دوقلوهای شاه و شیخ، فرزندان استعمار

احاطه آخوندها در مراسم تحلیف رضا ”شاه کبیر” منتخب انگلیس ها در روز سوم اسفند سال ۱۲۹۹

بررسی اتفاقات یک قرن گذشته درایران زمین وضعیت اسفناک سیاسی ،اجتماعی و اقتصادی  ایران امروز را توضیح می دهد.

ایران نه تنها به آزادی بلکه مهمتر ازآن به استقلال نیازدارد. درحقیقت آزادی و استقلال دوقلوهای به هم چسبیده هستند که بدون یکی، دیگری هرگز وجود نخواهد داشت .

  شاه و شیخ فرزندان استعمار هستند  در حالی که آزادی و استقلال فرزندان انقلابیون هستند. 

ازاین رو شاه و شیخ که در ریشه یعنی در اندیشه ، استثمار وزن ستیزی و دین و ایران فروشی یکی هستند ولی در ظاهر متفاوتند، را می توان به دو قلو تشبیه کرد.

جنگ جهانی اول و دوم، نفوذ و حضور استعمار در ایران ازجمله زمینه های موثر در ساختار ایران امروز است.

 پادشاهان دیکتاتور بی لیاقت همگام با آخوندهای مرتجع نقش مزدوری شان را با سرکوب مردم و ازبین بردن نیروهای انقلابی وطن پرست و شاعران و نویسندگان و اندیشمندان در خدمت استعمار ایفا می کردند.

 امروز پس از گذشت صد سال کودتای استعماری – ارتجاعی در سال های ۱۲۹۹ و۱۳۳۲ می توان آشکارا به خدمات شاه و شیخ، در همزیستی با هم ، به استعمار علیه منافع مردم ایران اشاره کرد.

نقش آخوند شیخ فضل الله نوری ،آخوند ابوالقاسم کاشانی و رضا قزاق، محمد رضا پهلوی و خمینی و خامنه ای در تاریخ صد ساله اخیر ایران درهمکاری با هم و مزدوری استعمار در دین و ایران فروشی تا به امروز بسیار پررنگ است . 

نفوذ اسلام درایران  

ایران قرن ها توسط پادشاهان فرمانروایی می شد .حمله اعراب به ایران درزمان خلافت ابوبکر در قرن هفتم میلادی به امپراتوری ساسانی شروع و درزمان عثمان منجربه سقوط کامل دولت ساسانی و کشته شدن یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانیان شد. با افزوده شدن ایران به قلمرو خلافت اسلامی بتدریج ایرانیان به اسلام گرویدند.

جنبش مشروطه ایران و دستاوردهای آن 

جنبش مشروطه در سال ۱۲۸۴ با محدود شدن اختیارات پادشاه در نظام سلطنتی و نهادینه سازی حقوق اساسی مانند آزادی فردی، عدالت قضایی و حاکمیت قانون، آغاز شد.

در راستای آزادی و استقلال و مقابله با نیروی استعماری غالب در ایران (درآن زمان روس و انگلیس) و عوامل شان که در حاکمیت بودند،  جنبش های مردمی و انقلابی در جاهای مختلف ایران شکل گرفت . 

سال های  ۱۲۸۵-۱۳۰۵ ، درایران و جهان دوران تغییر و تحولات از قبیل جنگ جهانی اول ۱۲۹۲-۱۲۹۵و انقلاب ۱۹۱۷روسیه ، بود.

جنبش جنگل در گیلان، جنبش خیابانی در آذربایجان و جنبش خراسان  که هر سه،  شراره‌هایی سوزان از انقلاب مشروطه بودند، حاکمیت مرکزی را به چالش کشیدند، تا جایی که بسیاری از آزادی خواهان آرزوی فتح تهران را محقق شدنی می دیدند.

باید خاطرنشان کرد که گروهی از علمای شیعه ، که به مشروعه خواهان شهرت داشتند با اصول متعددی ازجمله آزادی و حاکمیت قانون بشری مخالفت کردند! در رآس آن ها شیخ فضل الله نوری قرار داشت که خمینی از او به عنوان مجاهد مجتهد و دارای مقامات عالیه و سمبل مبارزه علیه استعمار یاد کرد. جنبش مشروطه خواهی از سال ۱۲۸۴ با وقوع اعتراضات منتهی به انقلاب مشروطه شد.

