اطلاعیه کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورای ملی مقاومت ایران در مورد خائن و مزدور خود فروخته ایرج مصداقی

کمیسیون امنیت و ضدتروریسم: تواب تشنه به خون، عصا کش خائن خود فروخته!

سند انکار ناپذیر همکاری با اطلاعات بدنام آخوندها برای شستن دست دژخیمان در جنایت علیه بشریت در اشرف

تشبثات مجدد رژیم برای نسبت دادن قتل خائن خود فروخته (مسعود دلیلی) به مجاهدین از طریق یک مزدور مستعمل (ایرج مصداقی)

پس از جنایت بزرگ علیه بشریت در 10شهریور 92 در اشرف، حکومت آخوندی و دست نشاندگان عراقی که جرأت به عهده گرفتن جنایت هایشان را نداشتند، به سناریوی مبتذل ”تصفیه و درگیری درونی“ و ”مرگهای مشکوک در درون مجاهدین“ روی آوردند. تلویزیون شبکه یک رژیم در همان روز 10شهریور به نقل از خبرنگارش در بغداد اعلام کرد ”موضوعی که در اردوگاه اشرف رخ داده یک نوع تصفیه درونی بوده“ است. تلویزیون رژیم به نقل از پاسدار دانایی فر سفیر آخوندها در عراق ادعا کرد که همه چیز نشاندهنده ”اختلافات شدید“ در میان مجاهدین است و طرفهای عراقی هم گفته اند که درگیری با مجاهدین نداشتند و ”عامل حمله یی در اردوگاه اشرف نبودند“.
خبرگزاری جهاد دانشگاهی رژیم (ایسنا) نیز در 20شهریور 92 به نقل از ”منبع عراقی“ خبر داد که مجاهدین ”بر اساس سوابق قبلی در تصفیه فیزیکی اعضا از فرصت به دست آمده برای خونریزی بیشتر استفاده کرده و اعضای خود را برای استفاده تبلیغاتی و مظلوم نمایی به قتل رسانده اند“. این در حالی بود که پاسدار قاسم سلیمانی، سرکرده نیروی تروریستی قدس، در 12شهریور در مجلس خبرگان ارتجاع تصریح کرده بود که آنچه در اشرف واقع شد ”مهمتر از حمله مرصاد بود“ .
به گزارش خبرگزاری رویتر در 5آذر 92، یک مقام ارشد حکومت عراق گفت ”نزاعی در بین نفرات این کمپ وجود داشته و برخی از مهاجمان از داخل کمپ بوده اند. سناریوی دیگر این است که 7نفر مفقود پشت این حمله بوده اند“. لازم به یادآوری است که حکومت عراق در نخستین روز حمله به اشرف، آن را به کلی منکر شده و اعلام کرد ”هیچ سرباز عراقی وارد اشرف نشده و انفجارها ناشی از اصابت گلوله های خمپاره به بشکه نفت یا گاز بوده است“ (خبرگزاری فرانسه-اول سپتامبر2013)
سناریو سازیهای مبتذل و تشبثات زنجیره یی و متداخل رژیم آخوندی و حکومت عراق برای پوشاندن حقایق و گریز از پیامدهای جنایت علیه بشریت در اشرف، به تفصیل در گزارش مستند ارتش آزادیبخش ملی ایران آمده است. این گزارش پس از تکمیل در اوایل دیماه 92 با ذکر تمام جزئیات به اطلاع هموطنانمان رسیده است. در فصل نهم گزارش، نقش یک خائن خود فروخته در حمله به اشرف که دو سال قبل از واقعه خود را به نیروهای عراقی و رژیم تسلیم کرده بود، برملا می شود.
گزارش مستند ارتش آزادی بخش، همچنین به صورت کتابی در 550 صفحه با صدها عکس و سند منتشر شده و در گردهمایی بزرگ ایرانیان در پاریس در 6تیر ماه 93 در اختیار علاقمندان قرار گرفت.
