36 روز از حمله جنایتکارانه مزدوران رژیم آخوندی به کمپ اشرف می گذرد که طی آن ۵۲ تن از اعضای ارتش آزادیبخش ملی ایران مظلومانه به شهادت رسیدند و ۷ تن از آنها به گروگان گرفته شدند. اعتصاب غذای رزمندگان مستقر در کمپ لیبرتی از همانروز وقوع جنایت علیه بشریت آغاز شد و در شهرهای برلین، ژنو، تورنتو و لندن حامیان مقاومت ایران در همبستگی با خواست رزمنده شیران ارتش آزادی مستقر در کمپ لیبرتی اعتصاب غذای خود را آغاز کردند. دیروز سی و ششمین روز از اعتصاب غذای این عزیزان بود و در شهر لندن تظاهراتی در همبستگی با خواست اعتصاب غذا کنندگان مبنی بر آزادی فوری ۷ گروگ ن اشرفی در یکی از میادین اصلی این شهر با حضور هموطنان مبارز و آزاده و همچنین شهروندان انگلیسی همراه با مقاومت ایران، برگزار شد.
برگزاری تظاهرات دیروز بهانه ای شد که بعد از ۳۵ روز ملاقاتی مجدد با عزیزان اعتصاب غذا کننده در لندن داشته باشم. عزیزانی که در طول سالیان با تک تک آنها آشنایی داشته و هر کدام در طی ۳۴ سال حکومت نکبت و جنایت آخوندها در صحنه حضور داشته و بسیاری، عزیزانی در بین شهدا و یادگارانی در لیبرتی دارند. تفاوتها در چهره ها بخوبی مشهود است. وجودی که در طی ۳۶ روز اعتصاب غذا لحظه به لحظه آب شده است. اما اراده ها صیقل خورده و با لبخندی بر لب کماکان پیگیر خواسته مشترک انسانی است. براستی در کجا می توان چنین جمعی را پیدا نمود که در طول ۳۴ سال و بالاخص بعد از ۳۰ خرداد سال ۶ ۰بر یک هدف مشترک انسانی مبتنی بر آزاد زیستن و یافتن جایگاه شایسته جامعه ایرانی در خانواده ملل، پای فشرده باشد؟.
گذر ایام و پیگیری دمادم آرمان رهایی ایران و ایرانی، آثارش را با خطوط و انحنای مختلف بر چهره تک تک یاران بر جای گذاشته است. چه بسیار کسان که در طول این سالیان عرصه سخت مبارزه آنهم با با نظم و انضباط آهنینی که در روابط مجاهدین حاکم است، ترک کرده و چه معدود افرادی که «خودناشناخته» در این سالیان به ابزار و آلتی در دست دشمن در ضدیت با آرمانهای سابق خود تبدیل شده اند. اما آنهایی که ماندند به آنچنان پولاد آبدیده ای تبدیل شده اند که برای رسیدن به قله پیروزی زمان و مکان نمیشناسند. از کمپ لیبرتی تا تورنتو و ژنو و برلین و لندن یک آرمان و یک خواست مشترک را فریا د کرده و در پیوند با مبارزه ای سازمان یافته و منسجم فاصله ها را در نوردیده اند. از چهره آن اعتصاب غذا کننده در لندن می توان به وضع و حال دیگر دیگر عزیزان اعتصاب غذا کننده پی برد. از عزمشان، از لبخندشان، از صلابتشان، از ذوب شدن لحظه به لحظه وجودشان، از اتحاد و همبستگی شان و از سازماندهی و تشکلشان می توان پی برد که پیشبرد آرمان انسانی مرزها و زمان را در نوردیده و همه را در کنار یکدیگر گرد هم آورده است.
و زهی خیال باطل که دشمن می پندارد که می تواند رزمنده شیران ارتش آزادیبخش ملی ایران را در خاک کشوری دیگر محصور سازد و یا کمپی و شهری از آنها را بتصرف در آورد. اشرف امروز در پهنه جهان تکثیر شده است. از لندن تا تورنتو تا پاریس و تا واشنگتن و برلین و… تا هر کجایی که انسانی زندگی می دهد و ندای آزادی و رهایی سر می دهد. آنجا اشرف است. بله هزاران اشرف هم اکنون تکثیر شده و در امتداد همان آرمانها و ارزشها یعنی رهایی انسان از قید و بند و غل و زنجیر. این را به عینه می شود از چهره ها دریافت و استنباط کرد. از عزم و اراده همین اعتصاب غذا کنندگان، از مقاومت که از لیبرت آغاز می شود و اقصی نقاط جهان تکثیر شده و مرزها را در نوردیده و آن پیر زن و مرد و جوان و نوجوان انگلیسی آزاده را به همبستگی با این آرمان انسانی وا داشته است. اشرف را تکثیر شده می بینم وقتی فرزند نوجوانم می گوید مگر ایرانی می تواند با این جنایتی که در اشرف صورت گرفته، غیر سیاسی باشد؟. براستی دشمن با این نو به نو شدن و شکفتن دوباره چه می کند؟ هیهات، هیهات که ضد منطق کور او را به این قانونمندی پایدار و دریای مهربانی انسانهایی که ارزشها را پاس می دارند، راهی نیست!.
یاران اعتصاب غذا کننده عزم و رزمتان پایدار و آرمانتان پیروز باد