آنچه در ماههای اخیر در رابطه با ایران و رژیم ورشکسته حاکم، در چه در چهارچوب بین المللی و چه در جهارچوب داخلی، اتفاق افتاد، یک پیام روشن دارد. رژیم در همه زمینه ها به بنبست رسیده و پایان آن در حال رقم خوردن است.
در این رابطه “رد صلاحیتهای گسترده و بیسابقه، اکثریت قریب به اتفاق چهرههای جریان موسوم به اصلاحطلب از صحنه “انتخابات”، معنی ویژه خود را دارد “.
روزنامه شرق در مطلبی یادآوری کرده که: شورای نگهبان با رد صلاحیت گسترده نمایندگان فعلی مجلس که خواستار رقابت در مجلس بعدی بودند عملا رکورد رد صلاحیت ۸۰ نماینده اصلاحطلب مجلس ششم را شکسته است.
در همین رابطه سوالهای زیر قابل تامل است.
در انتخاباتی که به نظر میرسید اصولگرایان شانس زیادی برای پیروزی داشته باشند، ردصلاحیت گسترده مخالفان چه دلیلی داشت؟ آیا حکومت در دوران جانشینی رهبر ۸۰ سالهاش به سر میبرد و به دنبال یکدستسازی بیشتر است؟ در دوران پس از اعتراضهای سراسری در ایران انتخابات به چه معنایی است؟
دو اعتراض سراسری دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ در ایران به گونه ای بود که بسیاری معتقدند میزان مشارکت در انتخابات آتی بسیار پایین خواهد بود.
اخیرا اسحاق جهانگیری، معاون اصلاحطلب حسن روحانی گفته است: “اعتماد عمومی در مردم تنزل پیدا کرده” و “تضعیف جایگاه رهبری میتواند برای ایران خطرناک باشد”.
در بهمن سال ۱۳۹۶، یک نظرسنجی دولتی نشان میداد دستکم ۷۴ درصد مردم از وضع موجود ناراضیاند.
سیاستمداران و تحلیگران خوشبین با اشاره به سالخوردگی ولی فقیه رژیم، سالهای پیش رو را “دوران جانشینی” میخوانند.
حتی اعضای مجلس خبرگان هم چند سالی است که از جلسات کمیسیونهای انتخاب رهبری خبر میدهند.
آیا تصمیمسازان در قدرت ترجیح دهند تا حکومت دوران جانشینی را یکدستتر و بدون تنش پشت سر بگذارد؟
یک دست شدن یا بازی جناهی اصولگرا و اصلاح طلب خط بطلان خورده است واین موضوع هیچ کمکی به رژیم پا به گور نمیکند و آنچه در روی رژیم است سرنگونی تمام و کمال آن است و از آن گریزی نیست.
آخرین نظر سنجی رژیم که نشان میدهد 83 درصد از 136718 شرکت کنندگان به در انتخابا شرکت نمیکنند، تایید این نظریه است.