دکتر زری اصفهانی: ایرج مصداقی باز فیل هوا کرده است!

این نوشته تقدیم به دوستان جوانم درایران است که درپی تلاش برای یافتن راه صحیح مبارزه برعلیه جمهوری اسلامی هستند و گاهگاهی مطالبی را با من به بحث میگذارند . این مطلب را نه برای جوابگویی به مصداقی و مصداقی ها بلکه برای آنها نوشته ام.

مطلب جدید و مفصلی را از ایرج مصداقی در سایت اش میتوانید بخوانید . او طبق معمول   همه خود شیفتگان  که در دم و دستگاه این جماعت از قضا  زیاد  هم می بینید  سال گذشته  چیزی نوشته است به اسم گزارش 92  وبعد  هم که دیده است چندان اثری که فکر میکرد نداشته است و  بقول معروف آنهایی که او فکر میکرد با این نوشته  مجاهدین را ترک میکنند و دنبال زندگیشان میروند   و مبارزه با جمهوری اسلامی را رها  کرده مثل او وشرکایش به مبارزه با مجاهدین درعوض خواهند پرداخت ،اعتنایی نکردند و سنگر خود را ترک نکردند  ، حالا دوباره درسالروز آن چیز ،  چیز دیگری  نوشته است  که باز یک عده را برگرداند به خواندن مطلب قبلی و خودش هم با روشن کردن شمعی جلوی کامپیوترش و خوردن یک  کیک خامه ای سالروز آن نوشته  را گرامی بدارد . و درخواص آن نوشته قبلی چیزهایی که تکرار مکررات است باز بنویسد و توضیح دهد که ای کسانی که با بی توجهی از آن  ترهات گه ر بار گذشتید  بدانید و آگاه باشید که چه کشفیاتی من کرده بودم و چه رازهای بزرگی را افشاء کرده بودم . خلاصه مراقب باشید که بی نصیب و ناکام و ناخوانده از دنیا نروید!!

 

یاد بازارهای کوچه

مهران و خیابان لاله زار بخیر . مثلا  فروشنده  لباس زنانه که معمولا مرد بود یک پیراهن گل گلی تن اش میکرد و روی بساط  فروشش می ایستاد و فریاد میزد که اگر نبرید پشیمان خواهید شد ! حالا نقل نویسندگانی از نوع مصداقی و یارانش است که سر بساط کسادشان ایستاده اند و به هزاران ترفند در صدد جذب مشتری هستند.

این پدر بیامرز که با اولین گزارشش که نامش 92 بود و با مقدمه چینی  برخی سیاسیون محیل و روباهان مکار دیگر فکر میکرد که باعث خودکشی ده ها  وصد ها  مایا کوفسکی میشود و نشد !!( شاید لازم به توضیح نباشد که دربرخی روایات از خودکشی مایا کوفسکی شاعر معروف سالهای انقلاب  بلشویکی درروسیه  نوشته بودند که او بعد از شنیدن گزارش خروشجف از جنایات استالین از آن جلسه خارج شد  ومستقیم رفت و خودش را کشت ) حالا مال 93 را نوشته است و بقول خودش پخته تر و سال بعد هم 94 را می نویسد و بازهم پخته پخته تر و به همین منوال روزگار سرخواهد کرد . زیرا که عشق لایزال این جناب به خودش و اسم اش و نوشته هایش مثل اغلب هم سفره هایش سیری ناپذیر است . و دیگر چیزی نمانده است که به جای مهر و جانماز یک آینه جلوی خودش روی زمین بگذارد و رویش نماز بخواند . و یا به جای آن یک گزارش از گزارشات مکررش را مهر نمازش کند  !

این بنده خدا  آنچنان این گزارشات و  سالروز  گزارشات را جدی میگیرد و پامنبرهایش هم طوری آنها را جدی میگیرند . که  انگار که مثلا قانون اساسی جدیدی برای کشوری نوشته است و سالروزش را هرساله برای خودش جشن میگیرد . این آدم که براستی مصداق آن ضرب المثل معروف ” خود  خوانی  و خود رقصی و خود نیز بخندی  “”  است همانطور که درکتاب های خاطرات زندانش نوشته است که درتنهایی سلول برای خودش جشن تولد و  سالگرد های مختلف میگرفته بنا برهمان عادت هم برای خودش و  نوشته های بی مثال  اش  البته سالروز و روز شمار و اینها برپا میکند .