استبداد صغیر به دوره ای یک ساله ازتاریخ سیاسی ایران اطلاق می شود که ازتیر۱۲۸۷،با به توپ بستن مجلس شورای ملی توسط محمدعلی شاه آغاز شد و در تیرماه ۱۲۸۸ با فتح تهران توسط مشروطه خواهان و پناهنده شدن محمدعلی شاه به سفارت روسیه تزاری پایان یافت.

دراین دوره عده ای از روزنامه نگاران ،نمایندگان مجلس و مشروطه خواهان دستگیر و اعدام شدند یا از تهران گریختند. این دوره یکی از دوران های سیاسی جنبش مشروطه ایران به  شمار می رود.

۲۲آبان ۱۲۸۷ شیخ فضل الله نوری که رهبری جماعتی که به مجلس حمله کرده بودند را به عهده داشت و از مشروعه خواهان بود، رسماً به جنگ با انقلاب مشروطه برخاست.

آزادی خواهان ایران پس از فتح تهران در سال ۱۲۸۸شیخ فضل الله را در روز ۷ شهریور به دار آویختند.

 شکست استبداد صغیر منجربه پایان حکومت پادشاهی مطلقه محمدعلی شاه در مرداد ۱۲۸۸ شد.

چگونه زمینه برای سلطنت رضا خان آماده شد

دو رخداد بزرگ جنگ جهانی اول۱۹۱۴-۱۹۱۷ (۱۲۹۵- ۱۲۹۲) و انقلاب ۱۹۱۷ روسیه  (۱۲۹۶)، هم جنبش آزادیخواهان مردم ایران و هم مسیر حاکمیت استعمار و ارتجاع را تحت تأثیر قرار داد.

طبق قرارداد معروف به ۱۹۱۹ یا قرارداد وثوق‌الدوله عملاً ایران پس ازترک روسیه از خاک ایران به قیمومیت مستقیم انگلستان در می آمد.

مردم ایران با خشم و فریاد یک پارچه علیه آن به پا خاستند. این جنبش مردمی شکست را به استعمار انگلیس تحمیل کرد. این طعم تلخ شکست، انگلستان را به این فکر انداخت که چون دیگر ملت‌ها نمی‌‌خواهند و دولت‌ها نمی‌توانند، حفظ شرایط موجود امکان ناپذیر است‌.

سال های قحطی بزرگ ۱۲۹۶- ۱۲۹۸ درپاییز۱۲۹۶ آغاز شد. شبه ”نسل کشی” و مصداق عینی جنایت علیه بشریت در دوران آخرین شاه قاجار، با نقش آفرینی انگلیس و روسیه زمینه را برای کشتار نیمی از جمعیت ایران آماده کرد و جمعیت از۲۰میلیون نفر به زیر ۱۰ میلیون تنزل کرد.

انتخاب رضا قزاق توسط انگلیسی ها را می توان با آوردن خمینی توسط استعمار به ایران در ۱۳۵۷ مقایسه کرد. رضا قزاق راهزن انقلاب مشروطه و خمینی راهزن انقلاب ضد سلطنتی در سال ۱۳۵۷ بود.

قلع و قمع نیروهای انقلابی و مبارز در همه ادوار این قرن ازجمله رضاخان و محمد رضا و خمینی و خامنه ای از بزرگترین خدمات به استعمار و شکستن کمر مقاومت مردم ایران بوده است .

جنبش های انقلابی و خدمات رضا قزاق به استعمار 

 در پاسخ به نیروهای استعماری غالب درایران و عواملش در حاکمیت می توان به خوبی از جنبش های مردمی و انقلابی مانند جنبش جنگل ،خیابانی در آذربایجان و جنبش خراسان که هر سه نتیجه ای ازانقلاب مشروطه بودند نام برد. 

وظیفه رضاشاه  سرکوب جنبش انقلابی مردم ایران و حفظ منافع استعمار و ترکیب جدید طبقات حاکم بود.

در جریان انقلاب مشروطه، در حالی ‌که میرزا کوچک خان جنگلی با قوای مهاجم روس‌ها می‌جنگید، رضاخان و استاروسلسکی، فرمانده روسی نیروی قزاق، از پشت به او حمله کردند.

هنگام اشغال ایران در ابتدای جنگ جهانی اول به دست روس‌ها، رضاخان به جنگ نیروهای دولت ملیون در همدان رفت و سپس همراه با نیروهای قزاقش تحت امر سپاه اشغالگر روس به فرماندهی «باراتف»، ژنرال اشغالگر روسی درآمد.

