این جمله منسوب به انقلابی بزرگ چه گوارا را در جایی خواندم : دنیا را کسانی نابود می کنند که نسبت به شرارت بی تفاوت باشند , من را به تامل واداشت , براستی این حرف چقدر در رابطه با کشورمان ایران مصداق دارد؟!!!
تاکنون 11 انتخابات ریاست جمهوری داشتیم و انبوهی انتخابات های دیگر همه شان فریب بودند و دروغ , بعنوان نمونه حتی یکی هم به وعده هایی که به مردم داد وفا نکرد , شاید یک مدعی بگوید کدام یک از سیاستمداران جهان به وعده هایی که دادند عمل کردند که این ها که در ایران انتخاب شدند وفا کنند ؟! در رابطه با ایران و نظام جمهوری اسلامی بحث اساسا بحث وعده های انتخاباتی نیست , بحث این است که همه اش فریب است و نیرنگ , جناح بازی اش هم فریب است , کل نظام بر فریب بنا شده از بنیان گذار این نظام اهریمنی که خود خمینی باشد سرکرده فریبکاران و دزدان است تا همین ولی فقیه کشتی به گل نشسته ! تا آنجا که به ماهیت بر میگردد هیچ تفاوتی بین مدعیان اصلاحات با اصولگرایان کذایی وجود ندارد ای کاش در این نظام کسی بدنبال اصول بود و ای کاش مدعیان اصلاحات نیم در صدی و سر سوزنی بدنبال اصلاح امور بودند , همه گرگ اند در لباس میش ! عامل فریب و ادامه سلطه جنایتکارانه و ضد انسانی ولایت فقیه بر مردم ستمدیده ایران هستند! همگی شرکای دزد اصلی که همان ولی فقیه باشد هستند لیکن با نیرنگ و ریا ادعای “رفاقت” با “قافله” یعنی با مردم را می کنند… لیکن در رابطه با مردم بر سر بحث انتخابات فکر نمی کنم مشکل در ناآگاهی باشد , مشکل در بی تفاوتی است ! برای روشن شدن موضوع بیائید با هم نگاهی به صحنه بیندازیم :
در یک سو روحانی را داریم , روحانی برجسته ترین کاندید جماعت مدعی اصلاح است . وی خود را برای دور دوم ریاست جمهوری کاندید کرده است . صرف نظر ار عملکرد بسیار منفی روحانی مانند شمار بسیار بالای اعدام ها و رکوردار بودن از نظر تعداد اعدام ها , هیچگونه دستاورد قابل ملاحظه ای در دور اول ریاست جمهوری اش نداشته است و کارنامه اش منفی است. او هیچ کدام از وعده های انتخاباتی اش را تا کنون عملی نکرده است و آن چه را که قول داده بود در 100 روز اول ریاست خود عملی کند را حتی نتوانسته در طی دوره ریاست 4 ساله اش عملی کند . انتخاب روحانی در بهترین حالت بمعنی ادامه وضع موجود است .
بنابراین وضعیت در رابطه با روحانی بن بست است , همین بن بست باعث بوجود آمدن هراسی بی سابقه در دل مدعیان اصلاحات شده و از دست خالی و آینده مبهم خود ابراز نگرانی کنند. آنها اینک ناگزیر به ادامه مسیر پیشین هستند و بهمین دلیل بسیاری از نزدیکان روحانی بزرگ ترین رقیب روحانی را عملکرد او میدانند.
بیکاری و وضعیت نامطلوب اشتغال در کشور ، رکود ، مبهم بودن آینده قشر جوان مملکت و حتی افراد تحصیل کرده , مشکلات معیشتی مردم، بحران های فزاینده زیست محیطی , انهدام کامل زیر بناهای کشور , نبود حداقل های خدمات شهری و رفاهی , فساد , دزدی و چپاول , تورم و گرانی روز افزون و فقر فاحش علیرغم ادعای کاهش تورم و بهبودهای ادعایی و امار سازی های پوچی که دولت می کند… در نزدیکی انتخابات دردسر بزرگی برای یک دولت مستقر که می خواهد در انتخابات پیش رو رای مجدد مردم را از آن خود کند می تواند بوجود بیاورد .
گفت و گوی مصطفی معین وزیر علوم در دولت اصلاحات با روزنامه آفتاب یزد بن بست درون جبهه مدعیان اصلاحات را بروشنی بازتاب می دهد , وی در این مصاحبه به اجبار گوشه هایی از این تشویش و نگرانی را بر ملا کرده است.
معین در این گفت و گو ضمن حمایت از روحانی مهمترین رقیب وی را عملکردش میداند و می گوید : « مردم با مشکلات معیشتی و بیکاری جوانان به سختی درگیر هستند. اگر دولت به صورت خیلی شفاف، صادقانه، صریح و صمیمانه با مردم، مسائل به میراث مانده از گذشته و کارشکنیهای کنونی را مطرح نکند و برنامههای آیندهاش را تشریح نکند و قول و قرارهای قابل تحققی با مردم نگذارد، شرایط آسیبزا خواهد بود. مهمترین رقیب آقای روحانی عملکرد خودش و نوع نگاهش به انتخابات و دولت بعدیاش است و مردم نقش تعیینکننده خواهند داشت».
هر چند که مصطفی معین این مشکلات را به گردن دولت های سابق می اندازد تا از بار روانی خالی بودن دست مدعیان اصلاحات در تشریح عملکرد دولت مطلوبشان بکاهد لیکن به صراحت به روحانی گوشزد می کند که وعده هایی بدهد که قابل تحقق باشند و توان اجرایی کردنشان را داشته باشد . حال ببینید آش چقدر شور شده که ناگزیر از اعتراف و ابراز نگرانی در کل جبهه مدعیان اصلاحات شده است .