حالا بپردازیم به نوشته تازه اش .  باور کنید که قصد طنز نویسی ندارم . ولی گاهی چیزهایی را آدم می بیند و می شنود که فقط با زبان طنز میشود توضیح شان داد و هرچه ذهن ادمی تلاش میکند که برود بطور جدی سر اصل مطلب  ،  نمیتواند و بی اختیار خنده  و خو شرویی جای جدیت و اخم و تخم را میگیرد   حالا برویم توی این هوای بارانی  و نیمه شبی یک گرد ش مختصری   دراین نوشته تازه جناب ایشان که خودش و هواداران رو به افول و  نزول و سقوطش  اش آنرا قانون اساسی مملکت خالی از سکنه خودشان  و یا  مانیفست  مکتب تازه شان پنداشته اند ، بپردازیم  . لابد یادتان هست داستان آن دیوانه ای که کتاب قطوری  را پیش دکتر ش برد . و گفت من این کتاب را نوشته ام .  دکتر باتعجب گفت راستی  همه این هفتصد صفحه کتاب را خودت به تنهایی نوشته ای ؟ دیوانه گفت بله . و شروع به خواندن کرد . ” تک سواری روی زین اسب اش پرید و گفت هی هی ” دکتر گفت  خب ادامه بده . دیوانه گفت آخرزیاد است خسته میشوم . میدهم خودت بخوانی . دکتر کتاب را گرفت و خواند   ” هی هی هی هی و یعنی تمام هفتصد صفحه کتاب نوشته شده .بود هی هی هی هی دکتر پرسید که چرا همه اش نوشته ای هی هی هی . دیوانه حق به جانب گفت . آخر !!!هرکاری کرد اسب از جایش تکان نخورد

از ابتدای نوشته تازه  جناب مصداقی که مصداق همان کتاب هی هی هی هی است  شروع میکنیم ” و باهم گام به گام پیش می رویم

می دانید که این جنابان دایم از اینکه کسی به سئوالاتشان جواب نمیدهد شکوه و شکایت میکنند . هرچند البته چیزهایی که می نویسند سئوال نیست و انتقاد هم نیست بلکه محاکمه است و توهین است و اتهام است ولی با این وجود من بدم نمی آید کمی با آنها کلنجار بروم   و سربه سر بگذارم . گرچه اینها هیچکسی را درمقام جواب گویی قبول ندارند وفقط خود مسعود رجوی را میخواهند !! بقول قدیمی ها موندشان خیلی بالاست

نوشته های ایشان با خط قرمز است

ین گزارش را در فروردین ۱۳۹۳نوشتم و قصد داشتم آن را به مناسبت سالگرد انتشار «گزارش ۹۲» در اردیبهشت‌ماه انتشار دهم. اما از آن‌جایی که مسئولان مجاهدین مدعی شدند: «گردهمایی ۲۷ ژوئن»، مصادف با ۶ تیرماه ۱۳۹۳ این سازمان در پاریس، «تاثیر مرگبار و خفه کننده‌ای برای خمینی و ازناب [اذناب] دیر و دور و اخیرش دارد»، تصمیم گرفتم تا روشن شدن «تأثیر مرگبار و خفه‌کننده»‌ی این گردهمایی منتظر شوم تا مبادا این گزارش از «تأثیرات» این «رویداد بزرگ» و  «خیر عظیم» سالانه که به خاطر برگزاری مسابقات جام جهانی فوتبال و شرکت تیم ملی فوتبال ایران در این دوره از مسابقات، ده روز به تعویق افتاده، بکاهد

 

خب دراین چند سطر اول که چیزی نیست جز همان هنداونه های بزر گی که معمولا اوو دیگر معتقدان مذهب خود شیفتگی که دراطراف او و هم سنگر او هستند ،  زیر بغل خودشان میگذارند  و بازار مکاره و مسخره تبلیغات برای خود راه می اندازند

چنین مقدمه ای برای این نویسنده  ” هی هی هی هی ”  به جای همان جمله  البته واضح و مبرهن است که درانشاء های قدیمی اش  بکار می برده است  ،  جانشین شده است “”این نوشته را برای چنان روزی نوشته بودم و بعد بدلیل اینکه چنین شد عقب اش انداختم و چنان شد را معمولا همیشه سرفصل مطالبش خواهید یافت . اینکه او چه عشق و علاقه ای به این تاریخ هایی که از خودش درمیآورد دارد هم باز ریشه دربیماری اش دارد .  آخر پدر بیامرز حالا مثلا برای خواننده چه فرقی میکند که تو کی این مطلب را نوشته ای و کی میخواسته ای چاپش کنی و بعد کی چاپ شد ه و این طول وتفصیل های بیهوده و وقت گیر هم از صفات برجسته نویسندگی این جناب است . میخواسته است اینها را چاپ کند زودتر بعد دیده است مجاهدین برنامه سالانه شان را دارند و البته چاپ نکرده است ( به این دلیل که مسلما همه آنها  و هوادارانش سرگرم یک کار عظیم بوده اند ووقت خواندن این چیزها را نداشته اند )  و ترسیده است که بقول معروف سرد  شود و ازد هان بیفتد !! واو هم که  متخصص وقت شناسی است و از مورچه ها  هم دراین زمینه خبره ترا ست ،( مورچه ها بسرعت درمی یابند که کی هوا بارانی است و کی افتابی است !!) این میدانسته و  چاپ مطلب اش را عقب انداخته و میگوید که فکر کردم مجاهدین از این تظاهرات نتیجه ای میگیرند !

