روز شنبه 25خرداد1392 عوامل ودست نشانده هاي رژيم آخوندي كمپ ليبرتي را براي چندمين باربه خاك وخون كشيدند. ولي اين بار زمينه هاي سياسي اين كار فقط توسط مارتين كوبلر آلماني فراهم نشد بلكه عملكرد رفيقان!! نيمه راه هم كه سه روز قبل ازاين حمله با استعفاي غير نرمال خود بزرگترين خنجر را از پشت به مقاومت زدند، باعث حداكثر سوء استفاده توسط رژيم آخوندي شد.
من به شهداي والا مقام اين حمله جنايتكارانه درود ميفرستم ولي نكته اصلي ام دراين مقاله مربوط صحبت از دوتن از افراديست كه با يك سيستم پليسي از شوراي ملي مقاومت ايران بريده اند.
متن استعفاي اين دوتن آقايان براي فردي مثل من خيلي توهين آميز بود. اينكه چهارسال است كه شورائيها نميتوانند نظراتشان بگويند را يك دروغ ويك توهين به خودم ميدانم. جهت اطلاع هم ميهنان وهواداران مقاومت ايران، مسئله اصلا اين نبوده كه شورا به نحو دموكراتيك اداراه نميشده بلكه درست برعكس مسئله اين است كه اين دونفر جائي بيشتر از وزن وجايگاه و درك و فهم سياسي خودشان اشغال كرده بودند. وگرنه هركسي به آساني ميفهمد نكاتي كه اين دونفر مطرح كردند نميتواند بهانه اي براي جدائي ازيك جريان اصيل سياسي مثل شوراي ملي مقاومت ايران باشد.
البته من گرچه ازاستعفاي اين دونفر مثل بقيه ابتدا ناراحت شدم ولي اگر بخواهم واقعيت را بگويم تعجب نكردم. ابتدا بگويم به اين خاطر ناراحت شدم كه عليرغم انتقادهائي كه من همواره نسبت به اين دونفر آقايان داشتم و اين را خودشان خوب ميدانند اصلا فكر نميكردم تا اين درجه بي پرنسيپ وزشت كردار باشند. ولي به اين دليل تعجب نكردم چون مسيري كه در نقض مرزبندي هاي شورا اين دونفر طي ميكردند ميتوانست به همين نقطه كه رسيد برسد. من شخصا بارها نسبت به بي مرزي اين دونفر آقايان به دبيرخانه شورا هشدار داده بودم كه شرحش مفصل است. ولي به عنوان مثال وقتي عليرغم دشمني آشكار برخي رسانه هاي استعماري با آنها مصاحبه ميشود. معنايش اين است كه مطرح كردن خود اولويت واهميت بيشتري پيدا ميكند ودرهمين نقطه است كه وزارت اطلاعات وارد ميشود وبا دسيسه هاي خود متاسفانه نقش خودش را عليه شورا ايفا ميكند.
براي من سئوال بزرگي است كه چطوراز يكي از دلائل استعفا «پيامهاي نصيحت وانذار آقاي رجوي به سران غالب ومغلوب رژيم ولايت فقيه »، ايران ديده بان ارگان وزارت اطلاعات رژيم آخوندهاي جنايتكار سه هفته قبلش(ايران ديده بان 16مي2013 – زمان استعفا 5ژوئن 2013)اطلاع داشته است. چون اين ارگان وزارت اطلاعات نوشته است: « واقعيت آن است كه شورائي ها به شدت مسئله دارند، هم درباره مفاد آن نامه سرگشاده كه كم وبيش خودشان هم به آن واقفند واعتراف دارند وهم از پيغام وپسغام انتخاباتي رجوي ». الان روشن است كه منظور آنها از «شورائي ها» چه كساني هستند. ولي مسئله مهم است كه وزارت اطلاعات ازسه هفته قبل درجريان موضع اين آقايان بوده است.
بايد به اين آقايان بگويم بقول خودتان درعصر اينترنت مردم را احمق حساب نكنيد. دم خروس سه هفته قبل بيرون زده است.
آقاي قصيم من يكي از آن 500نفري هستم كه اطلاعيه شورا را امضاء كردم و مورد توهين هاي بسيار زشت شما واقع شديم. به اين جهت تإكيد دارم بند دوم اطلاعيه را اينجا تكرار كنم كه « شناعت وشقاوت به حدي رسيده است كه معني سياسي اقدامهاي فوق الذكر به كلي ناديده گرفته شده ودشمن در سربريدن مجاهدان اشرف وليبرتي وبه ويژه در رديابي و حذف فيزيكي مسئول شوراي ملي مقاومت تشجيع ميشود»
من مطمئن هستم بزودي همه نكات مبهم اين خودزني سياسي براي ما روشن ميشود.