 کلنل محمدتقی خان پسیان، فرمانده نیروهای مقاومت ایران در همدان، هنگام اشغال ایران به دست روس ها، هم با سپاه اشغال گر روس و هم با رضاخان، قزاق مزدور روس‌ها می جنگید.

زمانی که ستار خان برای دفاع از انقلاب مشروطه و استقلال ایران، پنجه در پنجه محمدعلی شاه و امپراتوری روس و انگلیس انداخته بود، ”رضا ماکسیم” با مسلسل ماکسیمش، از پشت دیوارهای تبریز به سوی ستار خان و مجاهدان تبریز شلیک می‌کرد و در محاصره تبریز شرکت داشت.

روس‌ ها و انگلیس‌ ها هر دو تشنه به خون میرزا کوچک ‌خان بودند و رضاخان مأموریت نابودی جنبش‌ های ملی ایران را به نیابت از استعمار پیش می‌برد و اسمش را می ‌گذاشت تأمین امنیت و یکپارچگی ایران!

 رضاشاه قرارداد استعماری ”دارسی” را که رو به پایان بود، یک دوره دیگر تمدید کرد و از این راه سرمایه بیکران از جیب مردم ایران، روانه خزانه انگلستان نمود.

استعمار انگلستان و زمین داران بزرگ برای ایجاد تغییر در طبقات حاکم، قزاقی به نام رضا که در قلع و قمع آزادی خواهان مزدوری اش را به اثبات رسانده بود، را توسط ژنرال ادموند آیرون‌ساید برگزید وبا یک کودتای استعماری (سوم اسفند۱۲۹۹) به سلطنت (۱۳۰۴) رساندند. 

نقش آخوند ها در دوران پهلوی

 آخوند ابوالقاسم کاشانی و آخوند محمد بهبهانی دو آخوند سیاسی تهران و دشمن سرسخت مصدق بودند. این دو به جاسوسی برای سازمان های آمریکا و بریتانیا در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲و دریافت پول متهم بوده اند.

شیخ آن دوران دوقلوی شاه ، یکی از حامیان رضاخان در مجلس مؤسسان که او را ”شاه” کرد، آخوند بد نام ابوالقاسم کاشانی بود که بعدها نیز در کودتای ۱۳۲۰ علیه مصدق، به همکاری با استعمار و محمدرضا شاه پرداخت.

آخوند کاشانی در حمایت از شاه معتقد بود که بزرگترین اشتباه مصدق پایمال کردن قانون اساسی وعدم اطاعت از أوامر شاه بود!

 او همچنین اشتباه بزرگ مصدق را تلاش برای برقراری جمهوری شمرد وگفت: ”مصدق برای برقراری جمهوری می‌کوشید! او شاه را مجبور کرد ایران را ترک کند؛ اما شاه با عزت ومحبوبیت چند روز بعد برگشت. ملت شاه را دوست دارد.!”

آخوند کاشانی شاه را مردی تربیت شده، عاقل وبا تحصيلات می دانست وگفت: ” عقیده من این است که ایران سالیان دراز وحساسیت سلطنت دارد وفی الحقيقة وجود شاه یک جهت جامعی برای جمع آوری کلیه طبقات مردم به دور این مرکز ثابت است.”

ألبته آخوند ابوالقاسم کاشانی وآخوند محمد بهبهانی نقش مهمی در ترتیب دادن یک گروه ضد مصدق از ناحیه بازار به مرکز تهران را داشتند. طبق شواهد قرار شد مبلغ ده هزار دلار درهمکاری با سازمان سیا ازطرف شخصی به نام کرمیت روزولت در پاکت گذاشته واز طریق احمد آرامش به دست آخوند کاشانی برسد. این دو آخوند شعبان جعفری ملقب به ”شعبون بی مخ ” رابه طرفداری از شاه به خیابان ها آوردند تا مقدمه کودتای ارتش را فراهم کنند. 

رضاشاه پس از سلطنت 

رضاخان پس از نشستن به تخت سلطنت، حدود ۴۴ هزار سند از دست مردم گرفت و املاک و زمینهای ۲۱۶۷ روستا در گیلان و مازندران، تنکابن و نور و بسیاری جاهای دیگر را مالک شد. رضاشاه هنگام ترک ایران، ۶۸میلیون تومان در حساب شخصی خود در بانک ملی داشت این مبلغ برابر با بودجه دو سال کشور بود.

رضاشاه برای تضمین قدرت مطلق خود، روزنامه های مستقل را بست، و مصونیت پارلمانی را از نمایندگان گرفت و احزاب سیاسی را از بین برد.

