نعمت فیروزی
انقلاب ها معمولا آنقدر منحصر به فرد هستند که یافتن الگویی در میان آنها اگر غیر ممکن نباشد، دشوار است. هر انقلابی تجاربی را به بشریت عرضه میکند که در پیشرفت انقلاب های دیگر می تواند موثر باشد. الگو گرفتن از انقلاب های دیگر به معنی این نیست که از همه صفحات و صحنه های آنها کپی برداری شود. بلکه درس آموزی از تجارب آنهاست تا متناسب با شرایط خود، برای عبور از موانع و مشکلاتی که دیکتاتور بر سر راه جنبش انقلابی می افکند، بکار گرفته شود. این تجارب از وجوه افتراق جنبش های انقلابی بیرون می آید، و باید آن را در سیاست و رفتار دیکتاتورها و نیز پاسخی که جنبشهای مقاومت به آن می دهند جست. در میان انقلاب های اجتماعی سده بیستم تا کنون، انقلاب ایران تا اینجا بیش از هر انقلاب دیگری بی اغراق منحصربفرد و متمایز بوده است. واکاوی وجه تمایز، به پروسه طولانی مبارزه مردم ایران برای آزادی راه می برد که تا کنون بیش از 120 سال طول کشیده است، و در مصاف با سه سیستم متفاوت حاکم، سلطنت مطلقه سنتی قاجار، سلطنت مطلقه مدرن پهلوی و سلطنت ولایت مطلقه قرون وسطایی با روکش جمهوری بوده است. شکست های پیاپی مردم ایران در مبارزه برای آزادی و حق تعیین سرنوشت، باعث شده است که هم در حافظه تاریخی مردم و هم در ارگان رهبری کننده انقلاب و هم حاکمان ستمگر، تجاربی اندوخته شود که در پیچیدگی بالای جنگ سیاسی امروز جنبش، خود را بارز کرده است. هسته مرکزی کشاکش بین مردم و حکومت هم در این امری چند باره اثبات شده است که، دیکتاتورها تا دم مرگ نخواهند پذیرفت که تاریخ انقضا دارند. از میان ویژگی های منحصربفرد رژیم و انقلاب ایران، موارد زیادی را می توان برشمردکه در اینجا به دو مورد آن اشاره ایی مختصر می شود.
- حمایت و مماشات غرب
- آلترناتیوسازی رژیم
الف – حمایت و مماشات غرب:
اگر بخواهیم مشخصات رژیم ایران را از زبان مقامات غربی برشماریم به این ترم ها بر می خوریم: رژیم بنیادگرای اسلامی ( قرون وسطایی)، پدر خوانده تروریسم، جنگ افروزی در خارج از مرزها، سرجنگ داشتن با تمدن غرب، در پی اتمی شدن ، و از نظر داخلی ناقض شدید حقوق بشر، فاسد و نالایق، از بین رفتن مشروعیت مردمی، ورشکسته اقتصادی، و…. در تاریخ معاصر کمتر رژیمی را با مشخصات و مختصاتی که در بالا آمد می توان سراغ گرفت که این میزان مورد مماشات و حمایت غرب قرار گرفته باشد. غرب در عین حال که رژیم را در محور شر قرار می دهد اما همه امکانات و دیپلماسی خود را بکار میگیرد که آن ها سرنگون نشوند! در حالیکه در مجامع عمومی رای به محکومیت و تحریم آنها می دهد اما در خفا اجازه می دهد تحریم ها شل شود و رژیم از خفگی اقتصادی بیرون بیاید. حاضر می شود بابت گروگانگیری اتباع خود به رژیم حق الزحمه و باج گروگان گیری پرداخت کند! می داند که رژیم پشت حمله 7 اکتبر حماس به اسراییل است اما آن را انکار می کند! در حمله موشکی رژیم به اسراییل، تکنولوژی پیشرفته خود و متحدانش در اروپا و منطقه را بکار می گیرد تا موشکها و پهبادهای رژیم به خاک اسراییل نرسیده منهدم شود تا بعد اسراییل ناچار نباشد پاسخ قاطع بدهد! و توصیه هم می کند که جواب ندهد!! اسراییل هم به توصیه پدرخوانده عمل می کند! و….. و آیا این موارد نشان نمیدهد که ما با رژیمی و مناسباتی منحصربفرد روبرو هستیم؟ براستی چرا غرب با این رفتار، حفظ رژیم را خواستار است؟
ب – آلترناتیو سازی رژیم
همه رژیم های دیکتاتوری کلاسیک در پایان راه البته تلاش می کنند از هر راهی ماندگاری خود را به تاریخ تحمیل کنند، اما اقدامات رژیم بواقع در دنیای سیاست نوبرانه است! یکی از آن نوبرانه ها آلترناتیو سازی برای خودش است! وقتی پروژه فریب استحاله و اصلاحات از درون نظام با شکست مواجه شد و از کف خیابان و دانشگاه شعار اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمامه ماجرا را شنید، بفکر بازی در بیرون از نظامش افتاد. پر فایده ترین طعمه برای این کار بقایای سلطنت بود که بدلیل نماینده بی خاصیت اش با عنوان پادشاه آینده!! از آنها به لحاظ سیاسی کبریت بی خطر و به لحاظ امنیتی حریم امنی برای ارسال ماموران رنگارنگش با پوشهای مختلف ساخته است. رژیم که از راه اندازی بازی آلترناتیو سازی در جریان قیام 1401 با جاسازی بسیاری از مامورین خود در پوش سازمان دهندگان