با ید گفت هه هه هه   ، ما هم البته به این استدلال  خندیدیم  .شما اگر شارلاتینسیم را بدرستی شناخته باشید از همان لحظه ای که شارلاتان دهان باز میکند و الف را میگوید تا یای پایان آن را بخوبی متوجه میشوید    و باید فقط شما یک لبخند بزنید و بزرگوارانه رهایش کنید

آخر ای خود شیفته بیمار !چه کسی بتو وعده داده بود که بعد از گرد هم آیی ویلپنت مجاهدین قرار است چیزی عوض شود و کدام عقل سلیمی چنین فکر میکرده که بعد از ویلپنت مثلا جمهوری اسلامی میرود پی کارش که تو خواسته ای اول نتایج آنرا ببینی و بعد نوشته ات را چا پ کنی . می بینید که دروغگو با همان جمله اولش افشاء میشود

 

خب این از این  و اما

گردهمایی سالانه‌ای که مسعود رجوی از سال ۲۰۰۳ با تغییر تقویم «مقاومت» و جایگزینی ۱۷ ژوئن، روز دستگیری مریم رجوی در پاریس به جای ۳۰ خرداد (۲۰ ژوئن)، روز شهدا و زندانیان سیاسی و آغاز مقاومت سراسری مسلحانه، با برگزاری آن می‌کوشد در اذهان هوادارانش جا بیاندازد که اهمیت این روز و دستگیری مریم رجوی، از آغاز سرکوب تمام عیار خمینی و شروع مقاومت مسلحانه و آن‌همه جانفشانی و پایمردی و مقاومت مهم‌تر و تعیین‌کننده‌تر بوده است.

 

بعد البته درپرانتز هم همانطوری مثل همیشه چیزهایی را به هم می چسباند  که اغلب دروغ محض است و فقط خوانندگانی که زیاد اطلاعی ندارند او از چه چیزی صحبت میکند ممکن است گولش را بخورند . مثل اینکه روز تظاهرات سی خرداد به مناسبت سالگر د زندانیا ن سیاسی و سی خرداد سال 60 را مجاهدین عوض کرده اند و تبدیل کرده اند به سالگرد حمله 17 ژوئن در پاریس به مجاهدین  و اینکه مجاهدین میخواهند اهمیت 17 ژوئن را بیشتر از سی خرداد جلوه دهند !! خیلی جالب است که مجاهدین از طرف همین جناب و همکاران و هم فکرانش متهم اند که خودشان سی خرداد را بوجود آوردند و سرآغاز همه آنچه به اسم مجاهدین درتاریخ معاصر ایران ثبت شده است هم سی خرداد سال شصت است و حالا همین مجاهدین تصمیم گرفته اند که آنرا کم رنگ کنند !  و فراموش کنند   هرچند که  همین مجاهدین بوده اند که مبارزه مسلحانه را شروع کرده و همه جانفشانی ها و پایمردیها را خودشان بینان گذاری کرده اند وحالا میخواهند آنهمه را هم که خودشان کرده اند برای شادی و تعجب و اعتراض بخصوص جناب ایرج مصداقی کم رنگ کنند و نابود کنند که اینهم البته از عجایب خلقت است و البته از جناب پشت سر هم اندازی مثل او توقع دیگری هم نمیشود داشت که درهرجمله اش و هر پاراگراف اش چند دروغ را مخلوط هم و با هم نگنجاند

برویم جلوتر

 
اگر پیامبر اسلام پس از پیروزی‌‌های اولیه، برای آن که توجه مسلمین را به مکه و دژ مستحکم و پایگاه اصلی «کفار» و دشمنان جلب کند و فتح‌ آن را در دستور کار خود قرار دهد قبله مسلمین را از بیت‌المقدس به مکه تغییر داد، مسعود رجوی با به بن‌بست رسیدن استراتژی ارتش آزادیبخش و شکست تئوری جنگ آزادیبخش نوین، این جایگزینی را انجام داد که پیام آن تغییر نگاه از تحولات داخلی به خارجی است و به همین دلیل کلیه‌ی مدعوین و سخنرانان این گردهمایی، خارجی و به ویژه آمریکایی هستند.   

