نعمت فیروزی
بله، درست خواندید! پزشکیان ، با یک جهش حیرتانگیز، از رئیسی جلو زد! البته، این هنوز از نتایج سحر، و شاید از فضای هیجانی رقابت های المپیک پاریس بی تاثیر نبوده باشد!، نقش گماشته! در «تیارت» آقا، از بابت مضامین آموزشی برای خلایق، چیزی کم از یک «دوره آموزشی عالی» نداشت. از اینکه چطور باید برای جلب رضایت “آقا” تلاش کرد. تا اینکه چگونه برای از ما بهترون! چشمک و چراغ اصلاحات بزنند. از اینکه هم آمار اعدام بیشتر باشد و هم نمای عقب نشینی تاکتیکی داشته باشد! از دل ضعفه گرفتن برای فقرا و مستضعفین تا غارتگر ها را به کابینه فراخواندن! همه برای این است که، قرار است معجزه ای از صندوق جادوی ولایت بیرون بیاید، که با قبل، «تومنی صنار توفیر دارد!»
همانطور که مطبوعات خود رژیم هم نوشتهاند، پزشکیان نه تنها در این رقابت از رئیسی پیشی گرفت، بلکه تمام رکوردهای مربوط به جلب اعتماد و رای مجلسیان را هم از آن خود کرد. به لطف “آقا”، کابینهاش در حرکتی یکضرب توانست رکورد ۲۰۰ رآی به بالا برای اکثر اعضا را ثبت کند. این دوپینگ سیاسی که “آقا” ترتیب داده بود، کمک کرد تا وزرای هارتر مثل اطلاعات، کشور و دفاع با رأیهای بالای ۲۵۰ نفر از مجلس تایید شوند. معنایش به زبان همه کس فهم جز این نیست که: هرچه دژخیم و هارتر، کاراتر! این چکیده آن نسخه ۱۲ شرطی بود که آقا در علن برای خرتر کردن سیلی خورده های نظام پیچیده بود.
اما اگر فکر میکنید این همه داستان است، اشتباه کردهاید. نگاهی بیندازید به داخل مجلس، آنجا که نوچههای سیاسی، درحال نمایش بودند. از امیرحسین ثابتی گرفته که از وقتی به عنوان جانشین رسمی دختر جلیلی برای پاسخ به سوالات جلوی دوربین آمد، خود را نایب برحق جلیلی در مجلس می داند، تا آنجا که جلوی نایب برحق امام، شاخ و شانه کشیدن را تست کرد. از مالک شریعتی که تمام درس های مرشدش شهردار زاکانی را تلمذ کرده و حالا در مجلس در حال گذراندن دوره عالی “چگونه نوچه خوبی باشیم” است. از قرار معلوم نمره ۲۰ که نیاورده هیچ، معلوم نیست در شرایطی که موزاییک زیر کرسی مرشدش لق شده، با تک ماده هم بتواند روی قبولی دو ضرب حساب کند!
بازی چندگانه از مهندسی »آقا» هم به خوبی در مجلس جریان دارد، جایی که علی خضریان(۱) عنتری که هلی کوپتر لوطی اش به کوه برخورد کرد و مرد! ، همگام با رسایی آخوند پاچه ورمالیده ایی که باورش شده بود نفر اول مجلس شده و خیز کله کردن قالیباف را برداشته بود، و کوچکزاده ( احمدی نژادی) که خبرنگاران را بخاطر شکار چرت نمایندگان، هرزه و زنازاده نامیده! تلاشی بیپایان داشتند تا، از زبان جبهه هار و وحشی در سایه رفته اشان دندان قروچه و گاها پارس خوابیدکنند!. انگار نه انگار که همه اینها در نهایت قرار است به این ختم شود که پزشکیان، با همان بلاهت نمکینش، بگوید: «من نمیخواهم وارد جزئیات بشوم!» لابد اینها کلیاتش بوده است! «اینطوری نی که شما فکر کنید ما خودمان بدون هماهنگی با بالا آمدیم! «آقا» خودش تلفن را برداشت و گفت: پاشو بیا! ». (همهمه خر کیف شدن نماینگان !)
از سوی دیگر، جناب شریعتمداری نوچه آقا در کیهان به خوبی رل را بازی کرد که نشان دهد هنوز نوچه شماره یک خودش است و نیابت تام از آقا دارد و بقیه باید از روی دست او مشق کنند! او ناچار شد در مخالفت با پزشکی وارد صحنه شود و به او هشدار دهد که ادعاهایش با استقبال گسترده دشمنان نظام روبرو شده است. او وظیفه آژیر خطر کشیدن مواردی را دارد که سودش به جبب مجاهدین می رود! آخر پزشکیان مثل او حالیش نیست! دشمنان نشاندار، (مجاهدین) همیشه در کمیناند تا هر لحظه گلیم دموکراسی و مردمسالاری را از زیر پای آقا بکشند!