قبل و بعد از این گردهمایی، که به واقع لشکرکشی عظیم سیاسی و بین المللی علیه رژیم بود، حکومت آخوندی و اطلاعات بدنام آن به ”پاتک“ های خاص خود مبادرت کردند از جمله به راه انداختن دادگاههایی که به گفته خبرگزاری نیروی تروریستی قدس قرار است در سراسر کشور ”با محوریت جنایات و ترورهای“ مجاهدین، برگزار شود (تسنیم -۲۴/۴/۹۳). چرا که ”سازمان منافقین و فرقه رجوی خطر جدی برای نسل جدید می باشد. دشمن همیشه دشمن است و نسل جدید می تواند از تبلیغات سوء؛ تأثیر پذیرد پس باید به جوانان هشدار داد که گول ظاهر فریبنده این فرقه ها را نخورند“ (افکار نیوز- ۱۹/۲/۹۳).
در این میان، اطلاعات آخوندها تشبثات شکست خورده و سناریوهای مبتذل پیشین درباره قتل عام اشرف را از سر گرفته و از جمله مزدور مستعمل ایرج مصداقی را بار دیگر به میدان فرستاده است تا به بازنشخوار لجن پراکنیهای وزارت بدنام علیه مقاومت ایران بپردازد. ترهّات وزارت پسند، سریعاً در همان روز 28تیر در یک سایت دیگر وزارت اطلاعات (اینترلینک) منعکس شده است.
مزدور مزبور در نقش مبتذل کارآگاه نظام، از جمله به بازسازی این سناریو می پردازد که مجاهدین خودشان ”مسعود دلیلی داخل“ را که ”محافظ مخصوص رهبری“ بوده و ”در طرحهای امنیتی ویژه، نقش حفاظتی“ داشته است، در سپتامبر 2011 تحت عنوان عنصر ”بریده“ بیرون فرستاده اند. خبر آن را هم ”از طریق کانالهای مجاهدین با اهداف خاصی به رژیم منتقل“ و یک سال بعد ”در 24تیر ماه 91 در سایت تابناک وابسته به محسن رضایی“ به چاپ رسانده اند!
جانی دالر واواک آخوندها در ”واکاوی“ مسخره و دیرهنگام خود، مدعی است که مجاهدین ”سناریوی وحشتناکی را طراحی می کنند و در آن مسعود دلیلی را مزدور رژیم و خائن خود فروخته جا می زنند که پس از جدایی از مجاهدین نزد رژیم رفته و با توجه به شناختی که از اشرف داشته، یکان کماندویی رژیم را به محل آورده و تلفات بالایی را هم به سازمان تحمیل کرده است“. به همین خاطر ”مسعود دلیلی داخل به نوعی سرنوشتی مشابه سعید امامی داشت“ و هم چنان که خامنه ای ”تصمیم به حذف سعید امامی گرفت“ در مورد حذف دلیلی هم آقای رجوی مسئول شورای ملی مقاومت ایران تصمیم گرفته است! دلیلش هم این است که ”مجاهدین بعد از یک روز به نیروهای عراقی اجازه ورود به اشرف“ را داده اند، ”تعداد کشته شده های مجاهد را 52نفر اعلام کردند“ و ”با صحنه سازیهای گوناگون ابتدا کوشیدند جنازه پنجاه و سوم را متعلق به یکی از کماندوهایی که به اشرف حمله کردند جا بزنند“.
برخلاف ادعای مزدور مستعمل، مجاهدین هیچ گاه از آمدن ”یکان کماندویی رژیم“ به اشرف سخنی نگفته اند. این حرف دقیقاً برای در بردن مالکی و استخبارات و مشاور امنیتی حکومت عراق ابداع و توسط پاسدار قاسم سلیمانی و اطلاعات آخوندها به مزدوران برون مرزی رژیم ابلاغ شده است.