بسیاری عشایر میهن پرستی که مرزهای کشور را در برابر هجوم بیگانگان حفظ کرده بودند نیز به دست رضاشاه قلع و قمع شدند. خلع سلاح و سرکوب عشایر بختیاری و قشقایی و لرستان و … توسط رضا شاه در خاطرات باقی مانده است.

رضاشاه در دوران سلطنتش بسیاری از مخالفان خود از قبیل میرزاده عشقی، فرخی یزدی،  واعظ قزوینی و سید حسن مدرس و … را کشت و نقاش نامی کمال الملک را تبعید کرد و تمامی هنرمندان آزاده را ریشه کن کرد.

در زمان رضا ‌شاه تمام دستاوردهای انقلاب مشروطه توسط وی از بین رفت، آزادیخواهان و روشنفکران نابود شدند. کوچکترین مخالفت را با شدیدترین شیوه سرکوب می‌کرد، بیش از ۱۵۰۰ تن از مردم مشهد در مسجد گوهر شاد را قتل عام و مجروح ساخت، به این دلیل که به بخشنامه اجباری شدن کلاه فرنگی برای ایرانیان (کلاه‌ شاپوی فرانسوی) و اقدامات رضاشاه علیه حجاب (شش ماه پیش از کشف حجاب رسمی)، معترض بودند.

برکناری و اخراج رضاشاه توسط سفارت انگلیس

سرانجام در سال ۱۳۲۰، پس از اشغال ایران به دست متفقین، با اولتیماتوم بریتانیا رضاشاه بدون کوچکترین مقاومت، مجبور به ترک ایران و واگذاری سلطنت به پسرش محمدرضا شد. سه سال بعد در ژوهانسبورگ در آفریقای جنوبی درگذشت.

سفارت انگلیس در شهریور ۱۳۲۰ در یک تلگراف آمرانه به رضاشاه ابلاغ کرد که از سلطنت کنار برود. متن تلگراف به این شرح است : ”اعلیحضرت لطفاً از سلطنت کناره گیری کرده و تخت را به پسر ارشد و ولیعهد واگذار نمایند. ما نسبت به ولیعهد نظر مساعدی داریم و از سلطنتش حمایت خواهیم کرد. مبادا اعلیحضرت تصور کنند که راه ‌حل دیگری وجود دارد”.

محمدرضا شاه در مورد پدرش رضاخان به سفارت آمریکا در تهران گفته بود: ”انگلیسی ها خاندان قاجار را بیرون انداختند و پدرم را سر کار آوردند”. همچنین شاه می‌افزاید: ”اگر انگلیسیها می‌خواهند که من بروم، باید فوراً بدانم تا بی ‌سر و صدا بروم”.

به این ترتیب رضاشاه وقتی آمد یک قزاق بیسواد و فقیر بود، اما وقتی رفت، گرچه باز هم بیسواد بود، اما به اندازه۲سال بودجه مملکت، یعنی ۶۸میلیون تومان ثروت داشت.

مهم ترین وقایع در سلطنت محمد رضا پهلوی

محمد رضا پهلوی در سال ۱۳۲۰دربحبوحه جنگ جهانی دوم ۱۹۳۹ -۱۹۴۵(۱۳۱۸-۱۳۲۴) هم زمان با اشغال ایران به پادشاهی رسید و با انقلاب ۱۳۵۷ بر کنار شد. او آخرین شاه ایران است .

مدتی پس از نجات ازیک ترور نافرجام ، با تشکیل مجلس سنا، بر قدرت او افزوده شد. در دوران پادشاهی او، صنعت نفت ایران در راستای نهضت ضد استعماری به رهبری محمد مصدق ملی شد. مصدق از طرفداران انقلاب مشروطه ایران و معتقد بود که مقام سلطنت فقط باید نمادی برای وحدت کشور باشد. او در دوران نخست وزیری کوشید تا قدرت شاه را محدود به چارچوب مشخص شده آن در قانون اساسی مشروطه کند و نهادهای مدنی را تقویت کند.

بزرگترین دغدغه بریتانیایی‌ها درایران، منافع مالی یا به عبارت دیگر، منابع نفت بود. در مقابل، حضور آمریکایی‌ها در ایران، تازه بود. نفت ایران در اندازه ای نبود که برای آمریکا حیاتی باشد. به همین جهت نیز آمریکا تا سال ۱۳۳۲(۱۹۵۳) هوادار ملی شدن نفت ایران بود. مهمترین دلیل آن افزایش بی‌ سابقه کمک‌ های مالی دولت آمریکا در دوران نخست‌ وزیری مصدق به ایران بود.