 

بلافاصله جناب تاریخ دان و همه چیزدان که هم متخصص تاریخ نویسی است هم متخصص تاریخ ادیان است و هم همه چیزهای دیگر  برمیگردد به پیغمبر اسلام و تغییر قبله مسلمین و اینکه اساسا اینها چه ربطی با هم دارند هم معلو م نیست . هیچ کجای تاریخ اسلام گفته نشده است که پیغمیر به خودی خود و بنا به خواست خودش قبله مسلمین را عوض کرده است ! این درقرآن نوشته شده است و قرآن هم تا کنون قرار بوده کلا م خدا باشد نه کلام محمد ولی البته ایرج مصداقی همه چیز دان است . این را از یا د نبریم . جایی که برای کلاه گذاری سر خواننده لازم است مسلمان میشود و جایی که باز برای همین منظور نیاز باشد لائیک میشود . و معجون عجیبی از همه چیز است . مثلا جایی که قرار است امام حسین کاری کرده باشد که مسعود رجوی نکرده باشد او معتقد به امام حسین میشود و درعین حال درجمله بعدی اگر که  دین و پیامبر و امام و اینها به نفعش نباشد کلا میشود لائیک و خدا نشناس . این را میگویند بوقلمون فلسفی – سیاسی

حالا ادامه میدهد که مسعود رجوی هم از محمد پیامبر مسلمین یاد گرفته است !  و استراتژی جنگ آزادیبخش نوین را چون شکست خورده کنار گذاشته تا نگاه ها را از مسایل داخلی به خارجی تغییر دهد و و این باز باعث شده است که کلیه مدعوین خارجی و بویژه آمریکایی باشند !! درهمین جا باید گفت جل الخالق . چطور همه چیز را با چسب اهو به هم چسبانده است و درچند سطر هم تاریخ اسلام . هم تاریخ کعبه هم تاریخ قبله مسلمین و هم شکست جنگ آزادیبخش نوین و استراتژی آن و کنار گذاشتن این استراتژی از طرف مجاهدین و بعد هم تعطیل کردن تحولات داخلی بالکل و جایگزین کردن تحولات خارجی ! که همه را هم ایشان بادیدن مهمان های خارجی در گرد هم آیی مجاهدین نتیجه گیری کرده است ! بازهم بگویم جل الخالق . ( فتبارک الله احسن الخالقین ) که اگر مفسر وتاریخ دان هم خلق میکند با چه محسناتی خلق میکند ! تاریخ دانی مثل آچار فرانسه که هم از چین و ماچین خبردارد و هم از شرق و غرب و استکبار و داخل و خارج و همه چیز و همه جای این کره خاکی و البته  کرات دیگر هم.

حداقل این جناب  آقا که سراپای وجودش را بدل به چشم و گوش کرده است تا همه آنچه درمجاهدین میگذرد را بشنود و ببیند و ببوید و بکاود  و نتیجه گیری البته منفی بکند حداقل میرفت مهمان های خارجی آن گرد هم آیی را یک حساب سرانگشتی میکرد که از کدام کشورها بیشتر بوده اند . و آیا فرانسوی ها و چپ ها بیشتر بودند یا آمریکایی ها  و راست ها . بقیه داستان اش هم که نیاز به بحث بیشتر ندارد . و خواننده حتما عقل و درکش از نویسنده بیشتر است بخصوص از یک نویسنده بیمار .

برویم جلو

خوشبختانه تأخیر در انتشار این «گزارش»، موجب غنی‌تر شدن آن و افزودن تحولات اخیر به مجموعه‌ی قبلی شد.

 

خوشبختانه که نوشته اش را به دلیل آوانس دادن به مجاهدین و  کار خیری درحق مجاهدین کردن  عقب انداخت و نتیجه اش هم غنی تر شدن نوشته شد . بسیار هم عالی . براستی هم که به همان اندازه که اتم ها در دست ملاها  دارند غنی میشوند جناب ایشان هم نوشته هایشان را روز به روز از نفرت و دروغ  و پلشتی و توهین و اتهام  سرشار تر و غنی تر میکند . مبارکشان باشد انشاء الله تعالی  که لابد بمبی میشوند این نوشته ها درنهایت و کل اپوزیسیون جمهوری اسلامی را به حول وقوه الهی منفجر میکنند ! چیزی که ایشان و شرکاء همیشه دعای روز و شب شان برای تحقق آنست

برویم جلو . دراینجا کمی از وضع داخل ایران هم میگوید و خرابی ها و غیره و اینها  والبته چاره همان آن مشکلات را هم ارائه میدهد و آن اینکه هرکسی بنشیند نقدی بر اپوزیسیون  رادیکال و سرنگونی طلب بنویسد و کند و کاو کند که اپوزیسیون جمهوری اسلامی چه اشکالاتی داشته است که باعث شده جمهوری اسلامی سرنگون نشود!!   این را میگویند  محلل همه جانبه !  تمام دلایل نرفتن جمهوری اسلامی درایران  اشکالات
اپوزیسیون آن بوده است !!
همانطور که مثلا دلایل نرفتن بشار اسد ، اشکالات اپوزیسیون آنست و بروید تا به آخر