این که مجاهدین، بعد از یک روز به نیروهای عراقی اجازه ورود به اشرف داده اند، ادعای مالکی و مشاور امنیتی برای انکار جنایت در اشرف و کذب محض است. در این مورد نیز، مزدور مستعمل صرفاً خط و ابلاغیه پاسدار سلیمانی و اطلاعات آخوندی را پژواک می دهد. زیرا نیروهای عراقی در داخل اشرف بودند و اجازه گرفتن از مجاهدین در حالی که نفرات عراقی کنترل ورود و خروج را به دست دارند، موضوعیت پیدا نمی کند. وانگهی 42 مجاهد باقیمانده در اشرف، شامل مجاهدان مجروح که در ساختمان مقر فرماندهی در قطعه 52 گردآمده بودند، امکان عملی ممانعت از نیروهای تا دندان مسلح عراقی و رفتن این نیروها بر سر جنازه دلیلی را که در قطعه 49 بود، نداشتند. ظهر یکشنبه 10شهریور 92 نماینده سازمان ملل قصد ورود به اشرف را داشت و این نیروهای عراقی بودند که مانع شدند. این نماینده بعد از اقداماتی که در تماسهای دو ساعته با مقامهای بالاتر انجام داد، توانست وارد اشرف شود. نماینده سازمان ملل بر سر جنازه دلیلی حاضر شد و از جنازه عکس و فیلم گرفت. این کار قبل از این که مجاهدین بخواهند یا بتوانند به جنازه دست بزنند انجام شده است. هر کسی می داند که در چنین شرایطی نباید به جنازه مهاجم مقتول دست بزند زیرا اثر انگشت باقی می گذارد و حکومت عراق آن را دستاویز می کند. صحنه گرفتن عکس و فیلم از جنازه توسط نماینده سازمان ملل در گزارش ارتش آزادیبخش از تلویزیون پخش شده و در صفحه 198 کتاب گزارش ارتش آزادیبخش هم آمده است. جنازه را در ساعت 7 صبح روز دوشنبه 11شهریور، پلیس واکنش سریع عراق مستقر در اشرف با خود برده و این صحنه نیز در تلویزیون پخش و در کتاب گزارش ارتش آزادیبخش منعکس شده است.
بنابراین، رذالت پیشگی مزدور مصداقی مبنی بر این که ”مجاهدین بعد از یک روز به نیروهای عراقی اجازه ورود به اشرف“ داده اند، صرفاً مقدمه چینی برای این است که بگوید مجاهدین خودشان دلیلی را کشته و سپس صحنه سازی کرده اند.
این هیچ چیز جز رله کردن کلمه به کلمه سناریوی دیکته شده از سوی اطلاعات و نیروی قدس آخوندی به حکومت و مأموران عراقی برای شستن دستهای خود از پیامدهای جنایت بزرگ علیه بشریت در اشرف، نیست. حکومت مالکی برای فرار از پاسخگویی و تحقیقات بین المللی ادعا کرده است که مجاهدین بعد از یک روز به نیروهای عراقی اجازه ورود به اشرف داده اند!
اما تواب تشنه به خون به لیسیدن چنگالهای خونین حکومت عراق ادامه می دهد و در نقش کاسه داغتر از آش می نویسد: ”با توجه به تحقیقات صورت گرفته از سوی دولت عراق و در دست داشتن نمونه DNA ساکنان اشرف، مقامات عراقی به هویت مسعود دلیلی به عنوان یکی از ساکنان اشرف پی بردند“.
این دروغ مجرمانه صرفاً برای این ساخته شده تا چنین وانمود کند که کسانی که دلیلی را به راهنمایی نیروی مهاجم در اشرف گماشتند از هویت او بی اطلاع بوده و در کشتن و پوست کندن او نقشی نداشته اند، بنابراین، مجاهدین او را کشته اند و ”پس از گذشت 110روز به خاطر پافشاری دولت عراق مجبور به اعتراف شدند“.
داعیه ”پافشاری دولت عراق“ ، ”تحقیقات صورت گرفته از سوی دولت عراق“ و پی بردن به هویت دلیلی با ”در دست داشتن نمونه DNA“ که مصداقی مدعی آن است، هیچ چیز جز اثبات مزدوری و اجرای مأموریت برای اطلاعات آخوندی نیست.
در همین راستاست که می نویسد: ”مأموران رژیم چه نیازی به قتل مسعود دلیلی در اشرف و سوزاندن او داشتند؟“. سپس به مجاهدین حواله داده و می گوید ”آیا منطقی تر نیست به این سناریو فکر کنیم که عاملان سوزاندن چهره مسعود دلیلی گلوله و مواد منفجره و نارنجک در اختیار نداشتند؟“
کارآگاه نظام، جواب مقدر این سؤال را هم در آستین دارد و می نویسد: ”بنا به تصدیق شاهدان و کسانی که سابقه حضور در اشرف را دارند، شلواری که پای اوست شلوار یشمی رنگ یکان هوایی مجاهدین است. مهاجمان شلوار سیاهرنگ به تن داشتند او کفش ورزشی سفید رنگ به پا دارد که اعضای مجاهدین در پادگان اشرف استفاده می کردند و همچنین کمربندش چرمی و معمولی است“. این، در حالی است که، هم چنان که در تصاویر پیداست و مقامات آمریکایی و سازمان ملل هم در جریان هستند، شلوار سیاهرنگ دقیقاً همان شلوار نیروهای سوات مالکی است. کفش هم دقیقاً متناسب با مأموریت انتخاب شده و مطلقاً ربطی به کفشهای ”ورزشی سفیدرنگ اعضای مجاهدین“ در اشرف ندارد.
