اخیرا یکی از روزنامهها در مصاحبه با کاظم دارابی، متهم ایرانی دادگاه میکونوس نوشته هایی در مورد شباهت دادگاه میکونوس با دادگاه جلاد حمید نوری و نقش حسین موسویان بعنوان سفیر وقت رژیم ایران در المان نوشته بود. به ویژه سفیر وقت ایران در آلمان، سید حسین موسویان مطرح کرده بود که گویا به قبای موسویان برخورده است و وی در پی پاسخ گویی درامده است:
وی میگوید: “معتقدم طرح چنین ادعایی در چنین مقطعی ضربه سنگینی به پرونده آقای حمید نوری است، چون موضوع پرونده آقای حمید نوری در سوئد با پرونده قتل میکونوس در آلمان دارای دو ماهیت حقوقی و سیاسی کاملا متفاوت است.
پرونده دادگاه میکونوس مربوط به قتل چهار تن از رهبران کرد ایرانی بود که به دعوت رسمی حزب سوسیال دموکرات آلمان برای شرکت در اجلاس بینالمللی احزاب سوسیالدموکرات جهان به برلین سفر کرده بودند و هر چهار نفر در یک عملیات در رستوران میکونوس برلین به قتل رسیدند. بعد از این حادثه سرویسهای امنیتی و جنایی آلمان بلافاصله چهار نفر را دستگیرکردند که سه نفر آنها لبنانی و یک نفر ایرانی به نام آقای دارابی بود. موضوع این پرونده ترور در خاک یک کشور خارجی بود که دستگاههای امنیتی و پلیسی و جنایی آلمان هم عاملین عملیات دستگیری بودند.”
اما موضوع آقای حمید نوری فرق دادرد : وی مرتکب هیچ قتل و ترور یا جرمی در خاک سوئد یا یک کشورخارجی نشده است.!!!!!! ثانیا: شاکیان و عاملین بازداشت ایشان منافقین بودهاند و ثالثا: ادعای آنها راجع به احکامی است که (جلاد) حمید نوری در دوران قضاوت خود به عنوان قاضی در ایران داده است. کشور ایران قوانین مقررات خودش را دارد و لذا دستگاه قضایی سوئد از نظر حقوقی و قانونی حق بازداشت آقای حمید نوری را ندارد، چون هر کشوری دارای حاکمیت و قوانین و مقررات خاص خود است.
وی ادامه میدهد: چند نکته مهم در مورد قضیه دادگاه برلین عرض کنم: اول اینکه قتل رهبران کرد در رستوران میکونوس در شهریور 1371 صورت گرفت و رای دادگاه برلین هم در اردیبهشت 1376صادرشد. کاظم دارابی در این مدت در حبس بودند.
دوم اینکه پیگیری موضوع دادگاه برلین یک موضوع حاکمیتی در ایران بود نه موضوع یک دستگاه یا یک شخص. بلافاصله بعد از حادثه ترور، معاون وزیر اطلاعات به آلمان آمد و با سران سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی آلمان گفتوگو کرد. فلاحیان وزیر اطلاعات یکسال بعد به آلمان سفر و در بالاترین سطوح امنیتی دو کشور گفتوگو کرد.
سعید ایروانی مدیرکل وزارت اطلاعات دوبار به آلمان سفر و با مدیران ارشد دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی آلمان گفتوگو کرد. ولایتی وزیر خارجه، واعظی و متکی معاونین وزیر خارجه، آصفی مدیرکل وزارت خارجه در سفرهای متعدد به آلمان در سطوح مختلف موضوع را گفتوگو کردند.
معاون رییس قوه (جلاد) قضاییه و رییس دفتر قوه قضاییه در سفر به آلمان این موضوع را مطرح کردند. در این مدت علی حقیقیان و وحید عطاریان نمایندگان وزارت اطلاعات در آلمان بودند. اینها روزمره موضوع بحران میکونوس را پیگیری میکردند.