 

خب راه حل همه مسایل درداخل ایران هم روشن شد . راه حل اعدام های بی وقفه ، شلاق زدنها و شکنجه کردن ها و خرابی های محیط زیست و بیکاری و اعتیاد و فقر و فاقه مردم این است که

هرکس به سهم خود موظف است راجع به آنچه تا کنون گذشته روشنگری کرده، واقعیتها را به مردم گزارش دهد!!  و البته واقعیات درون اپوزیسیون و البته فقط مجاهدین خلق و نه کس دیگری را

دراینجا بازهم نا خود آگاه   و خود آگاه باید گفت که جل الخالق !
از مقدمه بگذریم و برویم سر سئوالاتی که جناب ایشان جمع بندی کرده است وهمه حاصل آنهمه نوشتن هایش هم همین ها بوده است که گویا با مطرح کردن این سئوالات دیگر مجاهدین کاملا از صحنه خارج خواهند شد و ایشان هم انتقام سالیان و سالیان خودش را از آنها خواهد گرفت . یعنی انتقام جوانی برباد رفته اش را که چرا وارد مبارزه با جمهوری اسلامی شد و چرا به زندان افتاد و چرا اصلا درایران انقلاب ضد سلطنتی به کمک مجاهدین شدو وهرچه را که او داشت واز جمله خانواده ای شاهدوست و مرفه را از و گرفت  ه ،

”۳- آیا مسعود رجوی وعدهی سرنگونی ۶ ماهه در سار ۶۰ داده بود؟ آیا وی در سه دههی گذشته در مقاط

دیگر وعدهی سرنگونی داده است؟ مجاهدین در دو دههی گذشته چند بار »فا « و »مرحله« و »دوران« و

»فیل« سرنگونی و »ساعت سین« و »تعیین تکلیف نهایی« و … اعالم کردهاند؟ فرماندهان ارتش آ ادی خش

چند بار آمادگی خود را برای حملهی نهایی و سرنگونی رژیم اعالم کردهاند؟ در حار حاضر مجاهدین مدعی

»مرحلهی اایانی رژیم« هستند، این مرحله چقدر طور میکشد؟ آیا مانبندی برای آن قائل شدهاند؟

۹-آیا مسعود رجوی در »جم بندی یکساله مقاومت« در سار ۶۳، سرنگونی کوتاه مدت رژیم را یک تا سه ساله،

میان مدت را سه تا انج ساله و طوالنی مدت را بیش ا ۵سار تحلیل نکرد؟ چند سار دیگر باید ص ر

درکپی بعضی کلمات اشکال پیش آمده است که میتوانید به متن اصلی مراجعه کنید

 

نخیر مسعود رجوی وعده سرنگونی 6 ماهه به کسی نداده بود . جایی درهیچ اطلاعیه ای و نشریه ای چنین وعده ای نیامده بود  و با نوشته ای با امضای مشخص مسعود رجوی . البته هواداران مجاهدین تحلیل هایی راجع به شرایط آن موقع داشتند . زمانی که یکی یکی سردمداران جمهوری اسلامی در انفجارات متعدد میمردند و درنماز جمعه ها تکه تکه میشدند و درخاطرات خودشان هم الان میخوانید که از ترس مجاهدین از خانه نمیتوانستند بیرون بیایند  . بله هرانسان سیاسی در آن وقت فکر میکرد که این رژیم با اینهمه بحران هایی که دست به گریبان است و با وجود جنگی که همه چیز را بهم ریخته بودمیتواند حتی با یک کودتای نظامی سرنگون شود . بارها و بارها درتاریخ چنین اتفاقی افتاده بود و اساسا هم چیز عجیب و غریبی نبود. اینکه چه شد که سرنگون نشد دلایل مفصلی دارد که بماند برای بعد

 

2- هرنیروی انقلابی مبشر امید باید باشد . باید تبلیغات قوی داشته باشد تا مردم را جدب کند . بدون جذب مردم انقلاب امکان پذیر نیست و مردم عادی جامعه هم برای شکست به یک نیرو نمی پیوندند بلکه به امید پیروزی وصل به یک نیرو میشوند . موفقیت و پیروزی چیزیست که نه محال صد در صد  است و نه ممکن صد در صد . یعنی ممکن است با یک تغییر کوچک در شرایط  یک دفعه همه چیز زیرو رو شود .آنچنان که سلسله انقلابات کشورهای عربی که از تونس آعاز شد با خودکشی یک فروشنده دوره گرد بود . یک شورش دریک شهر میتواند درشرایطی که مردم معترض حکومت اند و درصدد سرنگونی حکومت شعله یک انقلاب را برافروزد . یک نیروی انقلابی نمیتواند همه چیز را دقیقا مثل پیش بینی درهواشناسی ، از قبل مشخص کند که مثلا فردا ابریست و یا افتابی ولی میتواند با تحلیلی که از شرایط جامعه خود و اپوزیسیون و حکومت دارد  درمورد صحنه سیاسی کشور و آنچه ممکن است پیش بیاید نظر بدهد و برای پیشبرد اهدافش تبلیغ کند