تردیدی نیست که شاهدان مصداقی و کسانی که به ادعای او در اشرف بوده اند، هیچ کس جز تعداد دیگری از مأموران و مستخدمان اطلاعات نظیر خودش نیستند. از قبیل همان مستخدمانی که ”نهایت سپاسگزاری و تشکر عمیق“ خود را به مالکی به خاطر قتل عام مجاهدین در اشرف تقدیم کردند و به او نوشتند: ”ما می خواهیم با هماهنگی و همکاری یونامی و سازمان ملل و سفارتخانه های کشورهای اروپایی و آمریکا در جهت جدا سازی بدنه سازمان از رهبری و اعلام انحلال این تشکیلات تلاش لازم مبذول گردد“ (روزنامه حکومتی الصباح الجدید در عراق 17مارس 2014- سایت وزارت اطلاعات به نام اینترلینک 15اسفند92).
اسناد امضا شده توسط جانشین نماینده ویژه دبیرکل ملل متحد و رئیس حقوق بشر یونامی در عراق بعد از آمدن آنها به اشرف و دیدن وضعیت از نزدیک که با خط خود گواهی کرده اند پیکر 52نفر شهیدان مجاهد را رویت و تحویل گرفتند (صفحات 144و 207 کتاب گزارش)، و سند پزشکی قانونی عراق به تاریخ 8سپتامبر 2013 (17شهریور 92) که به وضوح نشان می دهد حکومت عراق خائن خود فروخته را تحت عنوان ”مجهول الهویه“ به عنوان نفر پنجاه و سوم قالب کرده است (صفحات 204 و 205 و 206)، جای هیچ شک و شبهه باقی نمی گذارد. مگر آن که کسی ریگ وزارت اطلاعات در کفش داشته باشد.
حرص و ولع تواب تشنه به خون برای متهم کردن مجاهدین به قتل دلیلی، صرفاً دلیل مضاعف بر هم کاسگی با اطلاعات آخوندی و اجرای مأموریت توسط اوست.
در سند رسمی تحویل گیری پیکرهای شهیدان آمده است: «بر اساس توافق بین نمایندگان ساکنان اشرف با یونامی، 52جسد شهید که در قتل عام روز اول سپتامبر با شلیک گلوله به قتل رسیدند در حضور آقای فرانچسکو موتا، رئیس دفتر حقوق بشر یونامی در تاریخ 2سپتامبر 2013 تحویل داده شد که تا زمانی که یک ناظر بی طرف بین المللی برای کالبد شکافی حاضر شود، در سردخانه بعقوبه نگهداری شوند». سؤال این است که حکومت عراق چرا و برای پنهان کردن چه چیزی جنازه را از سردخانه شهر بعقوبه بدون اطلاع و حضور نماینده سازمان ملل خارج کرده و چرا بدون ناظر بی طرف بین المللی، کالبد شکافی کرده است؟ تردیدی نیست که جنازه می توانست سرنخ برملا شدن حقایق و طرح و برنامه یی باشد که مأمورانی از قبیل مصداقی در آن به کار گرفته شده اند.
مصداقی می نویسد: ”مجاهدین در تبلیغاتشان مدعی هستند کماندوهای عراقی حمله به اشرف را انجام دادند و حتی کسانی را که به اسارت بردند در عراق نگهداری می کنند. اما توضیحی نمی دهند چرا مقدار ناچیزی پول ایرانی در کنار جنازه مسعود دلیلی قرار دارد؟ آیا ریال پول رایج عراق است؟ آیا نحوه قرار گرفتن پولهای ایرانی و عکس خمینی که در لابلای پولها برجسته شده هدف خاص را دنبال نمی کند؟“
پس تا وقتی که مجاهدین اشرفی نتوانند توضیح بدهند که پول ایرانی در نزد کسی که در ایران بوده چه می کند، از نظر ”واکاو واواک“ ، این یک ادعای تبلیغاتی است که نیروهای مالکی حمله را انجام داده اند و نباید ”کماندوها“ ی محترم عراقی را متهم کرد بلکه باید یقه مجاهدین و مسئول شورا را گرفت!