رییسجمهور در گفتوگوهای تلفنی با صدراعظم آلمان موضوع را مطرح کرد. من شخصا بیش از 300 ملاقات در وزارت خارجه، دستگاه قضایی، پارلمان آلمان، دفتر صدراعظم و حتی با سران رسانههای آلمان با هدف نشان دادن عدم مداخله دولت ایران و بیگناهی آقای دارابی انجام دادم.
سوم اینکه تمام اقدامات و مکاتبات سفارت ایران در آلمان با مراجع قضایی، سیاسی و امنیتی آلمان در مورد موضوع ترور میکونوس، طبق نظر دستگاههای مسوول و با هماهنگی آنها صورت گرفت که اسناد آن هم در وزارت خارجه موجود است و هم در وزارت اطلاعات. در این مدت با علی حقیقیان و وحید عطاریان نمایندگان وزارت اطلاعات از نزدیک و روزمره موضوع بحران میکونوس را پیگیری و هماهنگ میکردیم.
چهارم اینکه در یازده سالی که در دانشگاه پرینستون تدریس میکنم،منافقین به اوباما نامه سرگشاده نوشتند، سلطنتطلبها به دادستان ترامپ نامه سرگشاده نوشتند. گروه «اتحاد علیه ایران هستهای» که متشکل از دهها شخصیت ضد ایران است ازجمله سران پیشین سرویسهای امنیتی اسراییل و انگلیس و امریکا و فرانسه و آلمان در هیات رییسه آن هستند نیز اقداماتی مشابه انجام دادند. رییس این گروه سناتور جو لیبرمن، ضدایرانیترین سناتور امریکایی، پنج، شش ماه پیش طی نامهای رسمی به رییس دانشگاه پرینستون با طرح همین دو اتهام، خواستار اخراج من از دانشگاه پرینستون شدند.
موسوی ادامه میدهد: “ایشان مدعی است دادگاه تمام شده بود و وکیلشان در زندان به وی گفته بودند که قرار است رای محکومیت حبس ابد به ایشان بدهند و ایشان هم خیلی شاد و خوشحال بودند که قرار است حبس ابد بگیرند. اما نامه من ورق را برگرداند. لذا ایشان اقرار میکند رای ایشان قبل از نامه من محکومیت حبس ابد بوده و خودشان هم خیلی خوشحال بودهاند. طبق رای نهایی دادگاه برلین که دوسال بعد صادر شد، ایشان بعد از 15سال حبس آزاد شدند. این حرف آقای دارابی در مورد خوشحال بودن از محکوم شدن به حبس ابد، به نوعی پذیرش جرم و اتهام دخالت در قتل است وگرنه کسی که جرمی نداشته نباید از حکم محکومیت حبس ابد خوشحال شود.”!!!!!
نکته آخر اینکه متن رای دادگاه برلین یک صفحه است که فقط در مورد چهار نفر است و هیچ محکومیتی در مورد دولت ایران یا مقامات ایران در متن اصلی رای نیست. روش دادگاههای آلمان این است که در مورد هر رای، طی یک ضمیمه به سوابق و دلایل و تاریخچه مربوط به رای گزارش توضیحی میدهند. در ضمیمه رای دادگاه برلین در396 صفحه توضیحات مفصلی داده است. مثلا اینکه حزب دموکرات ایران دنبال تجزیه کردستان ایران است و لذا حکومت ایران با تجزیهطلبان مبارزه میکند و اینکه رهبر حزب دموکرات کردستان هم با تصمیم یک کمیته ویژه مقامات ایران به قتل رسیده است. در گزارش ضمیمه رای، به قتل قاسملو رهبر حزب دموکرات کردستان و برخی اکراد و سیاسون فعال دیگر ایرانی در خارج مثل قتل بختیار در پاریس و کاظم رجوی در سوییس و غیره هم اشاره میکند.
وی در پاسخ به سوال: قبل از ترور میکونوس، قاسملو رهبر حزب دموکرات کردستان در وین، شاپور بختیار و رضا مظلومان در فرانسه و کاظم رجوی در سوییس نیز ترور شده بودند که در این موارد هم رسانههای اروپا و غرب و دستگاههای امنیتی اروپا و غرب، وزارت اطلاعات ایران را متهم کردند. آیا این سابقه در رای دادگاه برلین اثر داشت.