تظاهرات های خارج کشور نهایت سود را برد، بقایای سلطنت را به مثابه ورق پوکری تصور می کند که می تواند با آن به استعمار و بخشی از بورژوازی انگل خارجه نشین ایرانی بلوف بزند و ایجاد شانس کند. لذا نمی خواهد این نقدینه استعماری را به این زودی از دست بدهد. و تلاش می کند ورژنهای جدیدی از آن ساخته و عرضه کند. عرضه جدیدترین ورژن شتر گاوپلنگی را با ویژگی دو جنسیتی (جمهوریخواهان سلطنتی!!) با شعار از «تاجزاده تا شاهزاده» به بازار سیاست، استارت زده است. برای این کار نه به اسم اصلاح طلبان که از گوشت تن خود اصول گرایان کنده و یکی از آخوندهای هار سالیان حکمرانی خود به نام مهدی نصیری را که سمت سردبیری کیهان را نیز یدک میکشد به ماموریت فرستاده است. نامبرده در انگلیس توقف کوتاهی داشته تا با «بلندگوی فخیمه» مصاحبه داشته باشد و استارت را بزند، سپس به سوی قبله گاه دزدان و غارتگران، کانادا حرکت کند. طبق معمول در طرح نکات اولیه یادش نرفته که بگوید برای همه در این شرکت سهامی ورودآزاد است بجز مجاهدین! چرا که برای رژیم کشیدن مرز سرخ در اولویت اول است. این مرز سرخ به زبان معکوس، دادن آدرس جانشین اصلی و عامل اصلی بیم و هراس رژیم است. سوال این است که چرا این رژیم بدنبال آلترناتیو سازی برای خودش است؟
هر دو سوال بالایی و پایینی یک جواب دارد:
هم اتاق فکر ارباب جهان و هم اتاق فکر ولایت می دانند که رژیم به ته خط رسیده است. رژیم میکوشد شرایط سیاسی را در قفل نگه دارد و از آنجا که می داند این قفل پایدار و همیشگی نیست و مردم دیر یا زود به کلید و راه حل نهایی (قهر) دست می یابند، تنها راه برای خود را خرید زمان می داند. لذا همه اقدامات رژیم را باید از زاویه خرید زمان نگریست. غرب هم بدلیل اینکه موافق قهر نیست و هم آلترناتیو مورد نظر خود را ندارد، تا زمانی که رژیم به خرید زمان مشغول است همسو با اوست زیرا «قهر» به کیسه آلترناتیو شناخته شده شورای ملی مقاومت و مجاهدین می ریزد. که مورد کین توزی ارتجاع و استعمار هستند.
برای اولین بار در طول 45 سال حکمرانی فاشیسم آخوندی، «سر مار ولایت» با موشک پرانی به اسراییل از لانه خارج شد، این ماجراجویی هزینه گزاف سیاسی و اقتصادی برای رژیم در بر داشت و به انزوای بیسابقه رژیم منجر شده، و لوایح تحریمی مختلفی در دو سوی آب برعلیه رژیم تصویب شد. اگر سرنوشت این لوایح نیز به مماشات برنخورد و شل نشود، می تواند منجر به تغییر سیاست در آمریکا و اروپا علیه رژیم شود. در شرایطی که مجموعه محافل سیاسی پیرو خط «خشونت پرهیزی» همچنان در حاشیه، مشغول گشایش کنفرانس های بی پایان در این سو و آن سوی جهان برای بدست آوردن کلید سحر آمیز «عبور از رژیم» هستند، این یگانه نیروی انقلابی، اصیل و استخواندار شورای ملی مقاومت و مجاهدین است که تنها در میدان، در تدارک برگزاری کهکشان سالانه و لشکر کشی عظیم سیاسی مقاومت است، فاشیسم آخوندی برای تحت الشعاع قرار دادن کهکشان مقاومت و نیز انحراف افکار عمومی از انزوای با شکوهی! که در آن گرفتار آمده است، قصد دارد با بخدمت گرفتن مجدد بقایای سلطنت فیل جدیدی هوا کند، و جسد متلاشی شده ائتلاف موسوم به «منشور» را در قالبی جدید و ترکیبی از اصلاح طلبان، جمهوریخواهان و سلطنت طلبان، زنده کند. برای این کار زمینه سازی لازم را از قبل، با بازی کثیف با حکم هنرمند مبارز توماج، کرده و تحرکاتی هم در خارجه راه انداخته است. بایدکارد به استخوان آخوندها و خامنه ایی رسیده باشد که قصد هوا کردن فیل دو جنسیتی جمهوری- سلطنتی با اسم رمز « از تاج زاه تا شاهزاده» را گرفته است. این فیل اگر هوا رفت که زمان خریده اند و ادامه میدهند و اگر نرفت، نا امیدی و یاس می پراکنند و چنین می نمایانند که ما (رژیم) آلترناتیو نداریم!! البته راه کار مردمی و انقلابی که در دل جنبش در جریان است، در نطفه خفه کردن آن با افشای قدم بقدم در یک جنگ سیاسی است. آنها برغم همه این بازی های پیچیده یک چیز را فهم نمی کنند و نمی توانند فهم کنند: شرایط جوشان انقلابی داخل میهن با این پانسمان های استعماری علاج نمی شود. قفل سیاسی میهن یک کلید بیشتر ندارد و آن «قهر انقلابی» است که در دستان توانمندکانون های شورشی است. سنجیده و منطقی و مطمئن در آتش و حرکت عملیات بزرگ سیاسی کهکشان به مثابه چتر سیاسی «قهر» به پیش بتازیم.