صادق زیباکلام در صفحه اینستاگرام خود نامه ی سرگشاده ای به آخوند هاشمی رفسنجانی در مورد قتل عام بیش از 30 هزار زندانی سیاسی در سال 67 مطالبی قابل توجه نوشته است که بخش اصلی آن در زیر می آید:
با سلام و احترامات،
از زمان انتشار نوار صوتی مرحوم آیتالله منتظری پیرامون اعدامهای سال۶۷، بسیاری منتظر واکنش مسئولین و شخصیتهای سیاسیمان بالأخص چهره های اصلاح طلب در قبال آن واقعه حزنانگیز بودهاند. بدون تردید یکی از چهرههایی که بسیاری منتظر واکنش یا موضعگیریشان بودند جنابعالی میبودید؛ اما موضعگیریتان اسباب شگفتی، تأسف و سرخوردگی دوستداران جنابعالی شد. برای خیلی از آنها دفاعتان از تصمیم مرحوم امام خمینی روشن نیست. اینکه بهراستی انگیزهتان در دفاع از آن اعدامها چه میتوانسته بوده باشد؟ تأیید ضمنی اعدامهای سال ۶۷ نهتنها با تمامی مواضع دو دهه اخیرتان در تعارض و تناقضی آشکار قرار میگیرد، بلکه اعتدال و میانهروی که بارزترین شاخصهتان محسوب میشده را خدشهدار نموده و به زیر سؤال میبرد. شاید نیت جنابعالی آن بود که میخواستید به تندروها نشان دهید که چقدر در مورد شما به خطا رفته بودند و شما همچنان تمامقد به امام و خط امام وفادارید. شاید میخواستید همین پیام را به بیت ایشان بدهید که در بزنگاههای دشوار شما پای امام میایستید.
جناب هاشمی رفسنجانی
تندروها چه در مورد جنابعالی و چه در مورد دیگران به چیزی کمتر از تسلیم و اطاعت محض بسنده نمیکنند. شعار و رویه سیاسی آنان روشن است: «هرکه با ما نیست دشمن ماست». ممکن است امروز بهواسطه موضعگیریتان در قبال اعدامها رضایت خاطری پیدا کنند اما فردا که در مورد دیگری با آنها همراهی نکنید فریاد «منافق» و «مرگ بر هاشمی»شان فضا را پر خواهد کرد. میماند اینکه ایکاش به جای این همه تأکیدتان بر روی نشان دادن وفاداری به مرحوم امام خمینی و تصدیق و تأیید هر آنچه مشارالیه انجام دادهاند (ازجمله اعدامهای سال۶۷)، بر روی قانون، حق، عدالت، انصاف و دفاع از اهداف و آرمانهای والای انقلاب قرار میگرفت.
جناب هاشمی رفسنجانی
هر گرفتاری که انقلابمان در این ۳۷ساله دچارش شد و هر آسیبی که به آن وارد آمد جملگی ریشه در به زیر پا قرار گرفتن قانون پیدا میکنند؛ ازجمله اعدامهای سال۶۷. متوسل شدن به توجیهاتی همچون عملکرد تأسفبار، جنایتکارانه و غیرقابلقبول مجاهدین و یا جود اختلافاتی میان برخی از اعضاء بیوت مرحوم امام خمینی و آیتالله منتظری و ایضاً و عذر و بهانههای دیگر بههیچروی نمیتوانند اعدامهای سال ۶۷ را توجیه نمایند. کتاب «مقدمهای بر انقلاب اسلامی» اینجانب که در سال۷۳چاپ شده بیانگر دیدگاه منتقدانه تمام و کمال بنده نسبت به مجاهدین است. ترورها و بمبگذاریهای مجاهدین و در آخر هم دست در دست صدام گذاردنشان جای هیچ دفاعی از آنها باقی نمیگذارد؛ اما هیچکدام اینها نمیتوانند اعدامهای سال ۶۷ را توجیه کنند. اینکه به محکومی که دارد مدت محکومیتش را بهواسطه جرمی که مرتکب شده میگذراند گفته شود که آیا همچنان به سازمان مربوطهات وفاداری یا نه و درصورتیکه بگوید «آری» بدون هیچ مقدمه و محاکمهای اعدام شود، با هیچ ملاک و معیار حقوقی مطابقت پیدا نمیکند. مجازات در تمام نظامهای حقوقی زمانی به اجرا گزارده میشود که وقوع جرم تحقق پیداکرده باشد.
نفس اینکه ظرف ۲۸سال گذشته هیچیک از مسئولین اعم از آنان که در اعدامها نقش داشتند یا غیر آن کلامی تاکنون در مورد اعدامهای سال ۶۷ نگفته و هیچ اظهارنظری در قبال آن نداشتهاند دلیلی است مبنی بر اینکه حتی خود آنها هم دفاع چندانی از اعدامها نداشته و ترجیح میدهند که آن پرونده مسکوت باقی بماند؛ اما جناب هاشمی رفسنجانی عزیز، نه سکوت در مورد اعدامها و نه به راه انداختن سروصدا پیرامون عملکرد مجاهدین و نه بازکشیدن پای استکبار، دشمنان نظام، توطئه جدید بیبیسی، صهیونیستها و…نه باعث فراموششدن اعدامها میشوند و نه آنها را میتوان بهعنوان دفاع از نظام و انقلاب توجیه نمود.
مهمترین نتیجهای که پرداختن به اعدامها به بار میآورد آن است که جدای از التیام بر خانوادهها و بازماندگان قربانیان، یادآوری میشود برای همهمان که چقدر رعایت قانون اهمیت دارد و چگونه به زیر پا گزاردن آن موجب بروز رویدادهای تلخ و دردناک میشود.
صادق زیباکلام
هفتم شهریورماه یک هزار و سیصد و نودوپنج