نعمت فیروزی
بیش از دو هزار سال پیش، امپراتوری روم از سیاست «تفرقه بینداز و حکومت کن» (۱) به عنوان یکی از استراتژیهای کلیدی برای مدیریت سرزمینهای وسیع و اقوام مختلف استفاده میکرد. رومیها با بهرهگیری از اختلافات داخلی اقوام تحت سلطه، مانع از همبستگی و اتحاد آنها علیه قدرت مرکزی میشدند. این سیاست از طریق روشهای گوناگون اجرا میشد و هدف آن جلوگیری از ایجاد مقاومت جمعی مردمان تحت سلطه بود. برخی از روشهای رومیها برای ایجاد تفرقه عبارت بودند از:
۱. تشدید اختلافات فرهنگی بین ملیتها
۲. استفاده از نیروهای بومی منطقههای همجوار برای سرکوب گروههای مخالف
۳. اعطای امتیازات ویژه به نخبگان محلی و ایجاد شکاف طبقاتی
۴. دامن زدن به اختلافات مذهبی
یکی از مثالهای شاخص استفاده روم از اختلافات مذهبی، در منطقه یهودیه (فلسطین و اسرائیل کنونی) بود. یهودیه در قرن اول میلادی بخشی از امپراتوری روم بود و جامعهای با باورهای مذهبی عمیق و متفاوت نسبت به آیینهای رومی داشت. این تفاوتها موجب شد که روم به جای تلاش برای اتحاد، از اختلافات مذهبی برای تضعیف همبستگی جامعه یهودی استفاده کند.
در آن دوره، جامعه یهودی شامل گروههای مذهبی مختلفی مانند فریسیان، صدوقیان، اسنیان، و زئالوتها بود که هر یک دیدگاههای خاص خود را نسبت به مسائل مذهبی و سیاسی داشتند. برای مثال، فریسیان بر رعایت دقیق قوانین مذهبی تأکید میکردند، در حالی که صدوقیان، از طبقات اشراف و کاهنان، تمایلی به مقاومت در برابر روم نداشتند و با اشغالگران مدارا میکردند. از سوی دیگر، زئالوتها گروهی رادیکالتر و مخالف با اشغال بود و با حملات مسلحانه بهطور فعال با سلطه روم مقابله میکردند.
روم با حمایت از صدوقیان و اعطای امتیازات به آنان، تفرقه میان جامعه یهودی را تشدید کرد. این حمایت شکاف بین صدوقیان و سایر گروهها را عمیقتر کرد و همبستگی جامعه یهودی را در برابر سلطه روم تضعیف کرد. افزون بر این، روم بهطور جدی جنبشهای مقاوم مانند زئالوتها را سرکوب میکرد. سرکوب شدید و تبلیغات منفی علیه زئالوتها، بسیاری از مردم یهودی را از همکاری با آنها بازمیداشت و بهاینترتیب، روم موفق میشد مانع از یکپارچگی و مقاومت جمعی جامعه یهودی شود.
سرها بر سردار و زن ها برهنه در بازار
در شرایطی که رژیم فاشیسم آخوندی با بحرانهای لاعلاج سیاسی، اقتصادی، و اجتماعی متعددی دست به گریبان است و در محاصره قیام عمومی مردم است، از قدرت گرفتن جنبش انقلابی و اوجگیری مطالبات مردمی برای تغییرات بنیادین در هراس است، لذا با رویکردی چندگانه، از سرکوب، تا طرح موضوعات انحرافی، جنبش انقلابی را به خود مشغول می کند. آنها تمام تلاش خود را می کنند تا از همبستگی با بخش انقلابی و رادیکال جنبش یعنی شورای ملی مقاومت و مجاهدین جلو گیری به عمل بیاورد. در حالی که در چند ماه اخیر موج اعدام و سرکوب را افزایش داده ، با مانورهای اختلاف افکنانه در میان مردم، بهویژه با ایجاد تنش بین اقشار مختلف، بر آن است که اذهان عمومی را از مسائل کلان جنبش و بحرانهای واقعی منحرف سازد.
