آنچه که دبیرکُل آژانس بین المللی انرژی اتُمی در واکُنش به آخرین تغییرات در دستگاه سیاسی جمهوری اسلامی بیان داشته، نمود دیگری از رویکردی است که طرفهای خارجی مُلاها از هنگام انتخاب حُجت الاسلام روحانی به منصب ریاست جمهوری به گونه هماهنگ بر آن تاکید کرده اند.
آقای آمانو روشن ساخته است: “موضع ما همان است که در دوران رییس جمهوری پیشین ایران بود … هدف این است که اطمینان پیدا کنیم برنامه اتُمی تهران اهداف صُلح آمیز دارد.”
وی سپس ضمن اشاره به تمایل آژانس مبنی بر “ادامه گفت وگو تا رسیدن به نتیجه قطعی”، هشدار داده: “این گفت وگوها نمی تواند تا به ابد ادامه داشته باشد.”
اگر تا به حال آقای روحانی و دوستان، پیامهای مُشابهی که از اُروپا و آمریکا به مقصد آنها ارسال شده را نشنیده اند، سُخنان آقای آمانو که چکیده سیاست بین المللی در برخورد به پرونده اتُمی “نظام” را شُماره گذاری کرده، بهترین فُرصت را برای درک شرایط موجود و پرهیز از خیالپردازی در اختیار آنها می گذارد.
در یک شرایط – به نسبت – عادی در روابط بین المللی و اوضاع منطقه ای، تصوُر پذیر است که خط راهنمای “دولت اعتدال” در بُحران هسته ای را بندبازی بین ادامه فعالیتهای مورد مُناقشه و عادی سازی مُناسبات با طرفهای خارجی “نظام” تشکیل دهد. هدف خط مزبور در درجه نخُست جلوگیری از تحریمهای تازه و کاهش مُجازاتهای موجود است، یعنی همان تابلویی که جناح کارگُزار – اصلاح طلب بر سر دست گرفته است.
اما یک نگاه گُذرا به ظرف بیرونی که این خط مشی می بایست در چارچوب آن به کار افتد، نشان می دهد که شرایط هر چیزی غیر از “عادی” است. برخلاف ایام خوش موش و گُربه بازی در دوره ریاست جمهوری حُجت الاسلام خاتمی، امروز موضوع فعالیتهای اتُمی مُلاها یک مُشکل مُجرد نیست و ارتباط تنگاتنگی با چالشها و کانونهای بُحرانی در سراسر خاورمیانه و شُمال آفریقا یافته است. در ترسیم این نُقاط وصل، آقای خامنه ای و شُرکای نظامی و امنیتی وی، از سوریه تا سودان، از لُبنان تا یمن و از عراق تا غزه سهم به سزایی داشته اند.
در نظر به این ترکیب، جلوگیری از دستیابی رژیم جمهوری اسلامی به جنگ افزار هسته ای هم به عُنوان هدفی درخود و هم به مثابه ضرورت بین المللی، آماجی استراتژیک به شمار می رود که از دریچه آن، جایگاه تحولات سیاسی در “نظام” از دیدگاه طرفهای خارجی نیز تعیین می شود.
نتیجه مُشخصی که از این تامل به دست می آید، نخُست آن است که “نظام” میدان مانور گُسترده ای در اختیار ندارد، نه در شکل پیشبُرد مُناقشه و نه در تفسیر درونمایه و اجزای آن. موضوع بده و بستان روشن است: کنار گذاشتن پروژه بُمب هسته ای در برابر برچیدن تدریجی تحریمها.
سپس، عقب نشینی احتمالی به این نُقطه نمی تواند محدود بماند و امنیت منطقه ای که بُمب “نظام” در کادر آن مورد نقد قرار گرفته، به مثابه یک مجموعه در نظر گرفته می شود. سوریه به همان گونه در این ترکیب جای دارد که لُبنان یا اسراییل.
آقای آمانو و دیگر پایوران خارجی که با خونسردی به تغییرات در هیات حاکمه جمهوری اسلامی برخورد کرده اند، زیر تعقیب هدف استراتژیک در کشمکش موجود خط تاکید می کشند.