سارا بشیری
امروز روز عاشورا است واقعی که شاید هزار و چندی سال پیش اتفاق افتاد و نمیدانم که ایا بازگو کردن ان داستان برای همه به اندازه مسلمانان و انهم شیعیان مهم و جالب باشد یا نه؟
امروز در مقابل سوالی قرار گرفتم
عاشورا بدرد ما چه میخورد ؟ برای ما چه فایده ای دارد ؟ انهم در این دیار غربت.
سوالی بسیار زیبا و مهم که اتش را در جان وقلب من روشن کرد. راستی عاشورا چیست و چرا انرا ارج مینهیم؟
لذا تصمیم گرفتم ان وجه از عاشورا که میتواند قابل تحسین و فهم برای همه مردم فارغ از انگیزه های مذهبی و یا ایدئولوژیکی باشد را به قلم بیاورم.
میگویند که حسین علیه السلام در اخرین لحظات هنگامی که دید وحوش قرن یا همان دوستان و همپیمانان رژیم اخوندی به سمت چادرهای خانواده اش در حال حمله ور شده هستند گفت: ای وحوش اگر مسلمان نیستید حداقل ازاده و انسان باشید. این حرف از انجا که اخرین حرف حسین است خیلی معنا و مفهوم دارد. معنایش این است که این قیام فقط یک قیام ایدئولوژیکی نیست یک قیامی است که هر انسان ازاده نیز میتواند انرا درک کند و به ان ارج و احترام بگذارد.
برمیگردم به زمان خودمان به سالهای انقلاب به دهه شصت، به قتل عام ها به همه سختی هایی که بر مردم ما در این سالهای حکومت یزیدیان روا رفته است. براستی امروز که به ان فکر میکردم ، وقتی خمینی دجال امد و حکومت رابدست گرفت مگر مجاهدین و یا نیروهای انقلابی چه میخواستند؟ میخواستند علیرغم اینکه حاکمیت را انها دزدیده بودند و بر سر قدرت نشسته بودند هویت و مرام و ارزشهای خود را نگاه دارند. مجاهدین اعلام کردند که با وجود اینکه به ولایت فقیه رای نداده ایم اما به قانون اساسی تن میدهیم. اما این یزید زمان، خمینی دجال چه میخواست؟ بله او نیز مانند اسلاف خودش شمر و یزید ان دوره تسلیم و ذلت و گردن گذاشتن به خمینی را میخواست و به چیزی به جز کشتن مخالفان خود راضی نبود .
یا با ما باشید و یا شما را خواهیم کشت. همان منطق و خواست یزید.
یزید میدانست که اگر حسین را به حال خودش ول کند . مردم بزودی بر او طغیان خواهند کرد . بله ترس یزید و ترس خمینی واقعی بود. یزید نابودی خود را در وجود حسین میدید. خمینی جلاد ولایت فقیه را میخواست و نه کمتر از ان.
باور کنید راه دیگری نبود یا تسلیم و ذلت به درگاه یزید زمان، خمینی و اعوان وانصارش و یا مرگ.پس چه باید میکردیم؟ اینجا است که فلسفه عاشورا راه باز میکند. اینجا است که هر مسلمان و غیر مسلمان میشورد و ننگ تسلیم را نمیپذیرد.
پس خوشا به حال نسل ما که ننگ تسلیم را نپذیرفت . خوشا بحال نسلی که تن به اسارت و شکنجه و زندان و فرار از دیار ظالمان را پذیرفت ولی تن به ذلت و خواری نداد. بدلیل چنین راه و رسمی که انتخاب کرده ایم خدا را شکر میکنیم. دیگران که سلطه یزید زمان را پذیرفتند کجا هستند و در کجای تاریخ قرار گرفته اند؟ رهبران و روشنفکرانی که ما را به این راه شرف و عزت رهنمون کردند در تاریخ ایران جاودان خواهند ماند و چنین است که حسین بعد از هزارها سال هنوز در ما زنده و جاوید است. یک قصه و یا یک حادثه نیست که به سوگ ان نشسته باشیم. بله داستان هویت هر ایرانی است که به خمینی، یزید زمان گفت نه و رنج ها رابه جان خرید و از همه چیز استقبال کرد. پس ای حسین در این روز با تو عهد میبندیم که بر ظلم و ستم، بر ارتجاع و عقب ماندگی نه بگوییم و با تمام توان و تا اخرین لحظه ارمان ازادی را زنده نگاه داریم. سارا بشیری عاشورای 98