فیلم “کودکان اشرف”، دلسوزی برای کودکان یا امداد رسانی به رژیم در بحران؟

عبدی سلیمی

طبیعی و منطقی است فکر کنیم که وقتی عملی انجام می شود، این برای رسیدن به یک هدف مشخص است،  در رابطه با ساخت مستند “کودکان اشرف” هم همین  مستدل است. حال اگر بخواهیم پاسخی درست و منطقی به عنوان این نوشته بدهیم، لازم است همه پارامترهای دخیل در ساخت این مستند را مورد توجه و برسی قرار داده و با استدلال به این سوال پاسخ داده شود که، هدف واقعی برای ساخت این مستند چیست. برای این اینکار، این سوالات مطرح میشود:

  چرا سازندگان این فیلم پس از گذشت بیش از سه دهه از آن دوران، حالا به فکر کودکان اشرف و حقوق تضییع شده آنها افتاده اند و برای افشاء مسئولین این بزعم خودشان جنایت!!!، به ساخت این مستند اقدام کرده اند؟ آیا انگیزه و غریزه انسانی-عاطفی شان حالا تحریک شده و به خاطر حساسیت شان نسبت به حقوق کودکان اشرف و در پاسخ به وجدان خود به چنین کاری دست زنده اند؟

  با توجه به هزینه زیاد مالی – تدارکاتی برای تولید این مستند، آیا عقلانی به نظر میرسد که اینها(دست اندرکاران ساخت فیلم) فقط با داشتن انگیزه قوی و همچنین  به خاطر حساسیت نسبت به حقوق کودکان اشرف توانسته اند خودشان همه نیازها را رفع و در تولید این فیلم موفق باشند، یا اینکه از منابعی دیگر تامین مالی و کمک های لجستیکی هم دریافت کرده اند؟ آن منابع کدام هستند؟

در دوران جنگ ایران و عراق یک میلیون دانش آموز به جبهه های جنگ ضد میهنی فرستاده شدند، به اعتراف صریح مقامات خود رژیم، این دانش آموزان  زیر هیجده سال و به عنوان کودک سرباز به جبه های جنگ فرستاده می شدند. طبق فتوی شخص خمینی، فرستادن کودکان به جبهه های جنگ احتیاج به اجازه والدین نداشت. خمینی برای تشویق کودکان به رفتن به جبه های جنگ با فریب به آنان وعده رفتن به بهشت میداد، او گفت چه بکشید و چه کشته شوید به بهشت خواهید رفت. مسئولان جنگ، کودکان را به عنوان سربازان یک بار مصرف و بخشی از همان کودک سربازان را برای پاک سازی مسیرهای مین گذاری شده استفاده میکردند. آنها کودکان را در پتو پیچیده و روی زمین های مین گذاری شده به غلت خوردند وادار میکردند تا مین ها منفجر و راه برای نیروهای نظامی پاک سازی شود. همه این موارد بخش اندکی از فاجعه انسانی ست که توسط رژیم جنایتکار در مورد کودکان میهن انجام شده و خود مسئولان ش با صراحت آنها را افشاء کرده اند. 

حال از سازندگان فیلم کودکان اشرف میپرسیم: 

راستی این اقدامات رژیم را چگونه تفسیر میکنید؟، آیا به نظر شما از این کودکان (سرباز کودکان در زمان جنگ) سوء استفاده شده و جنایتی در رابطه با اینها صورت گرفته یا نه؟ آیا اینها مشمول احساسات انسانی شما میشوند یا نه؟ آیا تا به حال در رابطه با آن کودک سربازان نگون بخت که قربانی امیال خمینی ضد بشر شدند، به دنبال مستند سازی بوده اید؟ آیا تا به حال چه چیزی را در این مورد مستند کرده اید تا در معرض قضاوت وجدان های بیدار قرار گیرد؟ تا به حال دیده و یا شنیده نشده که شما در رابطه با کودک سربازان زمان جنگ سند سازی و یا اطلاع رسانی کرده باشید. با این حال اما برای تولید فیلم “کودکان اشرف”، شما از بین حدود هزار نفر فقط چهار نفر را برای توجیح اینکه مجاهدین ناقض حقوق کودکان بودند انتخاب کرده اید، آیا به خودتان زحمت دادید تا واقعیت ها را از اکثریت همان کودکان که به راحتی در همین اروپا در دسترس هستند جویا شوید؟ راستی چرا این چهار عنصر که ارتباط شان با دستگاه های اطلاعاتی رژیم محرز و یا مشکوک است مورد انتخاب شما برای تهیه این مستند واقع شده اند؟

 با توجه به موارد بالا، پر واضح است که هیچ وجدان سالم و منصفی بی طرفی شما را تایید نمیکند، بلکه تولید این مستند را بر اساس دروغ و فقط برای شیطان سازی از یک مقاومت سرفراز که امید مردم ایران برای سرنگون کردن فاشیسم دینی حاکم بر میهن است میداند و آنرا در خدمت  به آخوندها و در راستای زمینه سازی برای اقدامات تروریست رژیم در خارج از ایران قضاوت میکند. 

رژیم در مانده در برابر خشم و نفرت عمیق مردم از نظام که میتواند در هر لحظه به بر افروختن شعله های قیام بزرگ سراسری تبدیل شود، به هر وسیله ای دخیل میبندد، از جمله متوسل شدن به تولید یک چنین مستند بی اعتباری به هدف بد نام کردن همان نیروی که الهام بخش قیام است. یکی از ابزارهای مورد استفاده رژیم بر علیه اپوزیسیون بر انداز و مخصوصا مقاومت ایران، به خدمت گرفتن عناصر خود فروخته است. کارایی و سرویس دهی این عناصر، جعل و انتشار اخبار دروغ به هدف شیطان سازی از نیروی برانداز است، دقیقا یک نمونه اش همین تولید مستند “کودکان اشرف” است. 

نتیجه اینکه پاسخ به عنوان این نوشته: (فیلم “کودکان اشرف”، دلسوزی برای کودکان یا امداد رسانی به رژیم در بحران؟)، امداد رسانی به رژیم در بحران است. 

نکته ای هم در رابطه با آن بخش از مدعیان اپوزسیون (اپوزیسیون قلابی) و در واقع در خدمت خط ارتجاعی استعماری شیخ و شاه اینکه، پیشروی مقاومت چه در صحنه داخلی با کانونهای شورشی و چه در صحنه بین المللی با فعالیتهای رئیس جمهور منتخب شورای ملی مقاومت خانم مریم رجوی، این مدعیان آلترناتیو های پوشالی را تعیین تکلیف و آنها را سوزانده که همین باعث کینه و دشمنی آنها با مقاومت شده. اینها، پیشروی های مقاومت را مرگ سیاسی خود میدانند و در چنین وضعیتی ست که در کنار هم قرار میگیرند. نمونه اش آن لیست قضایی در کیهان لندن است که به بهانه حمایت از فیلم “کودکان اشرف” در زیر بیانیه نوشته شده توسط مزدور مصداقی نام خود را  ثبت کرده اند.