این اولین بار نیست که مدعیان اصلاحات به دولت یازدهم دست خالی او را هشدار میدهند، و به روحانی کارت قرمز نشان می دهند , پیش از این و در سال گذشته نیز شخصیتهای سیاسی حامی روحانی در گفت و گوها و یادداشت های گوناگون در این زمینه به رئیس جمهور نهیب زده بودند که «تا دیر نشده کاری بکن و وعده ای را محقق کن! »
در یک کلام دولت روحانی بمعنای ادامه وضعیت موجود است , وضع موجودی که بهیچ وجه مطلوب نبوده و نیست و زیر مینیمم هاست, این در حالی است که در جبهه مقابل یعنی در جبهه مدعیان اصولگرایی نیز وضع از این یکی جبهه بهتر نیست . جبهه وابسته به عظمای نظام آنقدر دستشان خالی است که برای مدتی حتی نمی توانستند بر روی کاندید واحدی توافق کنند.
در همین رابطه کانال جبهه مستضعفین نزدیک به محمود احمدینژاد و جریان فکری منتسب به او در خبری مدعی شده است که سید ابراهیم رئیسی به عنوان کاندیدا نهایی اصولگرایان برگزیده شده است.
بسیار خب, هر چند که این خبر را خود اصولگرایان اعلام نکردند لیکن تا همین حد هم شده اگر این را بعنوان یک تحول بپذیریم ابتدا باید ببینیم که این رئیسی کیست و دارای چه سوابق و پیشینه هایی است؟
سید ابراهیم رئیسی، یکی از اعضای «هیأت مرگ» می باشد هیئتی که از سوی خمینی برای به اجرا در آودرن طرح قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان 1367 انتخاب شده بود. این فرد یکی از اعضای سه نفره هیئت مرگ و قاتل بیش از 30 هزار زندانی سیاسی است. زندانیان سیاسی که اغلب در دادگاه های همین نظام به حبس محکوم شده بودند و در حال گذراندن دوران محکومیت خود بودند به ناگاه از سلول های بیرون اورده و بدست جوخه های تیرباران سپرده شدند … در نوار صوتی آقای منتظری که اخیرا منتشر شد به نام این فرد (رئیسی) بعنوان یکی از اعضای هیئت مرگ اشاره شده است. این آخوند جنایتکار سابقه فراوانی در قوه قضائیه از دادستانی کرج، همدان و تهران گرفته تا معاون اولی رئیس قوه قضائیه را هم بر عهده داشته است، وی پس از مرگ واعظ طبسی جنایتکار از سوی خامنه ای به تولیت آستان قدس رضوی درآمد و با گذشت مدت کوتاهی از این انتصاب به درجه مذهبی آیت اللهی هم ارتقا داده شد. وی همچنین از اعضای جامعه روحانیت مبارز و یکی از اعضای مجلس خبرگان نیز می باشد.
آخوند رئیسی در پی حوادث سال 88 با متهم کردن مهدی کروبی و میرحسین موسوی به توطئه و ضربه زدن به ارزشهای نظام، اعلام کرد که دستگاه قضا با قاطعیت، سران فتنه را محاکمه میکند.
در روز 2 فروردین امسال 50 تن از اعضای مجلس خبرگان با ارسال نامهای به خامنه ای ,آخوند رئیسیِ جنایتکار را برای نامزدی انتخابات ریاستجمهوری اصلح دانستند و از خامنه ای خواستند تا شرایط را برای حضور او فراهم کند.
در خبری آمده بود که امریکا تصویب تحریم های جدید علیه ایران را به بعد از انقلاب موکول کرده است . پیام این حرکت امریکا به این معنی است که می خواهند واکنش مردم را در انتخابات ببینند , طبیعی است که دولت امریکا بدنبال به روز کردن ارزیابی های خودش از شرایط اجتماعی و سیاسی ایران است . بی دلیل هم نیست که مقامات ریز و درشت جمهوری جهل و جنایت پشت سر هم مردم را به مشارکت در انتخابات ترغیب می کنند , شرکت در انتخابات دادن مشروعیت به این جنایتکاران حاکم می باشد که هر دو جناح آن کمر به نابودی هویت ملی و حرث و نسل ایران بسته اند .
اگر به صحنه و چیدمان انتخاباتهای نظام نگاه کینم می بینیم که همواره انتخابات توسط ولی فقیه به گونه ای مهندسی شده تا ملت بر اساس همان دو پارامتر گذشته انتخاب کنند , یعنی بین بد و بدتر یکی را انتخاب کنند و در تقسیم نقش در درون خودشان یکی نقش “ادم خوبه” و دیگری نقش “ادم بده” را بازی می کند تا مردم به کسی رای بدهند که در ظاهر نقش مخالف ولی فقیه را بازی می کند , به تعبیر دیگر این که ولی فقیه می خواهد همین منفوریت بی سابقه خود در نزد مردم را سکوی پیروزی برای نظامش بکند و خر خودش را براند!… لیکن این بار داستان کلا فرق می کند, این بار انتخابات حتی بین بد و بدتر نیست انتخاب بین روباه و کفتار , بین شغال و گرگ است!
این قسمت از سلسله مقالاتم را با امید به این که فریب دیوان عمامه بسر این دشمنان قسم خورده ایران و ایرانی را نخوریم و نسبت به سرنوشت خانه آبا و اجدادی مان بی تفاوت نباشیم با جمله ای از شعر زیبا و پر معنی “تا گل سرخ شدن” سروده ایرج جنتی عطایی به پایان می برم که :
« از شب زرد زمستان
تا سحر
سحر سرخ بهار
فاصله فریاد است »…
ادامه دارد
کاوه ال حمودی
kaveh179@gmail.com