توقع داشتن از یک نیروی اپوزیسیون که درصحنه مبارزه ای سخت و مداوم است که مشخصا تعیین کند که مثلا  درماه اردیبهشت سال 94 درایران انقلاب میشود توقعی بیجا و طنزی مسخره است . نوشتن این سئوالات بیشتر شیادی و دغل بازی نویسنده را نشان میدهد تا سئوالی واقعی و درخور جواب

 

تحولات سیاسی درایران بدلیل اینکه یک نقطه مهم ژئو پلیتیک است و یک مرکز بزرگ صدور نفت  پیجیدگی های خاص خودش را داشته است . ایران لیبی نبوده است که در یک کویر دورافتاده و جدا از کشورهای دیگر  باشد و کشورهای غربی بتوانند یک شبه کلکش را بکنند و یا اپوزیسیونی که یک سره جنگیده و نیرو از دست داده و از خاک خودش هم اخراج شده است بتواند به سادگی شکست اش بدهد . دلایل اینکه در سی و چند سال گذشته جمهوری اسلامی همچنان برجای خود مانده است و درنبرد با همه گروه های اپوزیسیون خود چه کردها  چه بلوچ ها چه عرب ها و  چه سازمان های چپ و چه مجاهدین خلق شکست نخورده است . دلایلی مشخص دارد و قابل بحث ولی اینکه کسی بیاید یک سازمان مبارز را به پای میز محاکمه بکشد که چرا تو گفتی شش ماهه سرنگون میکنی و نکردی فقط افرادی با آی کیو پانیین را می فریبد و سرگرم می کند و بقیه فقط به این استدلال سخیف پوزخند خواهند زد

01

۱-آیا مریم رجوی وعده نداد که سار ۹۰۰۰ آ ا دموکراسی در ایران خواهد بود؟ آیا مسعود رجوی وعده نداده بود

که خاتمی به دور دوم نمیرسد؟ آیا مسعود رجوی ا دهه ۶۰ تاکنون بارها شرایط را با دوران صدارت چند

هفتهای بختیار مقایسه نکرده است؟ آیا مسعود و مریم رجوی سار ۳۱۲۹ را سار سرنگونی اعالم نکرده بودند؟

۴-اگر این وعدهها محقق نشده، آیا هیچگاه دالیل آن توضیح داده شده است؟ کی و کجا؟ آیا در جوام مترقی و

ایشرفته وقتی وعدههای ره ران سیاسی تحقق ایدا نمیکند آنها مج ور به استعفا و کنارهگیری نمیشوند؟

 

تا جایی که من بیاد دارم این گونه وعده دادن ها به اینصورت نبوده است . دریک سخنرانی سیاسی معمولا سخنران برای فعال کردن جو و افراد  شنونده  و ایجاد انگیزه برای فعالیت بیشتر  چنین چیزهایی را مطرح میکند ی. مثلا فکر کنید اباما درکمپین انتخاباتی خود میگوید . ” دوران جدید دوران تغییر است . دورانی است که هیچگاه درتاریخ آمریکا سابقه نداشته است ”  و میلیون ها طرفدارش هم برایش دست میزنند ولی آیا وقتی انتخاب میشود و چهارسال سرکار است و هیچ تغییری هم دیده نمیشود آیا اورا محاکمه میکنند که چرا گفته است دوران تغییر است ؟  او وعده بیمه پزشکی عمومی داده است ولی وقتی همه کمپانی های بیمه جلویش را گرفته اند و نمیگذارند که حرکتی درآن جهت انجام دهد آیا بعد می ایند محاکمه اش میکنند . مسلما بارها درافریقای جنوبی هم وقتی رهبران کنگره آفریقا  علیه حکومت آپارتاید در آن وقت سخنرانی میکردند وعده آزادی نزدیک را به مردم میدادند و لی تا زمانی که همه کشورهای جهان  دولت آپارتاید افریقای جنوبی را تحریم نکردند و ایزوله نکردند و از سازمان ملل هم بیرونش نکردند تغییری بوجود نیامد . زمانی که همه جهان به هم مربوط است . و امکان ندارد که دریک کشور خبری بشود و جهان دچار تغییرات ناشی از آن اتقاق قرار نگیرد مگر میشود همینطور گفت که امسال سال سرنگونی است وبعد به همین سادگی هم جمهوری اسلامی سرنگون شود . نخیر جناب همه چیز دان شیاد . تو همان کسی هستی که وارد دهی شد و برای بیرون راندن معلم ده به او گفت بنویس مار و وقتی معلم نوشت او هم کاغذی برداشت و عکس مار را روی ان کشید و به مردم  نشان داد و گفت الان بگوئید کدام مار است و مردم بیسواد هم که نمیتوانستند کلمه مارر ا بخوانند عکس را نشان دادند . تو داری از بیسوادی سیاسی و البته از غرض و مرض خواننده هایت برای انتشار اراجیف دروغ و بهتان هایت بهره می بری و این را خودت هم دقیقا میدانی

 

میگوید که آیا درجوامع پیشرفته اگر چنین وعده هایی داده شود و تحقق پیدا نکند وعده دهنده مجبور به استعفا نمیشود ؟!!