ولی بریتانیایی‌ها برای همراه کردن آمریکایی‌ها در مورد کودتا سعی در قوی جلوه دادن احتمال به قدرت رسیدن کمونیست ها داشتند. اسناد منتشر شده وزارت امورخارجه ایالات متحده آمریکا به خوبی نشان می دهد که آمریکایی ها درایران بیش از هرچیز نگرانی های ژئواستراتژیک داشتند.

در سال ۱۳۳۲با پشتیبانی سازمان سیا (اطلاعات مرکزی آمریکا) و ام آی ۶ (امنیت خارجی بریتانیا )  کودتایی برای برکناری مصدق به راه افتاد.

مصدق همچنان پس از کودتای ۲۸ مرداد منتقد دخالت شاه در امر حکومت بود.

با شکست خوردن کودتای ۲۵ مرداد محمدرضا شاه ایران را ترک کرد ولی با موفقیت کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ مصدق بر کنار شد و شاه به ایران بازگشت.

باورهای دینی محمدرضا شاه 

محمد رضا شاه خود را یک مومن واقعی می دانست. در کودکی زمانی که به بیماری تیفویید مبتلا شده بود پس از آن که پزشک گفته بود: ”تنها کاردیگری که ازدست ما برمی آید دعا کردن است ”، اودریک رویا، علی بن ابی طالب را دید که برای او داروی شفابخشی آورد.

محمد رضا باور داشت که ارتباطی میان آن مکاشفه وبهبودی اش وجود داشته است.

او در سفری به امامزاده داوود درحال سقوط از اسب در رویا دید که ابوالفضل العباس او را از سقوط نجات داد. 

محمد رضا در مکاشفه دیگری درباره ملاقاتش با امام زمان در کتاب خود تعریف کرده است.

درضمن او در مصاحبه ای پیش ازمرگ در قاهره عنوان کرد که اعتقادات مذهبی، بخش قلبی وروحانی هر جامعه است وبدون آن جامعه به انحطاط کشیده خواهد شد.

اوهمچنین دراین مصاحبه ادیان واقعی را بهترین تضمین سلامت اخلاقی واستحكام روحانی جامعه دانست.

کم اهمیت شمردن و تحقیر زنان

محمدرضا پهلوی در مصاحبه خود در پاسخ سوال اوریانا فالاچی درباره نقش و اهمیت زنان می‌گوید : من زنان را دستکم نمی‌گیرم. هیچ کس نباید فراموش کند که من پسر مردی هستم که حجاب را از سر زنان برداشت اما واقعیت این است که در زندگی یک مرد، زنان زمانی اهمیت پیدا می‌کنند که زیبا و جذاب باشند! من نمی‌فهمم این فمینیست‌ها چه می‌خواهند. (خطاب به خبرنگار ایتالیایی) شما (زنها) ممکن است در چشم قانون (با مردان) برابر باشید اما با عرض پوزش، از نظر توانمندی، نه!’

او در ادامه از فالاچی می خواهد به او بگوید که آیا زنی را در تاریخ سراغ دارد که مانند “میکل‌آنژ” یا “باخ” کار بزرگی انجام داده باشد وبدون آن که منتظر پاسخ خبرنگار بماند خودش پاسخ می دهد که زنان هیچ کار بزرگی در تاریخ انجام نداده اند. شاه سپس می‌گوید زنان حتی یک “آشپز بزرگ” نیز به تاریخ هدیه نداده اند.”

از کودتای ۲۸مرداد ۱۳۳۲ تا انقلاب ۲۲ بهمن ۱۳۵۷

کنفرانس گوادلوپ یا نشست گوادلوپ نام جلسه‌ای است که از ۱۴ تا ۱۷ دی‌ ماه ۱۳۵۷(۴ تا ۷ ژانویه ۱۹۷۹) با شرکت سران چهار کشور قدرتمند جهان یعنی آمریکا، فرانسه، انگلیس وآلمان غربی در جزیره گوادلوپ برگزار شد.

کنفرانس گوادلوپ به دعوت والری ژیسکاردستن رئیس جمهور وقت فرانسه وبا شرکت جیمی کارتر رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، جیمز کالاهان نخست وزیر بریتانیا وهلموت اشمیت صدر أعظم آلمان غربی در جزیره گوادلوپ، یکی از شهرستان‌های فرانسه در دریای کارائیپ برگزار شد.