این همان سناریوی دژخیمان و طراحان حمله است تا طبق آن بعداً در یک دوبله خوری آخوندی امثال مصداقی را به خونخواهی دلیلی بفرستند.
اما آنچه بادکنک مزدور مستعمل را فی الفور می ترکاند، این است که اگر به واقع قتل و پوست کندن صورت دلیلی، چنان که مصداقی ادعا می کند، کار مجاهدین بوده و طراحان و عاملان حمله به اشرف حتی از هویت دلیلی هم بی اطلاع بوده اند؛ چرا رژیم آخوندی و حکومت عراق باید از جنازه دلیلی که در بافته های مصداقی و اطلاعات آخوندی سند جرم مجاهدین است، به این سادگی بگذرند و بعد از افشای قضیه در گزارش ارتش آزادی بخش، آن را مخفیانه دفن کنند؟
اگر اراجیف مزدور مستعمل و کارفرمایان وزارتی علیه مسئول شورا و مجاهدین و اعضای شورای ملی مقاومت در اشرف، موضوعیت و ذره یی ارزش می داشت و اگر حکومت عراق و اطلاعات آخوندها و نیروی تروریستی قدس چیزی برای پنهان کردن نداشتند؛
-باید هیأت بین المللی تحقیق را که مقاومت ایران، دولت آمریکا، اتحادیه اروپا، کنگره آمریکا، پارلمان اروپا، عفو بین الملل، کلیسا، شخصیتهای سیاسی، وکلا و حقوقدانان از سراسر جهان بارها و بارها درخواست کرده اند، می پذیرفتند.
-باید به خانواده های شهیدان و نمایندگان رسمی و قانونی آنها که در 150نامه و 69 گزارش روزانه لیبرتی و صدها مراجعه و تماس و ملاقات با مقامهای عراقی و آمریکایی و ملل متحد در لیبرتی، واشینگتن، ژنو، نیویورک و بروکسل، خواستار تحویل پیکر شهیدان شدند، پاسخ مثبت می دادند (دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران-4اسفند 1392).
-باید به خبرنگاران و وکلا اجازه می دادند، هم چنان که مجاهدین می خواستند، وارد اشرف شوند.
– باید همین سؤالاتی را که امروز اطلاعات آخوندها از طریق مزدور مستعمل روی میز گذاشته، آن روز قبل از دفن جسد به عمل می آوردند.
راستی چرا حکومت عراق تا زمان کالبد شکافی و حتی دفن جنازه، باز هم از آوردن اسم خائن خود فروخته پرهیز دارد و او را کماکان ”مجهول الهویه“ تلقی می کند؟ مگر کارگردانان، به مصداقی نگفته بودند ”با توجه به تحقیقات صورت گرفته از سوی دولت عراق و در دست داشتن نمونه DNA ساکنان اشرف، مقامات عراقی به هویت مسعود دلیلی به عنوان یکی از ساکنان اشرف پی بردند“ ؟!
از این گذشته، دولت عراق که تا کنون هویت دلیلی را اعلام نکرده، چگونه می تواند، به ادعای مزدور مصداقی، به مجاهدین فشار بیاورد و آنها را مجبور به افشای مأموریت دلیلی در گزارش ارتش آزادیبخش کرده باشد؟!
سوزش وزارت بدنام از افشا و درهم شکسته شدن سناریو و طرح و برنامه یی که با کشتن و پوست کندن خائن خود فروخته در کار بود، پنهان کردنی نیست. سفید سازی دلیلی توسط مصداقی نیز بی دلیل نیست.
نسبت دادن قتل خائن خودفروخته به مجاهدین جای خود دارد، اطلاعات آخوندی از این پیشتر، از طریق مزدوران تمام سوخته خود، ترور دکتر کاظم رجوی و خواهر مجاهد فائزه رجبی را هم به خود مجاهدین نسبت می داد.
