راستی بی ایندگی رژیم که بالاتفاق مورد نظر همه نیروهای رژیم است ناشی از چیست؟ چرا حتی یک نفر هم از موفقیت و یا امکان بهبود اوضاع صحبت نمیکند؟ چرا همه سیاستمداران رژیم بعد از مردم به این نکته رسیده اند که درست شدن و اصلاحی برای این رژیم در چشم انداز نیست؟
بله جواب سوال بسیار ساده و روشن است. تا ولایت فقیه هست، انتخابات و چشم اندازی در کار نیست. این شعار استراتژیکی “مرگ بر اصل ولایت فقیه” اینک به خوبی و به وضوح چون حق و درست است خود را نشان میدهد. راه مبارزه و مخالفت با این شعار اگر چه که ۴۲سال به طول کشید اما به نظر میرسد که در مرحله پایانی است.
اینهم نظر استاد اعظم دروغگوها، ابطحی ، وی بی ایندگی رژیم را بخوبی ترسیم میکند و در مورد انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری میگوید: ” در حال حاضر این انتخابات به یک پدیده عجیب و قریب تبدیل شده است؛ هیچگاه سابقه نداشته است در ماه اردیبهشتی که منتهی به انتخابات ریاست جمهوری است مشخص نباشد کاندیدای اصلی چه کسانی هستند، چه احزابی از آنها حمایت میکنند و ستادهایشان کجا قرار دارد.
معتقدم سردرگمی احزاب و تصمیم گیران از یک سو و بیاعتنایی مردم نسبت به اینکه به احزاب فشار نمیآورند از سوی دیگر، منجر به بروز این اتفاقات شده است.”
وی ادامه میدهد:” هنگامی که مردم نسبت به انتخابات بیاعتنا شوند، بنابراین هرکسی هم که بیاید استقبالی از او نخواهد شد. ضمن اینکه نه شخص و نه شعار کاریزماتیکی در حال حاضر وجود ندارد.”
ابطحی ادامه میدهد: ” در سابقه ذهنی مردم اینگونه نقش بسته است که رئیسجمهور نمیتواند کاری انجام دهد، روسای جمهور مختلف هر چه قول در عالم وجود دارد دادهاند؛ حال بعضیهاشان نخواستند و یا نتوانستند به آنچه قول دادند عمل کنند؛ لذا این جایگاه دیگر برای مردم پراهمیت نیست “
وی میگوید: مجموع نمای فعلی نشان میدهد، استقبالی از انتخابات وجود ندارد.
ان دیگری، هاشمی طبا میگوید: چه دولت اصلاح طلب بیاید و چه اصولگرا، تفاوتی در شرایط و وضعیت ایجاد نمیکند چرا که با هم فرقی ندارند. چیزی که مردم میخواهند با آنچه نظام حاکمیتی ما میگوید متفاوت است.”