بی بی سی وماموریت جنگ نیابتی برای فاشیسم دینی!

نعمت فیروزی 

در میان تعاریف مختلفی که برای عصر حاضر گفته شده است، یکی هم پسا مدرنیسم است که خصیصه اصلی اش درهم ریختن مرزها وارزش ها بویژه اخلاق وضد اخلاق وعادی سازی خیانت است. منشاء آن آزادی عمل بی نهایت ترکیب قدرت وثروت البته با کمی سس وقاحت است! وبسیاری مواقع هم نتیجه اش حماقت است! 

ایده به خدمت گرفتن مزدور برای جنگ نیابتی، خلق جدیدی نیست وسابقه ای به درازنای تاریخ دارد ودر قرون وسطی ودر جنگ های صلیبی هم اوج گرفته بود. البته آن روزگار در جنگ فیزیکی و جاسوسی بکار گرفته می شدند، و مثل امروز وسایل ارتباط جمعی پیشرفت نکرده بود که عرصه های جدیدی در جنگ گشوده شود. با رعایت انصاف! اما باید گفت، جنگ نیابتی بوسیله مزدور، در دوران فاشیسم دینی در ایران پیشرفت زیادی کرده وتبدیل به عنصر اصلی برای حفظ عمق استراتژیک نظام وانتقال جنگ به آن سوی مرزها یک صنعت نان وآب داری برای آنها شد. ولی فقیه فاشیسم دینی صریحا گفته بود: «اگر در آن سوی مرزها نجنگیم مجبوریم در تهران بجنگیم!» معلوم است که تا مغز استخوان به رابطه خونین خود با مردم ایران اشراف دارد که فقط در کلمه «جنگ» خلاصه می شود. اما این تدبیر افاقه ای نکرد وسرانجام جنگ در تقدیر سال قبل به داخل مرز کشیده شد. حالا داریم به اولین سالگرد انتقال جنگ به پشت در بیت ولایت در پایتخت ام القرا، نزدیک می شویم!  

همچنانکه در میان حیوانات، تیره های مختلفی مثل سگ سانان و گربه سانان وسخت پوستان و… بوجود آمد، آخوندها هم تیره های مختلفی از مزدور را تولید کردند وبا تبدیل آن به شغل های مختلف درآمد زایی، آنها را در امر شبکه های قاچاق سلاح ومواد مخدر وفروش اعضای بدن انسان! وصدور دختران نوجوان! به کشورهای خلیج و… بکار گرفتند. یک تیره از مزدوران که برای جنگ سیاسی تولید انبوه شده است، نام ژنريک! آن «خائن»است، از یک سال گذشته برای مقابله با گسترش جنگ در داخل ورادیکالیزم قیام یکی از کالاهای صادراتی رژیم ملاها به خارجه، وبویژه در پیرامون خانواده فاشیسم ساز! پهلوی، وهمچنین در محافل هنری وآکادمیک وتحلیلگران وفعالان سیاسی ورسانه های از ما بهتران است. این تیره به منفوریت وبی حیثیت شدن خود اشراف دارند، هم خود وهم استعمال کنندگانش، شرم مي کنند نام تعلق فعلی ولاحق خود را بگویند، لذا با نام «عضو سابق» معرفی می شوند. 

گرداننده برنامه پرگار بی بی سی که تلاش می کند پادوی با منطقی برای سردبیر باشد وبا پریدن با فرهیختگان در برنامه های هفتگی اش، کمی نم فرهیختگی بگیرد!، در برنامه این هفته در رذالت شگفتی آفرید. به قول فردوسی سخن سرا: همی نام کوشم که ماند نه ننگ بدین مرکز ماه وپرگار تنگ!

 او دریک گفتگوی لجن پراکنی علیه مجاهدین در این پرگار تنگ، ننگ را کوشید!  میهمانان برنامه بطور خیلی اتفاقی! از مامور لاحق وهمکار سابق وزارت اطلاعات انتخاب شده بودند، یکی (باقروند ارشد) که لاحقا مامور پیشانی سیاه اطلاعات آخوندهاست! وابتکارش نمایش پرده جدیدی از دروغ ووقاحت بود. بطوریکه از فرط دروغ گویی ناچار شد دو بار غیر مستقیم کارت زرد بگیرد. میهمان دیگر: خانمی (سطوت) که روزگاری داعیه چریک و سوسیالیسم داشته و پس از شرکت سازمانی در اطلاعات ۳۶ میلیونی جهت دستگیری مجاهدین، حالا پس از سه سه بار به نه بار غلط کردم گفتن از گذشته خود،» به سوسولیسم و ضد خشونت، و به قول شوهرش «از مبارزه قهرآمیز تا علیه قهر» دگردیسی پیدا کرده است. به آنها درهیئت سازمانی الهام شده بود: بدلیل بالندگی، (انقلاب بخوانید ارتجاع) حق دارد مجاهدین را در زیر گام‌های سنگین واستوار خود له ‌کند.»! (۱) او در این برنامه نقش بازجوی خوب ونرم را علیه متهم (مجاهدین) که غایب بود بازی میکرد! ولی گاهی گوی سبقت از آن یکی می ربود! زبان حال آن موقع این جماعت زبان حال کرم خاکی بود که در بشقاب ماکارونی ارتجاع تصور می کردند به میتینگ کرم ها! دعوت شده اند اما در لابلای میتینگ بلعیده واز هضم رابع ارتجاع گذشتند وتفاله آنها به فرنگ رسید. تا قبل از قیام سال گذشته هنوز خواستار اصلاح ارتجاع بودند! وبعد از یک سال از قیام، خواستار عبور! ونه سرنگونی از رژیم شده اند. این مصداق حماقت وخیانت اگر نیست نام مناسب را شما انتخاب کنید. بگذریم.