بله اثر داشت. علاوه بر آن در طول دوران دادگاه میکونوس، با حوادث دیگری مثل قتل فرخزاد در بن، حکم اعدام یک تبعه آلمانی در ایران به نام شیمکوس، بازداشت آقای باخمن عضو هیات رییسه اتاق بازرگانی ایران و آلمان و رییس دفتر شرکت ام.آ.ان آلمان، دستگیری تعداد دیگری از اتباع آلمانی همچون دیتریش فرش و اشلاگز در ایران روبهرو شدیم. علاوه بر همه اینها، تنها چند ماه قبل از ترور برلین، در آلمان آقای پتروس کارمند اداره مطبوعات فدرال دفتر صدراعظم آلمان به دستور دادستان فدرال آلمان به اتهام جاسوسی برای ایران بازداشت شد. هر یک از این حوادث نه تنها موجب تخریب روابط میشد، بلکه تاثیر مستقیم یا غیرمستقیم بر روند دادگاه داشت.
در حالی که پرونده میکونوس در دادگاه برلین در دست رسیدگی بود و با رایزنیها و جلسات مختلف بخش عمدهای از تبعات سوء آن مهار شده بود، تقریبا یکسال قبل از رای دادگاه میکونوس یعنی در اسفند 1374 کشتی ایرانی به نام ایران کلاهدوز با باری به مقصد مونیخ در بندر آنتورپ بلژیک توسط نیروهای پلیس و امنیتی مورد بازرسی قرار گرفت که متاسفانه در آن محموله خمپارهانداز یا موشک به مقصد مونیخ آلمان کشف شد که در کانتینرهای مواد غذایی و خیارشور مخفی شده بود. این حادثه قاچاق سلاح به خاک ناتو بود و دیگر طرف ما آلمان نبود، بلکه با امریکا و ناتو طرف بودیم. مقامات ناتو و آلمان هم این اقدام را «یک تهدید امنیتی علیه ناتو» میدانستند.
اما نکته حیرتآور در زمانبندی این ماجراست که بدین ترتیب بود:
٭ روز19 اسفند 1374 کشتی ایرانی به مقصد مونیخ در بندر آنتورپ بلژیک مورد بازرسی قرار گرفت و محموله خمپارهانداز یا موشک توسط امریکاییها کشف شد.
٭روز 23 اسفند 1374 کنفرانس جهانی مبارزه علیه تروریسم در شرمالشیخ مصر بود. یعنی حادثه صدور موشک چند روز قبل از این کنفرانس رخ داد.
٭ روز 24اسفند 1374 صدراعظم آلمان و رییسجمهور امریکا در کنفرانس دیدار کردند.
٭روز 25 اسفند 1374 صدراعظم به آلمان برگشت .
٭روز 26 اسفند 1374دادگاه حکم جلب آقای فلاحیان را صادر کرد. تا این مقطع دولت آلمان بر اساس ماده 153 قانون کیفری آلمان، مانع صدور حکم جلب شده بود.
وقتی که برای اعتراض با مقامات آلمانی دیدار کردم به من گفتند که امریکاییها جزییات قاچاق خمپاره را روی میز صدراعظم گذاشتند، حتی نام فردی که محموله را از تهران به بندرعباس حمل کرده، لذا کار از دست آلمان خارج است.