یکی از ترفند های رژیم در راستای تضعیف جنبش انقلابی و جلوگیری از گسترش آن، ایجاد تفرقه، بویژه با دامن زدن به اختلاف بین با حجاب و بیحجاب در میان زنان است؛ رژیم همواره تلاش کرده تا حجاب، بهعنوان مسئلهای بنیادین جنبش و قیام مطرح شود. در واقع، به شکلی هوشمندانه خواسته اصلی زنان که برابری است را، با یک دوگانه سادهسازی شده و انحرافی عوض کند.
رویداد اخیر اعتراض یک زن دانشجو که از آزار و اذیت حراست دانشگاه به ستوه آمده است و با برهنه شدن در دانشگاه، اعتراض خود را به نمایش گذاشت، یکی از این موارد بود که به این تفرقه دامن زد. ضمن اینکه نباید از اقدام اعتراضی و خودجوش او بکاهیم و آن را کم بها بدهیم، باید بدانیم که او قربانی یک رژیم زن ستیز است و از سر رضایت این کار را نکرده است. اما محافل معلوم الحال البته در صف اپوزیسیون آن را نماد جنبش زنان ایران خواندند. علاوه بر این چند نفری در این یا آن کشور همان حرکت را با عکس های بقایای سلطنت، در میادین شهر نمایش دادند! مطبوعات اروپایی هم به عنوان سوژه ای فانتزی در سطح گسترده به آن پرداختند. در حالیکه چند روز قبل اعدام شارمهد به این اندازه انعکاس نگرفت و یا بیش از ۵۰ اعدام درخلال هفته گذشته توسط ملاها جایی انعکاس نیافت. در ورای هر تحلیلی، و نظری نسبت به این عمل، تا آنجا که به رابطه مردم ایران و جنبش انقلابی آنها با رژیم بر می گردد، این اعتراض را نماد مبارزه زنان دانستن، کاستن و نازل کردن و پایین آوردن خواسته اصلی، «برابری زنان» تا حد پوشش است. در این رابطه رژیم تبلیغ می کند اکثریت مردم ایران در داخل، موافق نظام و قوانین ضد بشری شرع آخوندی هستند. و مخالفین، تعدادکمی هستند که می خواهند لخت شوند!!! و هر از گاهی موضوعی جنجالی در فضای مجازی شکل می گیرد و تمرکز جامعه ایران بخصوص زنان را از مقوله برابری به خواسته های دست چندم نزول می دهند. رژیم با ایجاد و تداوم جنجال در جامعه، خواسته مردم را از تغییرات عمیق سیاسی و اجتماعی به یک نزاع سطحی و تقلیلیافته فرهنگی کاهش می دهد. این تقلیلدهی مطالبات، با هدف جلوگیری از اتحاد مردم در مقابل نظام و هدر بردن پتانسیل خشم عمومی بویژه زنان صورت میگیرد. زنان، مطالبات گستردهتری در زمینه ستم مضاعف و حقوق بشر، آزادیهای فردی و اجتماعی و عدالت اجتماعی دارند، اما چنین حرکتهایی میتواند این مطالبات را به موضوعات فرهنگی و سطحی تقلیل دهد.
بزرگنمایی تفاوتهای فرهنگی، بهویژه در موضوع حجاب، تاکتیک موفق رژیم، به ایجاد شکاف در صفوف زنان بوده است که از قیام مهسا تا کنون ادامه دارد. بهره گرفتن رژیم از دوگانه سازی با حجاب و بی حجاب از این زاویه است که ، از یک سو خود را حامی قشرهای مذهبی جامعه معرفی می کند، و از سوی دیگر، اقشار سکولارتر را به عنوان معترضانی حاشیهنشین که دنبال آزادی های جنسی هستند، معرفی میکند.در حالیکه قسمت اعظم جامعه که در زیر خط فقر زندگی می کنند هم مذهبی هستند و هم رژیم را دشمن اصلی خود می دانند. چنین رویکردی باعث تفرقه میان مردم و فروکش کردن اعتراضات میشود، وآنها که خود را بخشی از این دوگانگی فرهنگی میبینند، از این دوگانگی فاصله میگیرند.
