سیدحسین موسویان، عضو ارشد تیم اسبق هستهای رژیم و لابی ان که در آمریکا گذران زندگی میکند، در دوران احمدینژاد ابتدا با پیشنهاد تصدی وزارت خارجه از سوی او مواجه شد و پس از نپذیرفتن به اتهام جاسوسی به زندان افتاد.
موسویان روابط نزدیکی با حسن روحانی دارد و بهگفته خودش رفیق 30ساله وزیر خارجه است و او را جواد صدا میزند. استاد دانشگاه پرینستون آمریکا ماه گذشته برای رسیدگی به بیماری مادرش به ایران آمده بود و مدتی را در زادگاهش کاشان حضور داشت و قرار مصاحبه با او در خانه پدری او گذاشته شد.
موسویان در مصاحبه 3ساعته با روزنامه همشهری از آنچه هو کردن نخستوزیر ژاپن مینامد انتقاد میکند. او همچنین غنیسازی 20درصد را واکنشی ضعیف از سوی دولت احمدینژاد به قطعنامههای شورای امنیت میداند و میگوید اگر او در آن زمان تصمیمگیر بود دستور ساخت بمب اتم را میداد.آ
بعد از اینکه از آلمان برگشتم، تصمیمم این بود که کار دولتی را کلا کنار بگذارم. آقای خاتمی تازه بهعنوان رئیسجمهور انتخاب شده بود و آقای خرازی وزیر خارجه بود. حوادثی که در دوران مسئولیت من در آلمان پیش آمد، مرا از اینکه بشود یک روابط پایدار و باثبات حداقل در حوزه اروپا تنظیم کرد، ناامید کرد. هر پیشرفتی که در روابط پیش میآمد یک حادثهای رخ میداد که باعث عقبگرد میشد.
میکونوس تنها نبود؛ ماجرای بختیار، ماجرای قاسملو و حوادث دیگر.
من در دانشگاه تهران مشغول تحصیل دوره فوقلیسانس بودم. آقای روحانی تماس گرفت و گفت: یک کمکی میخواهم که تا یک مدتی به من کمک کنی. چون نفر دیگر سابقه کار دیپلماتیک ندارد، من میخواهم بهطور موقت مدتی کوتاه مسئولیت را بپذیری تا فرصت برای انتخاب فردی مناسب داشته باشم. من بهعنوان یک کار موقت پذیرفتم اما در همان زمان یک بحرانی در عراق پیش آمد که ایشان تصمیم گرفت مرا بهعنوان مسئول ستاد بحران عراق منصوب کند.
چند ماهی طول کشید. همینطور ادامه پیدا کرد تا اینکه بحران افغانستان پیش آمد و بعد حمله آمریکا به عراق و بعد هم بحران هستهای.
ماجرای حمله آمریکا را میگفتید.
بعد از حمله به برجهای دو قلو، آمریکا توقع همکاری داشت و البته طالبان هم دشمن آمریکا بود و هم ما و یک تهدید جدی برای ایران محسوب میشد. بنابراین آنجا بحث این بود که حالا چه کار کنیم. خیلی جلسه داشتیم شاید روزی 2 یا 3 جلسه. عدهای اصلا همکاری با آمریکا را منهای اینکه منافع ملی ما چیست، رد میکردند و عدهای هم معتقد بودند حذف طالبان منطبق با منافع ملی ماست؛ ضمن اینکه ما قرار نیست حمله کنیم، آمریکا قرار است حمله کند و هزینهاش را بدهد. اینجا هم یکی از تصمیمات مهم در دوران مسئولیت من در کمیته سیاست خارجی اتخاذ شد که در سطح شورایعالی تصمیم گرفته شد برای مبارزه با ترور، ایران با ائتلاف بینالمللی همکاری کند. آمریکا حمله کرد، طالبان حذف شد و متحدان ایران در افغانستان به قدرت رسیدند.
در زمان حمله آمریکا به عراق چرا ایران با آمریکا همکاری نکرد؟
آمریکا تصمیم گرفته بود به بهانه واهی سلاحهای کشتار جمعی به عراق حمله کند. آن زمان صدام از ایران دعوت کرد که یک اتحاد استراتژیک علیه آمریکا شکل بگیرد و از طرفی آمریکا هم از ایران استمداد طلبید که با آمریکا برای مقابله با صدام همکاری کند. ایران بهطور اصولی با حمله آمریکا به عراق مخالف بود به دلایل مختلف. بنابراین، این سناریو که ما با آمریکا همکاری داشته باشیم رد شد. سناریوی دیگر که با صدام همکاری کنیم هم رد شد؛ منتها نیروهای مبارز عراقی که داخل ایران بودند میخواستند از فرصت حمله آمریکا استفاده کنند و با حذف صدام خلأ را پر کنند؛ به هر حال در آن زمان ایران چراغ سبز به آنها نشان داد. آن زمان ایران از یک عراقی که در آمریکا ارتباط نزدیکی با بوش داشت، دعوت و دلایل خود را برای مخالفت با حمله نظامی آمریکا به عراق تشریح کرد و او هم پیام ایران را به کاخ سفید برد اما آمریکاییها تصمیم به حمله داشتند و این کار را انجام دادند. در هر صورت آن زمان هم از مقاطع سخت بود. همشهری