اگر فکر میکنید این نوع حکومتداری در تاریخ معاصر ایران بیسابقه و بوالعجب است، سخت در اشتباهید. کافی است نگاهی به دوران آن ل له ایی که قاشق فرنی در دهان دانش آموزان می گذاشت، بیندازید، تا ببینید که اینها نوبرش را نیاورده اند! جا دارد تکه ایی از مقاله قبلی را دوباره تکرار کنم که بسیار با مسما است.
عباس میلانی در کتاب “نگاهی به شاه” می نویسد: در سال ۱۹۶۵ که شاه هنوز به نقطه قدر قدرتی نرسیده بود، وزارت خارجه آمریکا در تحلیلی ابعاد قدرت شاه را چنین بیان می نویسد: «شاه فقط پادشاه نیست، بلکه عملا شغل نخست وزیر را نیز از آن خود کرده. فرمانده ارتش است و همه تصمیمات مهم دولت تابع نظر اوست. هیچ انتصاب مهمی در دستگاه دولت بدون تایید او صورت نمی گیرد. دستگاه امنیت مملکت را مستقیما اداره می کند. سیاست خارجی دست اوست. سفرا را او انتخاب و انتصاب می کند . ارتقا درجه در ارتش مستقیما در دست اوست و بدون تایید او تحقق نمی پذیرد. تصمیمات مهم اقتصادی از چند و چون وام های خارجی تا محل مناسب برای تاسیس کارخانه را به او تاویل می کنند. مدیریت دانشگاهها و انتصاب روسای دانشگاهها با اوست. چند و چون مبارزه با فساد را او تعیین می کند. نمایندگان مجلسین شورا و سنا را او برمیگزیند. کیفیت فعالیت مخالفت مجلسین شورا و سنا را و نیز لوایحی که از تصویب باید بگذرد با اوست.» (نقل از صفحه ۵۱۰کتاب)
البته شما حق دارید بپرسید: در ۱۰۰ سال گذشته “آیا چیزی تغییر کرده؟” من البته در جواب خواهم گفت: آری، بعد از فرار آن ل له دارای نوستالژی! اکنون ولیعهدش در هیئت ولایت بر تحت نشسته است. اینجا نظام ولایت است، هر روز در گسترش است. کاسه و پیمانه حیرت و تحیر خود را بزرگ تر بگیرید که زود پر نشود! هیچ چیز بعید نیست. امروز پزشکیان با دوپینگ “آقا” رئیسجمهور می شود، و با دوپینگ «آقا» کابینه را رکورد شکن میکند! و شاید فردا، “آقا” تصمیم بگیرد که هلی کوپترش به کوه برخورد کند و یا برعکس، کوه به هلی کوپتر برخورد کند! تادر همان محل، در دل کوه و جنگل، یکی به آمار امامزاده ها برای «مراد گرفتن» ددان و جانوران اضافه شود! بقول آن برنامه سیمای نظام، در شرایط فعلی دو چیز بشدت کمبود آن در جامعه ولایی احساس می شود : یکی آخوند! و دومی امامزاده! این از رأفت و دل نازکی مقام عظمای ولایت نیست که علاوه بر دنیای انسانی بفکر طلب شفاعت برای «دنیای وحش» هم هست.! این پیشرفت نظام ولایت است که، مقام ولایت، در عرصه «ولایت تکوینی» خود را گسترش دهد! آن کفن پاره گفته بود: صاحب ولایت «تکوینی» هم هست! کسی باور نمیکرد!
اگر کمی خوش بین و خوش ذوق باشید شاید ضربالمثل یونانی که بیان دیگری از ضرب المثل فارسی خودمان است را با کمی تغییر به عنوان نتیجه آموزشی از «تیارت آقا» آموخته باشیم! که میگوید: «کوهی در حال زایمان بود و (۲) زئوس ترسیده بود، اما آنچه آورد، نه حتی موش که فضولات بود!»
(۱) علی خضریان رئیس دفتر انتخابات رئیسی بود.
(۲)ضرب المثل یونانی: «کوهی در حال زایمان بود و زئوس ترسیده بود، اما کوه موش بدنیا آورد.»