رژیمی که نمیتواند مسئله فاضلاب شهرها را حل کند و تنها افتخارش برای مردم ایران، ساخت موشک است که بر روی سر مردم بی دفاع سوریه و عراق، فرود میاید و یا زدن موشک به هواپیمای مسافربری است، میخواهید کارخانه اداره کند؟
به نوشته افتاب نیوز، کارخانه عظیمی که روزگاری نه چندان دور بیش از ۳ هزار کارگر داشت، امروز ۱۰۳۰ کارگر نگران و دلواپس دارد؛ دولتها در دو دهه گذشته با تسریع در روند واگذاریهای بیضابطه و دادن مالکیت غولهای صنعتی به افراد نااهل، صنایع مادر ایران را در معرض سقوط قرار دادهاند؛ اسدبیگی در هفت تپهی خوزستان و مش قربانعلی در ماشینسازی تبریز، دو نمونه از مالکان بخش خصوصی هستند که مجموعاً دو میلیارد دلار (یکی یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار و دیگری ۵۰۰ میلیون دلار) از سرمایههای ملی را هدر دادهاند و دو مجتمع سرفراز و مایه افتخار را به لبه پرتگاه کشاندهاند.
” وضعیت امروز صنایع مادر کشور که روزگاری موجب غبطهی همه کشورهای همسایه بودند، گواه روشنی است از ناکارآمدی خصوصیسازی یا همان خودمانیسازی که در نهایت، چیزی نبوده جز هبه کردن ثروتهای ملی به نزدیکان به بلوکهای قدرت سیاسی. مثالها بسیارند؛ از «هفت تپه» و «هپکو» که بگذریم، میرسیم به غول تولید ماشینآلات صنعتی ایران که روزگاری غول تولید ماشینآلات در خاورمیانه هم بود: ماشینسازی تبریز.”
در اواسط تیر ماه ۹۸ یکی از معاونین وزارت تعاون در مصاحبهای با تاکید بر لغو قرارداد با قربانعلی فرخزاد گفت: ماشینسازی تبریز به صندوق بازنشستگی فولاد عودت داده شد.
اما صندوق فولاد که یک صندوق در معرض ورشکستگی است، برای مالکیت مجتمع غول پیکرِ ماشینسازی تبریز به هیچ وجه مساعد نیست؛ کارگران بارها و بارها درخواست داشتهاند که مجتمع به دولت عودت داده شود و یکی از زیرمجموعههای دولت، توانمندسازی و بهبود ساختار ماشینسازی را در دستور کار قرار دهد؛ حالا به نظر میرسد که ماشینسازی به «ایدرو» داده شده، مالک متخلف خلع ید شده و در زندان به سر میبرد.
حال باید دید موانعی که بر سر راه واگذاری ماشینسازی به ایدرو وجود دارد از قبیل بدهیهای انباشتهی مجتمع به تامین اجتماعی و مقاومتهای دولت، برطرف خواهد شد یا خیر؛ آیا این مجتمع عظیم در سال ۹۹ بالاخره به مالکیت دولت درخواهد آمد و کارگران آن میتوانند دوباره به بالا رفتن سطح تولید و بازگشتن به روزهای اوج و شکوه، امیدوار باشند؟! آیا اگر در نهایت ماشینسازی به ایدرو داده شود، مسیر صعود را طی خواهد کرد و ارادهای برای بهبود ساختار و رونقبخشی به آن در میان خواهد بود؟!
احمد علیرضا بیگی (نماینده مردم تبریز در مجلس شورای اسلامی) در ارتباط با پیچوخمهای واگذاری ماشینسازی و تخلفات بیشمارِ «مش قربانعلی» میگوید: بررسیهایی که ما انجام دادیم نشان داد مش قربانعلی پیشپرداخت خرید کارخانه را از محل فروش ارز دولتی که در اختیار داشته، تامین کرده که در جریان محاکمه نیز ایشان در دادگاه به زبان خود اعتراف کرد به من ۵۰۰ میلیون دلار ارز دادند که ورق وارد کنم چون تحریم شد و نتوانستم ورق وارد کنم، این پول را در بازار خرد کردم و بعد ماشینسازی را خریدم.’
“همه اینها نشان میدهد که مش قربانعلی، یک قربانی بیش نبوده؛ ۵۰۰ میلیون دلار به اعتقاد من نمیتواند خوراک مش قربانعلی به تنهایی باشد؛ یک سلسله یا زنجیرهای از افراد در این کار دخیل بودهاند؛ هم ماشینسازی را از دست دادیم و هم ۵۰۰ میلیون دلار ثروت کشور بر باد رفت. مشابه این را در هفت تپه هم دیدیم؛ اسدبیگی یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار ارز دولتی گرفت و در نهایت به عنوان متخلف محاکمه شد.”
این نماینده مجلس اضافه کرد: “الان همه مستندات و مصوبات برای بازگشت ماشینسازی به ایدرو فراهم است اما گویا اراده منسجمی برای احیای شرکت ماشینسازی یا هپکو یا حتی هفت تپه وجود ندارد.”