مجری در قسمتی از برنامه بد جوری بند را آب داد ودر نقش رضوانی بازجو خبرنگار رژیم ظاهر شد وپرسش کرد: «چه رفتاری باید با مجاهدین پیشه کرد!؟» او ظاهرا یادش رفته است که امام رذالت پیشگان ۴۴ سال پیش در باره رفتار با مجاهدین فتوا را صادرکرده است که مجاهدین بدتر از کفارند! 

از شما چه پنهان این سوال چند روز است که بر ما خلایق هنوز نامکشوف است که چرا بلندگوی بریتانیای کبیر! بر روی بزدل ها سرمایه گذاری کرده ومی کند واصرار هم دارد که ادامه دهد!؟ زیرا براي درک اين مطلب، نیاز نیست هوشمند بود کافي‌ست فقط کمي کمتر حماقت کنند! در تعریف حماقت گفته اند: اصرار درکژی به وقت دیدن راستی! اینکه دلیلش این باشد که میهمانانی ارزان قیمت یا شیفته دیده شدن هستند یا یک اجبار سیاسی در کار است، می تواند هر دو دلیل درست باشد. حوادث یک سال گذشته قیام مردم ایران وچپ شدن اتوبوسی که به تپه های اوین می رفت، بر آن ها پوشیده نیست. علاوه بر این منجمین کاخ باکینگهام دیده اند که ستاره اقبال یکی غروب کرده وستاره اقبال یک مصدق دیگر (شورای ملی مقاومت) چگونه در آسمان ایران در حال بالا آمدن است و در آستانه سالگرد قیام و همزمانی آن با سالگرد کودتای ۲۸ مرداد که بسیار فراتر از سال های قبل بازخوانی شد، می بایست، هدیه ایی به بیت ولایت ارسال کند. اما در ورای آنچه در بالا آمد، تا آنجا که به جوهره سیاست گزاران باکینگهام برمی گردد، از این جور جنس ها ورفتارها در دکان دیپلماسی دولت سابقا فخیمه! زیاد دیده می شود! به الان شان نگاه نکنید که پشم ودندانشان ریخته، ودستمال یزدی را در چک لیست الزامات واسامی دوازده امام شیعیان را در آموزش های دیپلماسی وارد کرده اند! روزی روزگاری آفتاب در سرزمین شان غروب نمی کرده! مگر یادمان رفته همین چند سال قبل وزیر دفاع بریتانیا از پارلمان خواسته بود نقد عربستان را متوقف کنند تا فروش وصادرات سلاح آسیب نبیند. به همین صراحت وبه همین بی‌شرمی!

یاد شاملوی بزرگ بخیر که نیست ببیند صاحب حرامزاده ترین سانسور، با چه وقاحتی مرزهای بی شرافتی را جابجا کرده است ومزدور صادراتی را تحت عنوان تحلیلگر وفعال حقوق بشر بخدمت گرفته است. رکورد این بی شرافتی مبارکشان باشد، اما نشان افتخار برای مقاومتی است که شورای ملی مقاومت را در روز ۳۰ تیر روز مصدق بزرگ و با یاد او تعهد به راه او بنیان نهاد و ۴۲ سال است ثابت کرده است که در میهن و مردم دوستی پیروان راستینی برای پیر احمد آباد هستند و البته که باعث برانگیختن کینه شتری بلندگوی استعماری پس از ۷۰ سال از آن کودتای سیاه علیه نوادگان سیاسی مصدق می شود.

به قول آن ادیب آمریکای لاتین هنگامی که «امید» کالایی کم یاب می شود، نوستالژی جان می گیرد. سناریو نویسان وژورنالیست هایی از قماش پرگار، با نگاه به حوادث یک سال گذشته وهمچنین حوادث پیش رو، سرخورده در حوزه سیاست ایران بیش از پیش امید را کمیاب می بینند! آنها مامور هستند در سالگرد قیام، با مشارکت در کمپین شیطان سازی علیه پیروان راستین مصدق بزرگ، (شورای ملی مقاومت ومجاهدین) امید به سرنگونی وپایان فاشیسم را کمیاب کنند تا نوستالژی به سلطنت را جان ببخشند وزمان برای فاشیسم دینی خرید کنند. 

بعد از بیش از ۴ دهه توده مردم ایران که قدرت های جهان معاصر وجودشان را به هيچ مي‌گيرند، دریافته اند که از کجا باید آغازی چندباره کنند؟ در جهانی که «دفاع از خود»، برسمیت شناخته شده است، آخوندها ومزدوران شان باید بیش از اینها مراقب خودشان باشند. بخصوص که بوضوح می بینند ولمس می کنند که زیر پوست شهر چه می گذرد وقیام مردم در حال وارد شدن به فاز «دفاع از خود» است. این حقیقت را در بروکسل در ۱۵ سپتامبر در سالگرد قیام بتاکید فریاد می زنیم. این مردم ایران وپیشتازانش هستند که امید استعمار را به بازگشت به یاس مبدل می کنند. 

پاورقی:

۱-اطلاعیه فداییان اکثریت در باره ۱۹ بهمن وشهادت موسی خیابانی