سایت محلی «سبلانه» با انتشار یادداشتی درباره کمبود نان در استان اردبیل نوشته است: «انتظار نداشتیم که قطع سوبسید نان، باز هم ما را به سالهای نه چندان دور سختیها و مصائب ایستادن در صف طویل و زجرآور نان برگرداند.»
این سایت افزوده که «انتظار نداشتیم با قطع سوبسید نان ساعتها جلو نانوایی بایستیم و مشقمان را ایستاده و بدخط بنویسیم و سوژه انشاءهایمان بشود نان.»
چند روزی بود که کرکره نانوایی سر کوچهمان پایین بود و این تعطیلی نزد اهالی، حرف و حدیثهای زیادی را موجب شده بود؛ یکی میگفت کیفیت نونش پایین بود گمان کنم برای همین پلمباش کردن؛ اون یکی میگفت نه بابا اگه پلمباش کرده بودند باید علامتی، چیزی روی در بود که دیده بشود، ما که چیزی ندیدیم!
یکی از اهالی که از قضا سرکوچهامان زندگی میکند از کنارمان که رد میشد تا حرف شیرین «نان» را شنید به ما پیوست و گفت: میگن طرف بارشو بسته! دیگه نمیخواد نون بپزه؛ میخاد بره سراغ یک کار، نون و آبدار!
پیرمرد همسایه هم سری تکون داد و گفت: شایدم حرف خانوم درست باشه و نانوای ما خسته شده از بس نصف شبها خمیر درست کرده و چونه گرفته و با مردم کلنجار رفته،خدا میداند.
حالا بعد از مدتی کرکره لواشپزی سرکوچه ما هم دوباره بالا رفته اما دیگه مثل گذشته از صبح تا غروب نون نمیپزه؛ آخه میگن سهمیه آرد نانواییها کم شده؛ حالا دیگه نانوای سر کوچه ما هم شده کارمند! چون قراره از صبح تا ساعت دو بعداز ظهر سرکار باشه و البته اضافه کاری هم نداره!
اما یک خبر مسرتبخش این که فرماندار شهرمون این روزها سرکشی به نانواییها را به طور کمسابقه افزایش داده به کرات خبرهای درگوشی افزایش قیمت نان را تکذیب و ضمناً هم گفته هر نانوایی با کمبود آرد مواجه بشه، آرد مورد نیاز را در اختیارش قرار میدهیم؟
اهالی محل ما از آقای فرماندار میخواهند حالا که آرد کافی هست که جای شکرش باقیست، یک سری هم حداقل برای خرید نان، به محله ما «دانشآباد» بزنند و ببینند که اوضاع از چه قرار است؟
انتظار نداشتیم که قطع سوبسید نان و واقعی شدن قیمت، باز هم ما را به سالهای نه چندان دور سختیها و مصائب ایستادن در صف طویل و زجرآور نان برگرداند و برای یک قرص نان، ساعتها جلو نانوایی بایستیم و مشقمان را ایستاده و بدخط بنویسیم و سوژه انشاءهایمان بشود «نان»…