منصور امان – کارنامه روحانی؛ صد روز بدون تغییر

aman با اعدام یک زندانی سیاسی دیگر، برگ تازه ای به کارنامه صد روزه دولت حُجت الاسلام روحانی افزوده شده است. این امر که مسوولیت قتل شیرکوه مُعارفی با کُدام بخش دیوانسالاری حاکم است و تصمیم در باره آن در چه مجرای بوروکراتیکی به جریان افتاده، موضوعی فرعی است. مساله اصلی رویه ای است که آقای روحانی وعده تغییرش را داد و سه ماه پس از آنکه موقعیت عمل به آن را یافت، همچنان بر مُناسبات حُکومت با جامعه فرمانروایی می کند.

سیاست مزبور که اکنون دولت جدید نیز در آن سهیم است، همچنان در حال کُشتار زندانیان، آزار و دستگیری مُخالفان و مُنتقدان، توقیف روزنامه ها، فیلتر وبگاه ها، پیگرد کوشندگان مدنی و ترور خیابانی علیه زنان و جوانان است. از هنگام جابه جایی در قُوه مجریه، شرایط زندانها به گونه اسفناکی رو به وخامت گذاشته است. به تازگی ده ها زندانی سیاسی در اعتراض به این شرایط غیرانسانی دست به اعتصاب غذا زده اند.

مُدافعان آقای روحانی برای تبریه او مُدعی هستند که جناح رقیب با هدف تضعیف دولت دست به ارتکاب این تبهکاریها علیه جامعه و لایه های پیشرو آن می زند. در همین حال هیچ نشانه ای نیز از عزم یا تلاش آقای روحانی برای ایستادگی در برابر اقدامات گویا “خرابکارانه” رُقبا به چشم نمی خورد.

برعکس، وزیر دادگُستری کابینه او، حُجت الاسلام پورمُحمدی، حاضر است برای تقویت سیاست سرکوب حتی موتلفان دولت را نیز در پای آن قُربانی کند. وی در رابطه با پایان دادن به حبس خانگی و غیرقانونی خانُم رهنورد و آقایان موسوی و کروبی اطمینان داده که “دولت در این اُمور دخالت نمی کند”. این در حالی است که بخشهایی از اصلاح طلبان حُکومتی و بدنه اجتماعی آنها و نیز نیروهای موسوم به “سبز”، به اُمید همین “دخالت” در نمایش انتخابات از آقای روحانی پُشتیبانی کرده بودند و اکنون نیز تنها طیف سیاسی حامی او بیرون از دایره قُدرت هستند.

در این راستا، کارنامه صد روزه آقای روحانی فاصله گیری تدریجی پُشتیبانانش از او را نیز در خود جای داده که همگام با آشکار شدن شکاف بین وعده ها و عملکرد وی شکل گرفته است. انتشار دو نامه هُشدار دهنده خطاب به آقای روحانی با امضای بیش از هزار و پانصد دانشجو و کوشنده سیاسی که در آنها “شُعارهای انتخاباتی” اش به وی یادآوری شده و همچنین درخواست 37 زندانی سیاسی که در جریان اعتراضهای 88 دستگیر شده اند از “دولتمردان” برای “روشن کردن جایگاه خود”، از سر ریز شدن اعتراضها حکایت می کند.

انتشار نامه های مزبور و نیز انتقادهای علنی چهره های سرشناس این طیف مانند آیت الله دستغیب، حُجت الاسلام عبدالله نوری، فاطمه کروبی، احمد پورنجاتی و جُز آن، محافل نزدیک به دولت را به تلاش برای مُدیریت اعتراضها واداشته است. در همین رابطه می توان به حُجت الاسلام مُحمد خاتمی اشاره کرد که با استدلال عوامفریبانه “این دولت که هاله نور ندارد یکشبه همه چیز را دُرُست کند”، به رویارویی با نارضایتیها رفته است.

با این همه، در کارنامه صد روزه آقای روحانی “لبخند” و “تغییر رویه” نیز یافت می شود، اگر چه آن را فقط در مُناسبات با طرفهای خارجی “نظام” می توان دید و شامل حال شهروندان ایرانی نمی شود. عدم توازُن بین رویه خارجی و داخلی بی گمان نمی تواند یک محصول تصادُفی سیاست باشد؛ بسا بیشتر چنین می نماید که قهر در داخل، شرط لبخند در خارج باشد. این فرضیه ای است که آقای روحانی در نزدیک به صد روز آن را پروانده است.