برخی از مخالفان رژیم که در خارج از ایران زندگی میکنند و دغدغه نان و معیشت ندارند، در واکنش به برهنه شدن زنی در دانشگاه مواضعی اتخاذ کردهاند که اگر از سر حماقت نباشد، شباهت قریبی به انحرافسازیهای خود رژیم دارد، گویی همچون آخوندها “شکل مار” را به جای “کلمه مار” به مردم نشان میدهند. در این میان، عدهای که در دشمنی با مذهب به افراط رفتهاند، تا آنجا پیش رفته اند که به بازیگران سناریوهای خود رژیم بدل شدهاند. برخی از این افراد حرکت آن زن را با ژاندارک مقایسه کردهاند و برخی دیگر آن را ادامه رنسانس مردم ایران دانستهاند، البته آنها خوب می دانند ژاندارک به خاطر بدست گرفتن سلاح و رهبری و نبرد شجاعانه در مقام یک فرمانده زن برای آزادی فرانسه از اشغال انگلیس، در تاریخ ماندگار شد. این اقدام او بههیچوجه با یک حرکت زن به ستوه آمده و معترض قابلمقایسه نیست. آنها که دست به چنین قیاس های مضحک و مع الفارقی می زنند بخاطر این است که اگر بخواهند نماد حقیقی ژاندارک را نشان بدهند باید آن را در فرماندهی نبرد قهر آمیز و سلاح بدست نشان بدهند که باید به نماد حقیقی آن در راس شورای ملی مقاومت اعتراف کنند. بنابراین آنهایی که از وقتی پایشان به مهد بورژوازی رسیده نسبت به سلاح و بوی باروت آلرژی پیدا کرده اند، مجبورند که نمادی از ژاندارک به مردم نشان دهند که دیر وقتی است بورژوازی برای فروش کالاهایش از آن استفاده می کند. نکته دیگر عدم استقبال و بی توجهی دانشجویان در صحنه از شیوه اعتراض آن خانم بود، علاوه بر این هیچ کس هم از او دفاع نکرد و ممانعت از دستگیر شدن او نشد. در حالیکه هر روز شاهد واکنش شدید مردم نسبت به تعرض گرگهای گشت ارشاد نسبت به زنان هستیم .این موضوع آنقدر بارز بود که سوال رسانه معلوم الحال اینترنشنال از تحلیگر جامعه شناس! خود شد. و عجیب اینکه تحلیلگر به استدلالی روی آورد که بسیار تماشایی بود.!! از او سوال شد که چرا در صحنه هیچ کس توجهی و واکنشی نسبت به آن خانم نداشت؟ به جای پرداختن به رعب حکومتی ، علت آن را”شوک شدن” دانشجویان درصحنه عنوان کرد! چنین استدلال هایی البته ارزش بحث ندارد اما من باب توصیه اخلاقی پیشنهاد می شود، برود جلوی آینه و خود را مخاطب فرض کند و برای خود تکرار کند، اگر توانست از شرم به چهره خود نگاه کند، شایستگی ثبت نام در «انجمن سفسطه گران» را دارد! این مطلب را ترجیح می دهم با جمله روی صفحه سیمای آزادی تلویزیون مقاومت ایران به پایان ببرم که بسیار دقیق و بجا بود و در حقیقت موضع مقاومت است:
«سـرهابرسـردارو زنانی برهنـه دربازار
ضحاک خونآشام،قهقههزن ازتبدیل جنگ سرنگونی به تفرقه در پوشش زنان وجنگ مجازی وانحرافی باحجاب وبیحجاب به سودارتجاع واستعمار. »
پاورقی:
۱-
“Roman Empire and Its Impact on the Jews” نوشته بنجامین ایزاک – این کتاب به تأثیرات امپراتوری روم بر جوامع یهودی و استفاده از سیاستهای «تفرقه بینداز و حکومت کن» برای کنترل مناطق یهودینشین پرداخته است.