیو انقلاب برا و تیز و پیش رونده است.
پا ورقی:
۱-در دین مصر باستان، آپیس گاو نر مقدسی بود که در منطقه ممفیس مورد پرستش قرار میگرفت. او را پسر حاثور، از بزرگترین ایزدان مصر باستان میشناختند. در ابتدا، او نقش مهمی در عبادت، قربانی شدن و تولد دوباره حاثور داشت. بعداً، آپیس بهعنوان واسطهای بین انسانها و دیگر خدایان عمل کرد چون سن گاو از ۲۵ تجاوز میکرد، او را در رود نیل غرق میکردند و جسد وی را مومیایی کرده و در مقبره مخصوص قرار میدادند. پرستش گاو آپیس و مراسم نگاهداری مومیائیهای گاوهای آپیس مرده، تیمار گاو آپیس زنده و رسم قربانی کردن هرساله برای آن، خود محل کسب و درآمد خوبی برای کاهنان معبد پتاه و ایادی و وابستگانشان بود. از دست دادن این منابع مالی که نفوذ و شأن اجتماعی را نیز به همراه داشت، طبیعتاً موجی از مخالفتهای کاهنین و در پی تحریکات ایشان اغتشاشات اجتماعی را بهدنبال آورد و در این ماجرا واژگون جلوه دادن امور نیز بهعنوان حربه مؤثر تبلیغاتی، دقیقاً بهعنوان جنگ روانی مؤثری مورد استفاده قرار میگرفت .هرودوت نخستین تاریخنگاری است که گزارش داد کمبوجیه گاو آپیس را با خنجر زخمی کرد و این گاو چندی بعد بر اثر زخم خنجر مرد.