جمشید پیمان: در دلِ ما امید فردایی
سخنات عشق بود و آزادیبر لبِ هر سکوت وُ هر فریاداز شرارِ سکوت وُ فریادتگشته ویرانه سنگر بیداد هی تو را میکُشد ولیِّ فقیههی تو تکثیر میشوی در مامیکُشد هی تو را که شب پایدهی تو خورشید میشَوی فردا تا کِشَد بر لبات نوارِ سکوتپتک کوبید بر سرت جلّادلبِ خونینادامه