روز چهارشنبه ۱۵ دی، ۱۴ نفر از همبندیهای سعید شیرزاد از بند ۴ سالن ۱۲ گوهردشت، در بیانیهای اعلام کردند که مدیریت زندان، سازمان زندانها و دادستانی تهران، به خواستههای صنفی آنها بیتوجه بودهاند. آنها تأکید میکنند که مطالبات سعید شیرزاد “قانونی، مشروع و صنفی” است.
سعید شیرزاد، فعال سیاسی و عضو “جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان” از ۴ هفته پیش در اعتراض به شرایط زندانیان محبوس در گوهردشت کرج و در اعتراض به رفتار با زندانیان و خانوادههایشان، لبهای خود را دوخته و اعتصاب غذا کرده است.
محسنی اژهای، سخنگو و معاون اول دستگاه قضایی گفته است که اعتصاب غذا در زندان، دستوری از خارج برای فشار به این قوه است.
در این بیانیه که دستنویس آن در اختیار رسانههای جمعی قرار داده شده، بر بیتوجهی به “استانداردسازی محل اسکان زندانیان در برخورداری از نور و تهویه مناسب، دسترسی زندانیان به تلفن، تسهیل شرایط ادامه تحصیل، ایجاد امکانات فرهنگی و ورزشی و حفط شان و کرامت زندانیان در اعزام به مراجع قضایی و بیمارستان” تاکید شده و این که با وجود آییننامه سازمان زندانها بر رایگان بودن خدمات دارویی و پزشکی، زندانیان مجبورند به ویژه در رابطه با تهیه داروهای تخصصی از جیب خود هزینه کنند.
امضاکنندگان بیانیه با ابراز نگرانی از پیامدها و عوارض اعتصاب غذای طولانی بر سلامت جسمانی زندانیان، از مقامات قضایی خواستهاند که هر چه زودتر به وضعیت سعید شیرزاد و مطالبات همگانی او رسیدگی کنند.
در سالن ۱۲ بند ۴ زندان گوهردشت، متجازو از ۶۰ زندانی سیاسی حضور دارند که ۲۰ نفرشان به اتهام محاربه، به حبسهای طولانی، ابد و یا اعدام محکوم شدهاند.
این زندانیان قبلا هم طی نامهنگاری با گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل، عفو بینالملل و دیدهبان حقوق بشر به نقض حقوق خود اعتراض کردهاند.
سعید شیرزاد ۲۸ سال دارد. او در ۱۸ خرداد ۱۳۹۳ بازداشت شده و بیش از دو ماه را در انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین گذراند. سپس در شهریور ۱۳۹۴ در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب محاکمه و به اتهام “اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور” به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد.
او چند روز قبل در پاسخ به درخواست شماری از بستگان زندانیان سیاسی و اعدامشدگان برای شکستن اعتصاب غذای خود نوشت: «بگذارید برای صدای بیصدایان دربند، این اعتصاب را پیش ببرم!»
سعید شیرزاد در نامهاش یادآوری کرد که برای خودش لب ندوخته و اعتراضی نکرده است: «این کردهام برای عزیزانی که جانشان این روزها در خطر است و صدایشان به جایی نمیرسد، صدای ضرب و شتمها، تحقیرها، توهینها، سرکوب و مرگهای خاموش در زندان.»