دیدار مادران پارک لاله با خانواده ستار بهشتی در سالروز تولدش

sattarجمعی از مادران پارک لاله روز جمعه ۲۲شهریور، تولد ستار بهشتی را در کنار مادر و خواهر ستار گرامی داشتند و به تکرار پیمان مادران دادخواه ایران، علیه فراموشی پرداختند .

مراسم تولد با صحبت های مادر ستار در مورد خاطراتش از بدنیا آمدن ستار شروع شد. از سختیهایی که برای بزرگ شدنش کشیده بود از شخصیت والای ستار از کمک ها و یاری ستار به خودش در زندگی گفت. با بغضی در گلو از اینکه وقتی بیمار بود ستار چگونه او را حمام می کرد، از حمایت ستار در زندگی وقتی مشکلی داشت گفت، از اینکه چقدر به هم نزدیک بودند. از اینکه همیشه ستار از او می خواست که قناعت کند و پشت کسی حرف نزند.

برایمان از درد و دل هایی همیشگی با ستار گفت. هر روز صبح بر سر مزارش می رود و با او صحبت می کند ولی گریه نمی کند تا جلادان را خوشحال نکند و وقتی به منزل باز می گردد، اگر مهمانی نداشته باشد در را می بندد و تا صبح با ستار صحبت می کند و به او قول می دهد که هرگز نمی گذارد که جلادان راحت باشند و از اینکه از خون او نخواهد گذاشت و برای دادخواهی لحظه ای از پای نخواهد نشست، از اینکه وقتی فهمید که پسرش در مقابل خصم سر فرود نیاورد، احترامش نسبت به داشتن چنین پسری چند برابر شده است و افتخار می کند که به چنین پسری شیر داده است. در مراسم چند بار تاکید کرد که به تمامی جانباختگان در راه آزادی افتخار می کنم مخصوصا به ستار خودم. قسم خورد که تا نفس دارم لحظه ای از دادخواهی برای او دست نخواهم کشید. با لحظه ای مکث با حسرت آرزویش را برایمان بازگو می کند:

کاش چشمانم را از دست می دادم و حتی سرپناهم را از دست می دادم ولی ستار را دوباره می دیدم

سحر خواهر ستار شعری را که برای برادرش سروده بود برایمان خواند

تقدیم به ستار بهشتی برادر عزیز و شهید راه وطن

امشب ای پندار، ما را بر درِ میخانه بر

از سرِ کوی دیگری مستانه بر

دوست دارم بگسلم از آنچه نامش زندگیست

پس مرا دیوانه نی، چون عاقل و فرزانه بر

نارفیقان جمع و میدانند از حال دلم

در میان جمع ما را همچو یک بیگانه بر

هر که دارد خانه ای در کوی مهر

آه، ما را سوی منزلگاه صاحبخانه بر

در طواف شمع می سوزد پرِ پروازها

پس بیا جسم مرا در پوشش پروانه بر

گر بپرسد حال من آن دلبر عیار من

روز ما را پیش آن جانانه بر

گر کسی نگرفت احوالم ز یاران قدیم

روزگارست این مرا آهسته سوی خانه بر

گر “سحر” را مرادی نیست در وادی عشق

ای خدا او را از این دنیای پر افسانه بر

*****

یکی از شرکت کنندگان در مراسم، شعری از دکتر محمد ملکی که در سال 60 در زندان اوین سروده بود به نام دوباره بخوان را برایمان خواند

یکی از فعالان حقوق زنان از شخصیت والای مادر ستار گفت و از اینکه از چنین مادری باید هم چنین پسری به دنیا می آمد و از اینکه از او بسیار درس گرفته است. مادر ستار در عین سادگی توانسته جلوی نادرستی بایستد و صدایش را به همه جا برساند.

یکی دیگر از شرکت کنندگان به یاد ستار قهرمان، شعری از سیاوش کسرایی به نام ویتنامی دیگر را خواند.

سحر در مورد اینکه درست است که خیلی از اینکه چنین برادری را از دست دادم ناراحتم ولی از اینکه دادخواهی او جهانی شد و صدایش در جهان پیچید افتخار می کنم.

در بین مراسم، شرکت کنندگان سرودهایی را به یاد ستار و تمامی جانباختگان خواندند.

مادران پارک لاله با تقدیم تابلویی که از ستار تهیه کرده بود و با بستن عهد و یپمان دوباره برای ادامه ی تلاش در راه به تحقق پیوستن هر چه سریعتر محاکمه آمران و عاملان این جنایت ها منزل را ترک گفتند.

جمعی از مادران پارک لاله

۲۲/۶/۹۲