حقیقتا یا این آدم واقعا خل شده است و یا خودش را به خلی میزند . کجا و درکدام جامعه پیشرفته ای درکمپین انتخاباتی یک حزب و یا یک رئیس جمهو ر وعده هایی داده است و چون نتوانسته است عملی کند مجبور به استفعا شده است ؟؟  و آیا کدام ابلهی است که یک اپوزیسیون با چند هزار عضو را با یک جامعه معمولی غربی که میلیون ها نفر رفته اند به یک رئیس جمهور یا حزب رای داده اند میتواند مقایسه کند . جناب همه چیز دان چیز هایی داری مینویسی که دیگر خیلی بقول جوانها ضایع است . هیچ آدم عاقلی اولا یک اپوریسیون درحال جنگ با یک دولت را با یک جامعه پیشرفته و درغرب مقایسه نمی کند و همانطور هم که گفتم هیچ حزب و فردی که توسط مردم انتخاب شده است و برنامه ای تبلیغاتی در کمپین انتخاباتی اش داشته است چون نتوانسته است آن برنامه را انجام دهد مجبور به استعفا ” نگشته است .

۵-حاال که مجاهدین ا لیست تروریستی بیرون آمدهاند و رژیم عالوه بر تحریمهای »تسلیحاتی – نفتی« که

مجاهدین خواستار آن بودند، تحت شدیدترین تحریمهای بانکی- بیمهای و کشتیرانی و حمل و نقل و … نیز قرار

گرفته، »راهبند« سرنگونی چیست؟ بیرون آمدن مجاهدین ا لیست تروریستی چه گشایشی در امر م ار ه ایجاد

کرد؟ آیا مشکل اصلی در جلب حمایت مردم ایران نیست؟

۶-در شرایط کنونی که نام بسیاری ا کارگزاران و مسئوالن نظا

بله مجاهدین را ازلیست تروریستی خود خواسته آمریکا که هیچ مبنای درستی نداشت و یک اتهام بیشتر نبود بیرون آوردند ( گویی کشورهای غربی شق القمر کرده اند !) که بدلیل ارتباطات سیاسی و اقتصادیشان و بوی نفت نامروت  یک سازمان مبارز ایرانی را بیخودی درلیست تروریستی که خود جمهوری اسلامی شایسته آن بوده گذاشته اند و بعد هم با صد ها دادگاه و صدها وکیل و هزاران هزار ساعت کار و تظاهرات و تحصن های شبانه روزی مجبور شده اند که به حکم دادگاه های خودشان آنها را از لیست بیرون بیاورند . ودرعوض البته صدها آوانس هم به جمهوری اسلامی دادند  که فقط یکی از آنها  زدن زیرقول شان برای حفاظت مجاهدین درعراق بود و باز گذاشتن دست جمهوری اسلامی و عواملش درعراق برای قتل عام مجاهدین . و حالا جناب نویسنده شیاد تازه  مدعی جدیدی برای این سازمان شده است که خب حالا از لیست بیرونتان گذاشتند چرا نرفتید سرنگون کنید !! زهی بیشرمی و زهی بیشرمی . کسی نیست بپرسد که جناب شیاد خودت چرا نمیروی . چرا یک قدم هم درمیدان جنگ هیچگاه نگذاشته ای . و هیچگاه هم جنگ با جمهوری اسلامی را قبول نداشته ای و از کل دست نوشته های زندانت هم پیداست که چه میزان از شرکت دراین مبارزه پشیمان و دلخور بوده ای و هنوزهم هستی .

