آن کس که بداند و بداند که بداند
اسب شرف از گنبد گردون بجهاند
آن کس که بداند و نداند که بداند
بیدار کنیدش که بسی خفته نماند
آن کس که نداند و نداند که نداند
در جهل مرکب ابدالدهر بماند « ابــــــن یمیــــــــن »
ضرب المثلی است که میگوید هرچه بگندد نمکش میزنند وای بحالی که بگندد نمک. باز هم میگویند موجود زنده هرچه متکاملتر باشد تجزیه و تلاشی اش بیش از دیگرموجودات مشام را می آزارد. یا میشود گفت شدت وحدت سقوط ، رابطه دارد با وزن و ارتفاع !
درهرحال جا و مکانی را که کریم و محمدرضا درشورای ملی مقاومت پرکرده بودند برایشان نام ونشان آورده بود. هرجا ظاهر میشدند هوادار خلایق تشویقشان میکردند. حرمتشان را پاس میداشتند. گذشت زمان وبخصوص پس ازاستعفا وسقوط آزاد به سمت از ما بهتران ، حکایت از آن دارد که امر برآقایان مشتبه شده است.
در ابتدای این نوشتار ابیاتی از ابن یمین را آورده ام. بیت اول به بنطرمیرسد با آنها غریبه بنماید. انها امروزه روز، اسب چموش فردیت سوار وبه سرعت از گذشته وشرف مبارزاتی سالیان دور می شوند.
درروز های نخست استعفایشان برخی تصور میکردند شاید :
آن کس که بداند و نداند که بداند
بیدار کنیدش که بسی خفته نماند
غافل از آنکه رفیقان نیمه راه ،خیزشان این بوده وهست که کارناتمام شیخان وشهان را در ضربه زدن به تشکیلات مقاومت به اتمام برسانند.
کریم قصیم درمصاحبه با سعید بهبهانی ازجمله میگوید:
” برای مستعفی حق دفاع نگذاشته اند. این کارها فرا فکنی است. ننگ است. شرم اوراست.
درزمان اعلیحضرت اعتراض داشتیم. درزمان خمینی اعتراض کردیم وحالاهم معترضیم!”
قصیم آگاهانه فراموش می کند یکی ازنفرات ثابت مصاحبه شنوندگان با سیمای آزادی بوده است .
ایضا دربسیاری از آکسیونها وتظاهرات بزرگ مقاومت، سخنران همیشگی جلسات.
قصیم با پوشیدن لباس مندرس چپ نمایی، باوقاحت تمام مجاهدین وبخصوص رهبری آنها را متهم به راست روی و نقض مصوبات وآیین نامه های شورای ملی مقاومت می کند!.
“از جواب کریم قصیم به آقای فیلابی “””” و اصلا مگر ایران رفتن و آمدن دلیل بر وابستگی به وزارت اطلاعات ولایت فقیه بوده است؟ راستی مگر خود “پهلوان جوانمرد” ما رفیق وشریک شغلی آن پهلوان دیگر نبوده که به ایران رفت و آمد داشت/ دارد …”
محمد قرایی- استکهلم
20 اوت 2013