جرقه انقلاب ضد سلطنتی در ایران از یک سال قبل زده شده بود. در جریان انقلاب ضد سلطنتی ودر آستانه برگزاری نشست گوادلوپ اوضاع اجتماعی ایران به شدت به هم ریخته بود.

 ژیسکاردستن در کتاب خاطرات خود نقل می‌کند که کالاهان نگاه واقع بینانه‌ای نسبت به اوضاع ایران داشت ومعتقد بود که شاه از دست رفته است.

آنها به توافق رسیدند که شاه از ایران رفته وخمینی در یک انتقال قدرت آرام جای او را بگیرد تا منافع آمریکا ومتحدینش به خطر نیفتند.

درایران از برکناری رضا شاه پهلوی  در سال ۱۳۲۰تا  کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، طولانی ترین زمان برای فضای باز سیاسی به وجود آمد. روشنفکران و نه روحانیون ، سازمان های غیرمذهبی،  ابتدا حزب توده و سپس جبهه ملی ایران به رهبری مصدق با موفقیت طبقات متوسط و طبقه کارگر شهری را علیه ساختار قدرت جذب می کردند.

 دیکتاتوری شاه پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲با سرکوب احزاب و جنبش های انقلابی و اعدام و زندانی کردن رهبران واقعی مردم و ازمیان برداشتن همه احزاب و تشکلات دمکراتیک، تنها راه ارتجاع مذهبی و شبکه آخوندی را باز گذاشت که خمینی برآن سوار شد.

ژنرال ۴ ستاره نیروی هوایی آمریکا، رابرت ارنست هایزر، فرستاده نظامی کارتردر۱۴ دی ۱۳۵۷ به ایران وارد شد و با شاه دیدار کرد. او پیام درخواست خروج بدون معطلی شاه از ایران را به او ابلاغ کند.

دراین زمان آمریکا و اروپا برنامه های ورود روح الله خمینی به ایران را فراهم کردند و رمزی کلارک در۲۳ ژانویه ۱۹۷۹پس ازیک سفر هشت روزه به تهران ، به پاریس رفت و با  خمینی دیدار کرد.

جالب توجه است که شاه از والری ژیسکاردستن خواسته بود که مقدمات پذیرایی و آسایش خمینی را فراهم کند در غیر این صورت هرگز دولت فرانسه را نخواهد بخشید! 

یک چارتر هواپیمایی ایرفرانس از پاریس به تهران کریه شده توسط ابوالحسن بنی صدر، اولین رئیس جمهور رژیم درروز۱۲ بهمن ۱۳۵۷ همراه چندین نفر همراه در فرودگاه مهرآباد تهران به زمین نشست و این هواپیما را چند فروند هواپیمای اف ۱۶ آمریکایی اسکورت می کردند.

به این ترتیب استعمار ،انقلاب مردم ایران در ۱۳۵۷را ربود و ، با یک جایگزینی بین شاه و شیخ ، به گفته مسعود رجوی ”ولیعهد واقعی شاه که به واقع  خمینی بود ” را بر مسند ”سلطنت  مطلقه فقیه ” به جای ”سلطنت مطلقه شاهنشاهی ” نشاند.

درحقیقت بذر انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ توسط استعمار، والد شاه و شیخ ، در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ کاشته شده بود که در ۱۳۵۷ در غیاب نیروهای انقلابی و مردمی به میوه تلخ مبدل شد .

 ”خمینی مأموریت یافت انقلابیونی را که شاه فرصت وامکان ازمیان بردن آنها را نیافته بود،  یا اعدام کند و یا وادار به جلای وطن نماید.”

براستی مسعود رجوی در ۱۴ بهمن ۱۴۰۰ گفت: ”سیاست ”نه شاه ، نه شیخ” میراث و ادامه تکامل تاریخی راهبرد مصدقی موازنه منفی است. این تنها سیاست دموکراتیک و ملی و میهنی و انقلابی در شرایط تاریخی کنونی است.”

کانون های شورشی ، حلقه مفقوده، فرزندان انقلابی عاشق آزادی و استقلال ایران، مشتاق هستند تا بذر کاشته شده در جنبش مشروطه برای آزادی و استقلال ایران را با سرنگون کردن رژیم جهل وجنایت به ثمر برسانند. آرزویی که مردم ایران بیش از یک قرن در انتظار آن هستند.   

افسانه اسکویی

آپریل ۲۰۲۲