حال اگر مصداقی از همزاد خود فروخته خود، دفاع و سفید سازی نکند؛
اگر نگوید که مجاهدین او را به ایران فرستاده و بعداً برگردانده و در اشرف کشته اند؛
اگر منکر دستخط و امضای مسعود دلیلی داخل که ارتش آزادیبخش منتشر کرده نشود؛
اگر با ابتذال و سخافت، چند تکه کاغذ بدون امضا را از کلاه شعبده تحت عنوان دستخطهای 30سال پیش دلیلی برای زدن زیرآب دهها و صدها دستخط و امضاهای او طی سالیان در سازمان مجاهدین خلق ایران، رو نکند؛
توبره چرندیات و خورجین خزعبلات از هم می درد و او دیگر مصرفی برای اربابان وزارت ندارد.
او سال گذشته بر آن بود تا طبق نوشته خودش از بریدگان مجاهدین ”بزرگترین سازمان سیاسی خارج از کشور“ را تشکیل بدهد (!) اکنون پس از یک سال به ”تغییرات از درون نظام“ چشم دوخته و می نویسد: ”وجود مسائل و مشکلات متعددی در اپوزیسیون رادیکال [بخوانید اپوزیسیون برانداز و خواهان سرنگونی رژیم ولایت فقیه] ، موجب استمرار بقای نظام جمهوری اسلامی از یک طرف و بی اعتمادی بخش قابل توجهی از مردم به اپوزیسیون و چشم دوختن به تغییرات از درون نظام شده است“.
باد و بلوف سفیهانه درباره ”استمرار بقای نظام“ به خاطر ”مشکلات متعددی در اپوزیسیون رادیکال“ و سخن گفتن بچگانه به نمایندگی از ”بخش قابل توجهی از مردم“ که کرم مرداب را هم به خنده می اندازد، نمی تواند ناشیگری در روکردن دست را بپوشاند.
آن روی سکة وزارتی تشکیل ”بزرگترین سازمان سیاسی خارج کشور (!)“ از بریدگان مجاهدین، به طور قانونمند چشم دوختن و سر درآوردن از میانه رژیم است. تجسس و جاسوسی وقفه ناپذیر برای دست یافتن به مسئول شورای ملی مقاومت لازمه همین شیرجه ”میانه روانه“ به اندرون نظام است تا از دست دشمن اصلی خود خلاص شوند. ارجاع دادن خلایق به ”درون نظام“ ولایت فقیه، طرح و برنامه همین رژیم و مزدوران گوناگون وزارتی و هدف اصلی چرندبافی و اکاذیب پیشین و غایت همه پشت هم اندازیها و جفتک پرانی و لجن پراکنی بر ضد خط سرنگونی است.
به همین خاطر بود که تلویزیون شبکه یک رژیم در 31اردیبهشت92 به استمالت از مزدور کمر بسته پرداخت و اعلام کرد: ”یکی از اعضای ارشد پادگان متروکه اشرف که حالا با گروهک تروریستی منافقین زاویه پیدا کرده است راز بزرگی را فاش می کند. این فرد که ایرج مصداقی نام دارد با نگارش مقاله یی به نام مکاتبات من با ابوالقاسم رضایی از اعضای اصلی گروهک منافقین در سال 88 فیلمهایی را یادآوری می کند که در اشرف با حضور اعضای منافقین ضبط شده و به نام تصاویر اغتشاشات عاشورای 88 شهر مشهد منتشر شده است“.
همزمان، مزدور درهم شکسته ابراهیم خدابنده از داخل اطلاعات آخوندی و ”دانشگاه اوین“ در سایت شناخته شده وزارت بدنام (نجات 30اردیبهشت92) نوشت: ”نامه افشاگرانه نسبتاً طولانی آقای ایرج مصداقی از جداشدگان سازمان مجاهدین خلق به رهبر این سازمان مسعود رجوی“ را ”به آقای مصداقی تبریک می گویم و.. به نوبة خود از ایشان قدردانی می کنم“.
