محمد فاضلی (جامعهشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه بهشتی) در یادداشتی نوشت: من از انتشار اولین کتابم درباره فساد (سال 1386) تا به امروز، مشغول مطالعه فساد و ترغیب به مبارزه با آن بودهام و از مبارزه با فساد هم استقبال میکنم، اما به دلایلی که مختصر تشریح میکنم، موج اخیر دستگیری متهمان را فاقد نتیجه تعیینکنندهای میدانم.
اول. دارون عجماوغلو و جیمز رابینسون در کتاب تحسینشده و پروفروش «ملتها چرا شکست میخورند؟ ریشههای قدرت، ثروت و فقر» (ترجمه محسن میردامادی و محمدحسین نعیمیپور، نشر روزنه، با مقدمه روشنگر احمد میدری) نشان میدهند که ریشه فقر ملتها و فساد سیاسی و ناشی از حاکمیت اندکسالاری است.
همه فسادهای کشفشده با گروههای اندکی از قدرت سیاسی ارتباط دارند و تا این قدرت سیاسی تحت نظارت مدنی درنیاید، فساد ادامه خواهد داشت. فسادهای اقتصادی مشاهدهشده، در بنیاد خود سیاسیاند. اما این همه مسأله نیست.
دوم. سازوکارهای منجر به فساد، کماکان باقیاند. حکایت بگیر و ببندها، مثل صیادی با قلاب در انتهای رودخانهای است که در سرچشمههای آن، ماهیان بسیاری (قوانین، رویهها و سیاستهای مولد رانت و فساد) در حال تخمریزی و زاد و ولد هستند. بچهماهیها در مسیر رودخانه رشد میکنند به تعداد انبوه، و به پایین رودخانه که میرسند، برخی از آنها که شاهماهی شدهاند، به قلاب صیادان میافتند. مردم در مسیر رودخانه شاهد گذار و رشد و نمو ماهیان فسادند. برخی از شاهماهیهای به دام افتاده نیز دست آخر، برخی از صیادان را هم میخورند و به رودخانه بازمیگردند.
سوم. دستگاه قضایی و حاکمیت به گفتوگو درباره فسادها تن نمیدهد تا ابعاد آنها، سازوکار بروزشان، خلاءهای قانونی ممکنکننده بروز فساد، ماهیت شبکهای، سیستماتیک یا فردی بودن فسادها، قدرتهای بوروکراتیک، تکنوکراتیک و سیاسی درگیر در فسادها، و درسآموختههای آنها برای ممانعت از تکرار فساد آشکار شود. تلویزیون گوشهای از دادگاه را پخش میکند. مردم بهواقع درباره اصل داستان چیزی نمیدانند. کلیاتی درباره خاوری، مهآفرید خسروی، بابک زنجانی، سلطان سکه و بقیه میدانند و در ابهام که داستان چه بود و اصلاً چه کسی و چرا اعدام یا راهی زندان شد. مردم هیچگاه شاهد گزارشی نبودهاند که توضیح دهد بالاخره بعد از این همه بررسی پرونده فساد چه اصلاحاتی در قوانین، رویههای بانک، بورس، بیمه؛ عضویت در هیئت مدیرهها و … انجام میشود تا فساد تکرار نشود. همان گروه اندکسالار بررسی میکنند و مردم – که در اینجا به شهروندان نامحرم درجه دو بیشتر میمانند – در ابهام و حیرانی میمانند.
چهارم. قدرت سیاسی و پروپاگاندای رسانهای آن اصرار دارند که سازوکارهای ساختاری منجر به بروز فساد را به ویژگیهای شخصی و برای مثال غیرانقلابی بودن مفسدان و نسبتشان با یک جناح خاص – عمدتاً اصلاحطلبان و با انگ لیبرال و نئولیبرال – تقلیل دهند. متهمان از همه جناحها و سوابق ایدئولوژیک و سیاسی موجودند و گاه از شمار انقلابینماهای افراطی هم بوده و هستند. این شیوه بگیر و ببند، بدون توجه به آنچه در بالا اشاره شد، نه فقط تأثیر معناداری بر کاهش ساختاری و سیستماتیک فساد نخواهد داشت، بلکه به مردم نشان میدهد که فساد با چه عمق زیادی، جا خوش کرده است. جهان نیوز