در نوشته قبلی گفتم که خامنه ایی به دلایل گوناگون، تن به رفسنجانی و کمتر از آن، به مشایی، نخواهد داد. برخی آمدن رفسنجانی را گرم کردن تنور انتخابات میخواندند.این دیدگاه شرایط و چالشهایی که اکنون گریبانگیر خامنه ایی است در نظر نمیگرفت. خامنه ایی پس از قیام ۸۸ سرشکسته و از یک سو با پتانسیل انفجاری جامعه در درون و از سو ی دیگر بخاطر پافشاری بر دستیابی به بمب اتمی، با بی سابقه ترین تحریمهایی که علیه یک حکومت وضع شده اند، روبروست. خامنه ایی در این گمان است که با اعدام و سرکوب گسترده در داخل و کسب بمب اتمی رژیمش را بیمه خواهد کرد. چهار سال پیش احمدی نژاد بهمین خاطر انتخاب شد. همان زمان خانم مریم رجوی، این انتصاب را اعلان جنگ خامنه ایی به جامعه جهانی خواند. اگر گورباچف توانست قدرتی بمانند شوروی را از فروپاشی مصون نگاه دارد، پس جلیلی هم خواهد توانست این رژیم را نجات دهد. تجهیزات نظامی اتحاد جماهیر شوروی و سرکوب آزادیهای سیاسی در آن کشور، بسیار بیشتر از فاشیزم دینی بود و با اینهمه سرنگون شد. گذشته از اینکه، اتحاد جماهیر شوروی، از سران تحصیل کرده و نه بمانند رژیم از یکسری گماشته بی سواد و ابله، برخوردار بود.
بنابر این خامنه ایی یا باید بقول آقای مسعود رجوی با رفسنجانی جام زهر خورده و تن به فروپاشی نرم و یا بی کله و ترمز به راهی که آغاز کرده ادامه میداد. خامنه ایی راه دوم را برگزید و خود را انتخاب کرد. مشخص بود که خودخواهی و خودپرستی یک دیکتاتور مانع از پذیرفتن اشتباه خود، در همان چارچوب پوسیده و ارتجاعی و ضد انسانی ولایت فقیه، خواهد بود. اگر از سرکوب سیاسی و اجتماعی نام نبریم، ایرانیان، با فروش کلیه و کودکان و تن فروشی بخاطر امیال اتمی فاشیزم دینی تحت بدترین شرایط، آنهم در یکی از غنی ترین کشورهای جهان بسر میبرند. برای فاشیزم دینی جان انسانها از همان ابتدا هم هیچ ارزشی نداشت. چه جان دشمنانش و چه جان بسیجی های یک مصرف روی میدان مین فرستاده شده اش. ولی این امر تا کنون اینچنین برای عامه مردم آشکار نبود.
حذف رفسنجانی نشان از اراده فاشیزم دینی بر مسلح شدن به بمب اتمی، بهر قیمت است. در این راستا، رژیم تلاش دارد یکپارچه در برابر خیل گرسنگان و بیکاران درونی و حملات نظامی بیگانگان بایستد. هر سیستم حکومتی یا بر حمایت ملت خویش و یا حمایت بیگانگان تکیه زده و استوار است. حذف رفسنجانی بمثابه پایان حمایت کامل بیگانگان از بخشی رژیم تلقی شده و اکنون رژیمی که در داخل منفور همگان است، جامعه جهانی را هم یکپارچه در برابر خویش دارد.
ابلهانه خواهد بود اگر گمان شود، رژیم میتواند از این گذرگاه عبور کند. فاشیزم دینی حاکم بر میهنمان یا با قیام داخلی به پشتبانی ارتش آزادی سرنگون خواهد شد و یا با حملات نظامی بیگانگان. اکنون زمان انتخاب است.
برخیزیم و یکان یکان با ارتش آزادی،
ایرانی آباد و آزاد و دمکراتیک و مستقل برپا کنیم.