در همین ”تبریک“ ، سؤالات ممتحن ”دانشگاه اوین“ که مصداقی رله کننده و پژواک یکایک آنهاست، این بود که ”آیا این سازمان یک نیروی اصیل اپوزیسیون جمهوری اسلامی به شمار می رود؟ آیا رهبری این سازمان به اصول استقلال و آزادی انقلاب مردم ایران پایبند است؟ آیا در داخل این سازمان ذره یی روابط دموکراتیک برقرار می باشد؟ آیا رهبر این سازمان مسعود رجوی واقعاً یک رهبر سیاسی محسوب می شود؟ آیا رهبر این سازمان انتقاد پذیر است و ظرفیت مخالفت را دارد؟ آیا اعضای سازمان حداقل در برخی زمینه ها حق انتخاب دارند؟ آیا به همان سادگی که می شود عضو این سازمان شد می توان از آن جدا گردید؟ آیا کسانی که به هر طریق عضو این سازمان می شوند از پیش نسبت به همه ضوابط و نحوه اداره و مناسبات درونی آن آگاهی دارند؟ آیا می شود با این سازمان و مسعود رجوی مخالفت کرد و مزدور وزارت اطلاعات ایران نامیده نشد؟ آیا… آیا…
پاسخ من و بسیاری دیگر که از این سازمان [در دانشگاه اوین!] جدا شده اند به این سؤالات و از این دست پرسشها قطعاً منفی است و اگر چنین است باید با همین مفروضات با آن تنظیم رابطه کرد. من بر اساس تجربه و مطالعه 10سال گذشته [در دانشگاه اوین!] قویاً باور دارم که اگر در ذهن ذره یی شکاف در این خصوص موجود باشد و احیاناً کوچکترین تصوری در این رابطه که شاید جواب یک یا چند سؤال مشابه آنچه ذکر شد می تواند به میزانی مثبت باشد قطعاً قافیه را باخته ایم“ … (سایت نجات، وزارت اطلاعات-مزدور ابراهیم خدابنده 30اردیبهشت92).
مزدوران قطعاً قافیه را باخته اند. روز بزرگ عدالت و قانون برای دژخیمان و مزدوران وزارت شکنجه و کشتار نیز، قطعاً فرا می رسد.
سند ضمیمه، سند رسمی کالبدشکافی جنازه ”مجهول الهویه“ به تاریخ 27فوریه 2014 در پزشکی قانونی عراق، سند نحوه قتل و همچنین تعیین تکلیف پوشاک خائن خودفروخته و در عین حال سند انکارناپذیر یاوه گویی و مزدوری تواب تشنه به خون است.
سند پزشکی قانونی به روشنی نشان می دهد که تواب تشنه بخون، نکته به نکته سناریوی وزارت اطلاعات را پژواک داده است.
مدیریت پزشکی قانونی عراق در تاریخ 27فوریه 2014 یعنی 180روز بعد از جنایت؛
-برخلاف مزدور مصداقی، که مدعی است ”مقامات عراقی“ با در دست داشتن نمونه DNA ساکنان اشرف ”به هویت مسعود دلیلی به عنوان یکی از ساکنان اشرف پی بردند“ ، کماکان از جنازه او به عنوان ”مجهول الهویه“ نام می برد.
-برخلاف مزدور مصداقی، که مدعی است ”شلواری که پای اوست شلوار یشمی رنگ یکان هوایی مجاهدین است“ ، تصریح می کند پوشاک دلیلی ”شلوار سیاه و پیراهن سربی و زیرپوش سفید و سیاه و جورابهای سربی رنگ (متعلق به پلیس)“ بوده است.
-برخلاف مزدور مصداقی، که مدعی است ”عاملان سوزاندن چهره مسعود دلیلی گلوله و مواد منفجره و نارنجک در اختیار نداشتند“ ، تصریح می کند که ”علت مرگ، پارگیها و خونریزیها بر اثر اصابت گلوله های نفوذ کرده“ و پوست کنده شدگیهای روی بدن ”غیر بیولوژیک“ یعنی بعد از شلیک گلوله ها و مرگ صورت گرفته است.
به وضوح پیداست که همان دژخیمانی که به خائن خودفروخته لباس ویژه پلیس عراق پوشاندند و برای انجام مأموریت و کشتار مجاهدین به اشرف فرستادند، او را، پس از مصرف، با 3 گلوله کشتند و صورتش را هم پوست کندند.
شورای ملی مقاومت ایران
کمیسیون امنیت و ضدتروریسم
اول مرداد 93

هموطنان گرامی می توانند جهت آگاهی بیشتر در مورد همکاری خائن جنایتکار مسعود دلیلی، فیلم مستند تکاندهنده ای از همکاری این خائن خود فروخته  برای قتل عام مجاهدین را ببینند.  برای دیدن فیلم لطفا روی این لینک کلیک کنید