گویی که براستی مجاهدین با آنهمه مبارزه و فداکاری به هرایرانی که از هرگوشه ای ازعالم می نشیند پشت کامپیوترش و آنها را به پای میز محاکمه میکشد بدهکار ی دارند و حتما باید بگویند که چرا سرنگون نکرده اند !!  بله سرنگون نکردند زیرا که تمام دم و دستگاه تبلیغاتی داخل ایران دست شیادانی است مثل تو که مردم را سالها ست اسیر یک مشت اجنه سیاسی کرده اند که نمونه اش همین خاتمی و حسن روحانی و دیگر شیاد هایی مثل آنها هستند . زیرا که سی سال است مجاهدین حتی نتوانسته اند روبرو با مردم ایران از یکی از ارگان های تبلیغاتی ورسانه ای صحبت کنند . گویا که سرنگون کردن جمهوری اسلامی بازی فوتبال است که این جناب درآنهم گویا تخصص دارد !!نخیر ،جمهوری اسلامی تحت شدیدترین تحریم ها نیست زیرا که همین ماه سپتامبر حسن روحانی شیخ جنایتکار به سازمان ملل میرود و به عنوان رئیس جمهور مدره مورد استقبال قرار میگیرد . زیرا که اباما هم با او تلفنی صحبت کرده است . و دیگر کشورها هم نوبت خودشان را انتظار میکشند . غرب نشان داده است که قدرت رویارویی با جمهوری اسلامی را ندارد . بدلیل  اینکه نمیداند جمهوری اسلامی درحال انجام چه کاریست . با یک نیروی تروریستی نمیداند که چه بکند . و نمیخواهد که یک جنگ جدید هم دراین شرایط بوجود آید . به همین دلیل هم از مداخله درسوریه عقب کشیده است و عراق را هم گویی که کلا به امان خدا رها کرده است . غرب را فاکتور بگیر جناب نویسنده شیاد . اگر میخواهی بدانی چرا جمهوری اسلامی سرنگون نمیشود نگاه کن که اصلاح طلب ها درداخل چطور مغز مردم و جوان ها را خورده اند از من اگر می پرسی میتوانم از طرف شخص خودم و نه کس دیگری بگویم که . این نسل تیتیش مامانی که طاقت دیدن خون هم ندارد ازنظر  من نسل زمان انقلاب نیست و حالا حالا ها کار دارد که بتواند اسم چریک را درست تلفظ کند !  اگر هم قدمی برداشته است مثل سال 88 بسرعت با یک فرمان رهبری محافظه کار و دربند دوران طلایی امامش به خانه برگشته است .یعنی درست برعکس استدلال سخیفی که تو میکنی اشکال سرنگون نشدن جمهوری اسلامی این است که جوانها ، مجاهدین و نیروهای رادیکال و سرنگونی طلب را رها کرده و بدنبل اصلاح طلب های بی بته افتاده اند و هنوزهم دل از رای و رای دادن نکنده اند و هنوز هم اصلاح طلب ها افسار این نسل را گرفته و هربار برسر سرابی تازه تشنه می برندش و تشنه برش میگردانند . زیرا که سی سال تبلیغات مدوام آخوندها   وسرکوب و کشتار و اختناق و عدم حضور یک سازمان رهبری کننده دردرون کشور باعث افول  معنوی  این مردم شده است و این ملت را مسخ کرده است . مردمی که میروند زیر دار یک محکوم بدبخت می ایستند و جان کندنش را تماشا میکنند و تخمه میشکنند چگونه میتوانند برخیزند و دلاورانه مثل مجاهدین بجنگند و بمیرند ؟ مشکل عدم سرنگونی ، زیر و رو شدن ارزش های یک ملت است که دیگر گویا  هیچ ارزشی برای خودش نگذاشته است . و هیچ ایمانی به خودش ندارد . مشکل از مجاهدین نیست  ای شیاد ، مشکل از این است که  راه وصل توده های مردم به مجاهدین را اصلاح طلب ها و شیادان و دروغگویانی چون تو سد کرده و میکنند . البته منظورم از مردم ، جوانان  قهرمان و پیشتاز و کسانی که هنوزهم درزندان ها و یا بیرون اززندان ها می جنگند و مقاومت میکنند  نیست بلکه طبقه متوسط شهریست که از یک طرف از نبودن آزادیها گله و شکایت دارد و فیس بوک مینویسد و توی فیس بوک اش آه و ناله میکند  از یک طرف هم میخواهد مسالمت جویانه و یواشکی و بدون اینکه خون از بینی کسی بچکد ، مبارزه کند حتی اگر مبارزه اش به درازای عمر نوح باشد و حتی از شنیدن نام یک چریک هم وحشت دارد !!

مقصر سرنگون نشدن آخوندها مجاهدین خلق و مسعود رجوی نیستند بلکه از یک طرف شیادانی مثل جناب عالی هستند و دیگر اصلاح طلب ها درداخل ایران که مبارزات مردم را به بیراهه می برند و یک سره دروغ به هم می بافند و از  طرف  دیگر هم مردمی که جرات خیزش و ایستادگی  دربرابر بی عدالتی و ستم را حتی در مسایل روزمره شان هم از دست داده اند . وراستش حتی اگر به خانواده اش هم درداخل خانه اش تعرض کنند بلند نمیشود که دفاع کند . و این یک مشکل بزرگ سیاسی اجتماعی مملکت ماست که جناب عالی اساسا به آن کاری ندارید .

ادامه دارد