بعد از این حادثه بود که بنیصدر و شاهد سی (مصباحیمقدم) به دادگاه دعوت شدند و علیه ایران شهادت دادند. آقای مصباحی ادعا کرده بود که کارمند وزارت اطلاعات ایران بوده است. او به پاکستان گریخته و یکی، دو ماهی را در پاکستان گذرانده بود. طی این مدت در گرفتن پناهندگی سیاسی از سفارتهای اروپایی ناکام مانده بود تا اینکه توانسته بود سفارت فرانسه را متقاعد سازد که اطلاعات و اسناد مهمی دارد. او به محض ورود به فرانسه در اختیار سرویس اطلاعاتی فرانسه قرار داده میشود، سپس مدتی در اختیار سرویسهای اطلاعاتی امریکا و بلژیک و انگلیس قرار میگیرد و سرانجام هم تحت مراقبت ویژه انگلیسیها برای ادای شهادت به برلین اعزام میشود. بعد از این حوادث یعنی در آبان 1375 دادستان آلمان کیفرخواستی صادر کرده و قاضی هم پنج، شش ماه بعد یعنی در فروردین 1376 رای نهایی را صادرکرد.
اولین شانس تحول مهم در روابط با اروپا، توافقی بود که با فرانسه در مورد سفر میتران رییسجمهور این کشور به تهران صورت گرفت که با ترور بختیار منتفی شد. در آن مقطع من مدیرکل اروپای غربی در وزارت خارجه بودم. ولایتی وزیر خارجه وقت در مصاحبهای گفت: «ایجاد رابطه متعادل با اروپا از اولویتهای اصلی ما در سیاست خارجی بود. در میان کشورهای اروپایی نیز ما بیشترین وزن را به فرانسه دادیم و در حال فراهم کردن مقدمات سفر میتران به تهران بودیم که میتوانست نقطه عطفی در رابطه ایران و فرانسه و حتی اروپا باشد و باعث سرازیر شدن روسای کشورهای اروپایی به تهران میشد که ناگهان حادثه قتل بختیار رخ داد و همه چیز مختل شد.»
لذا با ترور بختیار چرخ توسعه روابط با فرانسه را پنچر کردند. من مدتی بعد در مهر 1369 به آلمان رفتم و ظرف دو سال اول ماموریت من، تقریبا نصف کابینه دو کشور دیدار کردند و با 14 میلیارد مارک، ایران در راس لیست اعتبارات بیمه دولتی هرمس قرار گرفت و دهها توافق مهم اقتصادی و صنعتی و فرهنگی و سیاسی امضا شد. تحولات بیسابقه در روابط ایران و آلمان موجب تنش سنگینی در روابط کشورهای امریکا-اسراییل-انگلیس با آلمان شد. رسانههای آلمان، امریکا و اروپا مرتب مینوشتند که روابط گرم ایران و آلمان یکی از مهمترین اختلافات بین رهبران آلمان و امریکا و اسراییل است. در این مقطع در تمام جلسات ناتو یا هفت کشور صنعتی موسوم به جی 7، شاهد مخالفت آلمان با امریکا در مورد اقدامات ضد ایران بودیم. روابط با سرعت غیرقابل انتظاری رو به توسعه بود که یکباره ترور میکونوس رخ داد و اولین ضربه مهلک به روند بازسازی و توسعه روابط وارد کرد.
من صلاحیت اظهارنظر ندارم، چون واقعا از عوامل دستاندرکار این حوادث بیاطلاع بودم و اکنون هم هستم. نه عوامل خودسر را میشناسم و نه ادعایی در مورد آنها دارم.
وزیر خارجه آقای ولایتی مسوول دستگاه دیپلماسی کشور بود. وی در مقطعی که مشاور بینالملل خمینی بودند در مصاحبهای در سال 1384 درباره تکرار خرابکاری در روابط ایران و کشورهای اروپایی خصوصا آلمان گفتند: «هر بار که روابط با کشورهای اروپایی به نتیجه میرسید، با یک خرابکاری روابط مختل میشد. در رابطه با آلمان ارتباط دو کشور به قدری نزدیک شده بود که هانس دیتریش گنشر، وزیر خارجه استثنایی آلمانها، برای اولینبار در مورد جنگ تحمیلی اعلام کرد که عراق متجاوز است. این مساله مانند بمب در دنیا صدا کرد. پس از پایان جنگ نیز رابطه ایران و آلمان رشد خیرهکنندهای داشت که با حادثه میکونوس متوقف شد.” اعتماد انلاین